گنجور

شمارهٔ ۱۸

نسیم صبحگاهی چون شمیم زلف یارآرد
دل مجروح مارا مرهم ازمُشک تَتار آرد
نشیند بر کنار جوی دایم مردم چشمم
به امیدی که روزی سرو قدی در کنار آرد
دلا از خود مشو نومید اگر اشک روان داری
که چون آبی به خاکی ریختی تخمی به بار آرد
چمن آرای قدرت پرورد صد خار در گلشن
که روزی گلبنی را غنچه ای از شاخ خار آرد
بسوز ای آتش عشق استخوانم را که دهقانان
زنند آتش به گلبن تا نکوتر گل به بار آرد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نسیم صبحگاهی چون شمیم زلف یارآرد
دل مجروح مارا مرهم ازمُشک تَتار آرد
هوش مصنوعی: نسیم صبحگاهی مانند عطر لطیف موهای محبوب ماست و دل آسیب‌دیده ما را مداوا می‌کند و از مسک فراوان خوشبویی می‌آورد.
نشیند بر کنار جوی دایم مردم چشمم
به امیدی که روزی سرو قدی در کنار آرد
هوش مصنوعی: در کنار جوی نشسته‌ام و به دنبال افرادی هستم که شاید روزی کسی با قامت بلند و زیبایی کنارم بیاید.
دلا از خود مشو نومید اگر اشک روان داری
که چون آبی به خاکی ریختی تخمی به بار آرد
هوش مصنوعی: دل‌نگران نباش و از خود ناامید نادرست. اگر اشک‌هایت می‌ریزد، بدان که مانند آبی که بر زمین می‌ریزد، می‌تواند منجر به رویش و برکت شود.
چمن آرای قدرت پرورد صد خار در گلشن
که روزی گلبنی را غنچه ای از شاخ خار آرد
هوش مصنوعی: در باغی که با زیبایی و قدرت آراسته شده، به رغم وجود گل‌های زیبا، خارهایی هم وجود دارد. روزی ممکن است از این خارها، شکوفه‌ای برای گلی به وجود بیاید.
بسوز ای آتش عشق استخوانم را که دهقانان
زنند آتش به گلبن تا نکوتر گل به بار آرد
هوش مصنوعی: ای آتش عشق، مرا بسوز تا خاکسترم شوید، چرا که کشاورزان برای بهتر روییدن گل‌ها، آتش به باغ می‌زنند.