گنجور

شمارهٔ ۶

گر خورم گرداب سان دریای آب
باز ننشیند دلم از التهاب
سخت دلتنگم بگو مطرب سرود
سخت مخمورم بده ساقی شراب
از لب لعلت نمک باید که گشت
مرغ دل از آتش هجران کباب
گر محاسب باز عشق تند خوست
پاک خواهد بود در محشر حساب
ناگزیر آمد ولی طرفی نبست
سایۀ مسکین ز وصل آفتاب
مانده ام با اضطراب موج عشق
بر سر دریای حیرت چون حباب
گر زمن پرسی سرای می فروش
گویم آنجا رو که دیوارش خراب
گریم و ترسم که باشد گریه ام
پیش یار سنگدل نقشی بر آب
دوش میدیدم که پیر معنوی
می سرود این نغمه را خوش با رُباب
آنکه کشتی راند در خون قتیل
موج اشک ما کی آرد در حساب

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر خورم گرداب سان دریای آب
باز ننشیند دلم از التهاب
هوش مصنوعی: اگر همچون گرداب در دریای آب غوطه‌ور شوم، دل من از اضطراب آرام نخواهد گرفت.
سخت دلتنگم بگو مطرب سرود
سخت مخمورم بده ساقی شراب
هوش مصنوعی: من به شدت دلتنگ هستم، پس به نوازنده بگو که آهنگی بزند. من خیلی سرمست و گیج هستم، بنابراین ای ساقی، شراب بده.
از لب لعلت نمک باید که گشت
مرغ دل از آتش هجران کباب
هوش مصنوعی: از لب‌های شیرین تو باید به قدری لذت برد که دل عاشق از درد و دوری به آتش بیفتد و بسوزد.
گر محاسب باز عشق تند خوست
پاک خواهد بود در محشر حساب
هوش مصنوعی: اگر شخصی که عشق را به حساب می‌آورد، با دیدی تند و تیز به این موضوع بنگرد، در روز قیامت از پاکی و خیری بهره‌مند خواهد شد.
ناگزیر آمد ولی طرفی نبست
سایۀ مسکین ز وصل آفتاب
هوش مصنوعی: او ناگزیر به اینجا آمد، اما نمی‌تواند هیچ ارتباطی برقرار کند؛ سایه‌ی یک شخص بیچاره به خاطر نزدیک بودن به نور خورشید، درخشان نمی‌شود.
مانده ام با اضطراب موج عشق
بر سر دریای حیرت چون حباب
هوش مصنوعی: در احوالات درونی‌ام، به خاطر عشق دچار اضطراب و بلبل نیستم و مانند حبابی در سطح دریای سردرگمی و شگفتی شناور شده‌ام.
گر زمن پرسی سرای می فروش
گویم آنجا رو که دیوارش خراب
هوش مصنوعی: اگر از من بپرسی جایی برای نوشیدن مشروب کجا هست، می‌گویم برو به جایی که دیوارهایش ویران شده‌اند.
گریم و ترسم که باشد گریه ام
پیش یار سنگدل نقشی بر آب
هوش مصنوعی: من می‌گریم و می‌ترسم که این گریه‌ام در برابر یار بی‌رحم، مانند اثر یک نقاشی روی آب، بی‌ثمر باشد.
دوش میدیدم که پیر معنوی
می سرود این نغمه را خوش با رُباب
هوش مصنوعی: شب گذشته دیدم که یک مرد بزرگوار و پربار معنوی، این آهنگ زیبا را با نغمه‌ای خوش بر روی رُباب می‌نواخت.
آنکه کشتی راند در خون قتیل
موج اشک ما کی آرد در حساب
هوش مصنوعی: کسی که در خون قربانیان حرکت کرد، چگونه می‌تواند اشک‌های ما را در محاسباتش در نظر بگیرد؟

حاشیه ها

1403/05/05 15:08
M Kh

گر محاسب باز عشق تند خوست

پاک خواهد بود در محشر حساب

بسیار عالی..!