شمارهٔ ۵۶
نه چنان ز عشق بیمار وز هجر مستمندم
که توان قیاس کردن که چقدر دردمندم
خردم کند ملامت که مرو بکوی خوبان
چکنم؟ نمیتوانم که جنون کشد کمندم
دگر از عمارت دل به جهان مرا چه حاصل
که به سیل اشک بنیاد وجود خویش کندم
ز فراق مهر رویت شده پیکرم هلالی
چه خوش است اگر بکوبی تو بدان سُم سمندم
منم آن شکسته پر مرغ که نیست آشیانی
به جز از شکنج دامم بجز از خم کمندم
اطلاعات
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نه چنان ز عشق بیمار وز هجر مستمندم
که توان قیاس کردن که چقدر دردمندم
هوش مصنوعی: من به خاطر عشق و جدایی به اندازهای دردمند و نیازمند هستم که نمیتوانم حتی اندازهگیری کنم چقدر رنج میکشم.
خردم کند ملامت که مرو بکوی خوبان
چکنم؟ نمیتوانم که جنون کشد کمندم
هوش مصنوعی: فکر و اندیشهام به من ملامت میکند که چرا به سراغ انسانهای نیکو نروم؟ اما نمیتوانم، زیرا عشق و دیوانگی مرا به سمت خود میکشد و به دام میاندازد.
دگر از عمارت دل به جهان مرا چه حاصل
که به سیل اشک بنیاد وجود خویش کندم
هوش مصنوعی: دیگر برای من چه فایدهای دارد که رویای دل را در این دنیا بسازم، وقتی که با سیل اشک، بنیاد وجود خود را ویران کردهام؟
ز فراق مهر رویت شده پیکرم هلالی
چه خوش است اگر بکوبی تو بدان سُم سمندم
هوش مصنوعی: به خاطر جدا شدن از چهره زیبایت، بدنم مانند هلالی شده است. چه خوب خواهد بود اگر تو با سم اسب خود به من ضربهای بزنی.
منم آن شکسته پر مرغ که نیست آشیانی
به جز از شکنج دامم بجز از خم کمندم
هوش مصنوعی: من همان پرندهی شکستهپر هستم که هیچ آشیانی جز دامهای تنگ و نتوانسته در زندگیام ندارم، و جز از بندهایی که مرا گرفتهاند، مکانی برای داشتن یا آرامش ندارم.