گنجور

شمارهٔ ۱۱

گریزی نیست از کوی تو ای دوست
چسان برگردم از کوی تو ای دوست
مرا در حلقۀ زلف تو افکند
فریب چشم جادوی تو ای دوست
فشاندی زلف مشکین را و پُر شد
مشام جانم از بوی تو ای دوست
بکن چندان که خواهی جور بر من
نمیرنجم من از خوی تو ای دوست
غبار از هر دوعالم چشم پوشید
نمی بیند بجز روی تو ای دوست

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گریزی نیست از کوی تو ای دوست
چسان برگردم از کوی تو ای دوست
هوش مصنوعی: فرار از سر راه تو ممکن نیست، چگونه می‌توانم از این مسیر دور شوم، ای دوست؟
مرا در حلقۀ زلف تو افکند
فریب چشم جادوی تو ای دوست
هوش مصنوعی: فریب چشم جادوی تو باعث شد که من در دام زلف تو بیفتم، ای دوست.
فشاندی زلف مشکین را و پُر شد
مشام جانم از بوی تو ای دوست
هوش مصنوعی: موهای مشکی‌ات را به فضا رها کردی و عطر تو تمام وجودم را پر کرد، ای دوست.
بکن چندان که خواهی جور بر من
نمیرنجم من از خوی تو ای دوست
هوش مصنوعی: هر چه می‌خواهی به من ظلم کن، اما من از رفتار تو ناراحت نخواهم شد، ای دوست.
غبار از هر دوعالم چشم پوشید
نمی بیند بجز روی تو ای دوست
هوش مصنوعی: تاریکی و مشکلات دنیای دو عالم را فراموش کرده‌ام و جز زیبایی تو را نمی‌بینم، ای دوست.