شمارهٔ ۴
امشب خروس از نیمه شب بگرفته راه بام را
باید سحر خون ریختن این مرغ بی هنگام را
ساقی خرابم کن ز مِی تا رو به آبادی نهم
کاین است پایان طلب، رندان درد آشام را
زین درد عشق اندوختن آتش بجان افروختن
یکباره خواهم سوختن هم پخته را هم خام را
ساقی ز خُمّ نیستی رطل گران سنگم بده
تا خورد در هم بشکنم هم شیشه را هم جام را
ساقی گذشت آن کز مِیَم، ساغر نمیدیدی تهی
باید بمی دادن سپس هم شیشه را هم جام را
چندانکه میجویی مبین چندانکه میدانی مجو
یا خویشتن را در جهان یا در جهان آرام را
کاش آسمان برهم زند اوراق صبح و شام خود
وز صفحه بیرون افکند نام من گمنام را
زان می که خوردم در ازل مستم غبارا تا ابد
پس کی توانم فهم کرد آغاز یا انجام را
اطلاعات
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
امشب خروس از نیمه شب بگرفته راه بام را
باید سحر خون ریختن این مرغ بی هنگام را
هوش مصنوعی: امشب خروس از نیمه شب به بام رفته است، پس باید در سحرگاه برای این مرغ نا به هنگام خون ریخته شود.
ساقی خرابم کن ز مِی تا رو به آبادی نهم
کاین است پایان طلب، رندان درد آشام را
هوش مصنوعی: ای ساقی، مرا با شراب خراب کن تا به دنیای بهتر و آبادتری برسم، زیرا اینجا پایان آن چیزی است که رندان و دردآشامان به دنبالش هستند.
زین درد عشق اندوختن آتش بجان افروختن
یکباره خواهم سوختن هم پخته را هم خام را
هوش مصنوعی: از این عشق پر درد، آتش را به جان میزنم و یکباره میخواهم بسوزم؛ هم افرادی که آماده هستند و هم کسانی که هنوز خام و ناآمادهاند.
ساقی ز خُمّ نیستی رطل گران سنگم بده
تا خورد در هم بشکنم هم شیشه را هم جام را
هوش مصنوعی: ساقی، از ظرف شراب به من مقدار زیادی از شراب بده تا بتوانم هم شیشه و هم جام را بشکنم.
ساقی گذشت آن کز مِیَم، ساغر نمیدیدی تهی
باید بمی دادن سپس هم شیشه را هم جام را
هوش مصنوعی: بسیار دیر شده و وقتی که ساقی گذشته، دیگر اثری از شراب در ساغر نیست. برای ادامهی خوشی و مهمانی، باید هم شیشه را پر کنی و هم جام را.
چندانکه میجویی مبین چندانکه میدانی مجو
یا خویشتن را در جهان یا در جهان آرام را
هوش مصنوعی: هر جقدر که در جستجوی چیزی هستی، به اندازهای که میدانی، نگرد. خودت را در این دنیا یا در دنیای آرام آن جستجو نکن.
کاش آسمان برهم زند اوراق صبح و شام خود
وز صفحه بیرون افکند نام من گمنام را
هوش مصنوعی: ای کاش آسمان، ورقهای روز و شب را به هم بزند و نام من را از صفحه زندگی پاک کند تا دیگر کسی از من یاد نکند.
زان می که خوردم در ازل مستم غبارا تا ابد
پس کی توانم فهم کرد آغاز یا انجام را
هوش مصنوعی: از آن می که از ابتدا نوشیدم، مست و سرمست هستم و تا ابد نمیتوانم آغاز یا پایان را درک کنم.