شمارهٔ ۶۲
ساقیا خیز که من نیز بر آن برخیزم
که به جامی ز سر جان و جهان برخیزم
خرم آنروز که دیوانهوش اندر طلبت
با دو صد سلسله از اشک روان برخیزم
اگرم باد صبا بوی تو آرد به مشام
شمعسان رقص کنان از سر جان برخیزم
وه که سودای تو نگذاشت به بازار جهان
فارغم تا ز سر سود و زیان برخیزم
ساقیا گر قدحی خمر پیاپی بدهی
من به غمازی اسرار نهان برخیزم
گر به پیری روم از عشق تو در خاک چه باک
باز با عشق تو از خاک جوان برخیزم
کاش سیلاب سرشکم نفسی ننشیند
بلکه یکباره غبارا ز میان برخیزم
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ساقیا خیز که من نیز بر آن برخیزم
که به جامی ز سر جان و جهان برخیزم
هوش مصنوعی: ای ساقی، بلند شو که من هم از جای خود برخیزم، زیرا با یک جرعه از آن جام، از بند جان و جهان آزاد میشوم.
خرم آنروز که دیوانهوش اندر طلبت
با دو صد سلسله از اشک روان برخیزم
هوش مصنوعی: بسیار خوشحالم آن روزی که به خاطر تو، با دل دیوانه و اشکهای فراوان، برخواهم خاست.
اگرم باد صبا بوی تو آرد به مشام
شمعسان رقص کنان از سر جان برخیزم
هوش مصنوعی: اگر نسیم صبحگاهی بوی تو را به مشامم برساند، مانند شمعی که به رقص درمیآید، از جان و دل برمیخیزم و شاد میشوم.
وه که سودای تو نگذاشت به بازار جهان
فارغم تا ز سر سود و زیان برخیزم
هوش مصنوعی: ای کاش که عشق و آرزوی تو باعث نمیشد که نتوانم به آسودگی به دنیا بروم. این عشق مانع شده است که از نگرانیهای مالی و فکری رها شوم.
ساقیا گر قدحی خمر پیاپی بدهی
من به غمازی اسرار نهان برخیزم
هوش مصنوعی: ای ساقی، اگر پی در پی جامی پر از شراب به من بدهی، من از غم و اندوه رازهای پنهان خود را کنار میگذارم و برخیزم.
گر به پیری روم از عشق تو در خاک چه باک
باز با عشق تو از خاک جوان برخیزم
هوش مصنوعی: اگر به پیری برسم و از عشق تو در خاک دفن شوم، چه اهمیتی دارد؟ زیرا همچنان با عشق تو از خاک جوانی دوباره برمیخیزم.
کاش سیلاب سرشکم نفسی ننشیند
بلکه یکباره غبارا ز میان برخیزم
هوش مصنوعی: ای کاش اشکهایم به آرامی قطع نشود و به یکباره از دل برآیم و غبار تنهاییام را برطرف کنم.

غبار همدانی