گنجور

بخش ۶۲ - قسم سیم مباحات بود

و هیچ عاقل مبادا که غافل وار چون بهایم در مباحات می رود و از نیت نیکو غافل ماند که خسران آن عظیم بود که از همه حرکات سوال خواهند کرد و در همه مباحات حساب خواهد بود. اگر نیت بد بود بر وی بود و اگر نیت نیک بود وی را بود و اگر نه سر به سر بود، ولکن وقت ضایع کرده باشد که بدان صرف کرده باشد و از وی فایده نگرفته و خلاف کرده باشد این آیت را که «ولاتنس نصیبک من الدنیا» یعنی که دنیا گذران است. تو نصیب خود از وی بستان تا با تو بماند.

و رسول (ص) گفت، «بنده را بپرسند از هرچه کرده باشد، تا آن قدر که سرمه در چشم کند یا باری کلوخ به انگشت بمالد یا دست فراجامه برادری کند».

و علم نیت مباحات نیز دراز است، بباید آموخت. و مثال این آن که بوی خوش به کار داشتن مباح است و روا بود که کسی روز آدینه به کار دارد و قصد وی تفاخر بود به توانگری یا ریای خلق یا جای جستن دل زنان بیگانه بر اندیشه فساد. و امانتهای نیکو آن بود که قصد حرمت داشت و تعظیم خانه خدای کند و نیت راحتی کند که به همسایگان وی رسد تا آسوده شوند و آن که بوی ناخوش از خود دور کند تا رنجور نشوند و یا در معصیت غیبت نیفتند. و نیت آن کند که دماغ را قوت دهد تا صافی شود و بر فکر و ذکر قادرتر شود. این و امثال این نیت فراز آید کسی را که قصد خیرات بر وی غالب بود. و از این هریکی قربتی بود.

و بزرگان سلف چنین بوده اند که قصد کرده اند تا ایشان را بر نان خوردن و به طهارت جای شدن و با اهل صحبت کردن در هر یکی نیتی بود که هیچ چیز خالی از آن نیست که نه سبب خیری است، چون آن خیر مقصود خود سازد آن ثواب حاصل آید، چنان که از صحبت اهل نیت فرزند کند که تکثر امت مصطفی (ص) بود. و نیت راحت اهل کند و نگاهداشت ایشان و خویش از معصیت. و سفیان ثوری یک روز جامه باشگونه در پوشیده بود. وی را گفتند. دست فرا کرد تا راست کند، پس بازایستاد و گفت، «این برای خدای درپوشیدم نخواهم که نه برای خدای بگردانم».

و زکریا (ع) جایی مزدور بود. قومی در نزدیک وی شدند و نان می خورد، ایشان را نگفت که بخورید تا تمام بخورید. آنگاه بگفت اگر تمام نخوردمی از کار ایشان عاجز آمدی و تمام نکردمی و از برای سنتی فریضه ای دست بداشتمی. سفیان ثوری نان می خورد. یکی درشد. وی را نگفت بخور تا تمام بخورد. پس گفت، «اگر نه آن بودی که وام کرده بودم تو را گفتمی بخور». و گفت، «هرکه کسی را گوید که بخور و به دل آن را کاره باشد، اگر آن کس نخورد یک بزه بکرد و آن نفاق است و اگر بخورد دو بزه کرد: یکی نفاق و دیگر آن که وی را در خوردن چیزی افگند که اگر دانستی نخوردی، با وی خیانت کرد»

