گنجور

شمارهٔ ۵۸

من از میخانه زان رو ناگزیرم
که جز می نیست آبی در خمیرم
بیا ساقی که در وقت جوانی
به بازی کرد چرخ پیر پیرم
زپای افتاده ام هنگام رحم است
اَلا ای آنکه گفتی دستگیرم
همای اوج تقدیسم که چون جغد
ز ویران جهان آید صفیرم
ایا خرمن خدا بر خوشه چینان
گرت رحمی است مسکین و فقیرم
به من بس مهر دارد مادر دهر
که از پستان محنت داده شیرم
فکندم خون دل را ره به مژگان
که نقش غم بماند در ضمیرم
رساند زخم کاری زود زودم
فرستد مرهم امّا دیر دیرم
از آن ابرو زند گاهی به تیغم
وزان مژگان کشد گاهی به تیرم
گهی در پای قدّش پای بندم
گهی در دست زلفش دست گیرم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

من از میخانه زان رو ناگزیرم
که جز می نیست آبی در خمیرم
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه در وجود من هیچ‌چیزی جز شراب نیست، ناچار به میخانه می‌روم.
بیا ساقی که در وقت جوانی
به بازی کرد چرخ پیر پیرم
هوش مصنوعی: بیا ای ساقی، در این زمان که جوان هستم، با من بازی کن و از زندگی لذت ببر، زیرا چرخ ایام به سرعت می‌گذرد و به پیری نزدیک می‌شوم.
زپای افتاده ام هنگام رحم است
اَلا ای آنکه گفتی دستگیرم
هوش مصنوعی: من بر زمین افتاده‌ام و در حال ضعف و ناتوانی به سر می‌برم. ای کسی که به من امید دادی، به من کمک کن.
همای اوج تقدیسم که چون جغد
ز ویران جهان آید صفیرم
هوش مصنوعی: پرنده‌ای که نماد سرنوشت من است، مانند جغدی که از ویرانه‌های جهان می‌آید، به سرم می‌زند.
ایا خرمن خدا بر خوشه چینان
گرت رحمی است مسکین و فقیرم
هوش مصنوعی: اگر به خوشه‌چینان خدا رحم داری، درباره من که مسکین و فقیر هستم، نیکو بیندیش.
به من بس مهر دارد مادر دهر
که از پستان محنت داده شیرم
هوش مصنوعی: مادر دنیا به من به قدری محبت دارد که از شیر تلخ مشکلات و دردهایم را به من داده است.
فکندم خون دل را ره به مژگان
که نقش غم بماند در ضمیرم
هوش مصنوعی: با اشک‌هایم دل‌تنگی و درد را به سوی چشمانت فرستادم تا یادگار غم در وجودم باقی بماند.
رساند زخم کاری زود زودم
فرستد مرهم امّا دیر دیرم
هوش مصنوعی: زخم عمیق و دردناکم را سریع به من می‌رساند، اما درمان و التیام آن به آرامی و با تاخیر می‌آید.
از آن ابرو زند گاهی به تیغم
وزان مژگان کشد گاهی به تیرم
هوش مصنوعی: زمانی از ابروی خود به طعنه و تلخی یاد می‌کند و گاهی نیز با مژگانش به گونه‌ای دیگر، احساسات و آسیب‌هایی را به دل می‌زند.
گهی در پای قدّش پای بندم
گهی در دست زلفش دست گیرم
هوش مصنوعی: گاهی به پای معشوقش بند و وابسته‌ام و گاهی دیگر، در دست زلفش گرفتار.