اطلاعات

منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

و هیچ عاقل مبادا که غافل وار چون بهایم در مباحات می رود و از نیت نیکو غافل ماند که خسران آن عظیم بود که از همه حرکات سوال خواهند کرد و در همه مباحات حساب خواهد بود. اگر نیت بد بود بر وی بود و اگر نیت نیک بود وی را بود و اگر نه سر به سر بود، ولکن وقت ضایع کرده باشد که بدان صرف کرده باشد و از وی فایده نگرفته و خلاف کرده باشد این آیت را که «ولاتنس نصیبک من الدنیا» یعنی که دنیا گذران است. تو نصیب خود از وی بستان تا با تو بماند.
هوش مصنوعی: هیچ عاقل نباید غافلانه مثل حیوانات در کارهای مجاز و مباح رفتار کند و از نیت‌های خوب خود غافل بماند، زیرا این غفلت خسارتی بزرگ به بار می‌آورد. همه اعمال انسان مورد سوال قرار خواهد گرفت و برای هر کار مباح نیز حساب پس داده خواهد شد. اگر نیت انسان بد باشد، عواقب آن بر عهده او خواهد بود و اگر نیت نیک باشد، پاداش خواهد گرفت. اما اگر نه نیت بد باشد و نه نیک، در هر صورت زمان را هدر داده و فایده‌ای عایدش نشده است. این برخلاف آیه‌ای است که می‌گوید: "نصیب خود را از دنیا فراموش نکن." یعنی دنیا زودگذر است و باید سهم خود را از آن بگیری تا با تو بماند.
و رسول (ص) گفت، «بنده را بپرسند از هرچه کرده باشد، تا آن قدر که سرمه در چشم کند یا باری کلوخ به انگشت بمالد یا دست فراجامه برادری کند».
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: «از بندگان خدا سؤال می‌شود درباره هر کاری که انجام داده‌اند، حتی به اندازه‌ای که سرمه در چشم بگذارد یا سنگی را با انگشت لمس کند یا دست برادری را بفشارد».
و علم نیت مباحات نیز دراز است، بباید آموخت. و مثال این آن که بوی خوش به کار داشتن مباح است و روا بود که کسی روز آدینه به کار دارد و قصد وی تفاخر بود به توانگری یا ریای خلق یا جای جستن دل زنان بیگانه بر اندیشه فساد. و امانتهای نیکو آن بود که قصد حرمت داشت و تعظیم خانه خدای کند و نیت راحتی کند که به همسایگان وی رسد تا آسوده شوند و آن که بوی ناخوش از خود دور کند تا رنجور نشوند و یا در معصیت غیبت نیفتند. و نیت آن کند که دماغ را قوت دهد تا صافی شود و بر فکر و ذکر قادرتر شود. این و امثال این نیت فراز آید کسی را که قصد خیرات بر وی غالب بود. و از این هریکی قربتی بود.
هوش مصنوعی: علم نیت در کارهای مجاز بسیار گسترده است و باید آن را بیاموزیم. برای مثال، استفاده از عطر خوشبوی مجاز است و کسی می‌تواند در روز جمعه از آن استفاده کند، اما اگر هدف او فخر فروشی به ثروت یا ریاکاری برای جلب توجه دیگران باشد یا بخواهد نظر زنان بیگانه را به خود جلب کند، این نیت نادرست است. اما اگر کسی با نیت احترام به خانه خدا و آرامش همسایگان خود از عطر استفاده کند، این نیت پسندیده‌ای است. همچنین، اگر هدف او از استفاده از عطر دور کردن بوی ناخوش و جلوگیری از آزار دیگران باشد، این نیز نیت خوبی است. نیت‌هایی که به تقویت تفکر و ذکر کمک می‌کنند نیز مثبت هستند. در کل، آن کسی که نیت خیر و محبت در دل دارد، به مقام قربتی دست می‌یابد.
و بزرگان سلف چنین بوده اند که قصد کرده اند تا ایشان را بر نان خوردن و به طهارت جای شدن و با اهل صحبت کردن در هر یکی نیتی بود که هیچ چیز خالی از آن نیست که نه سبب خیری است، چون آن خیر مقصود خود سازد آن ثواب حاصل آید، چنان که از صحبت اهل نیت فرزند کند که تکثر امت مصطفی (ص) بود. و نیت راحت اهل کند و نگاهداشت ایشان و خویش از معصیت. و سفیان ثوری یک روز جامه باشگونه در پوشیده بود. وی را گفتند. دست فرا کرد تا راست کند، پس بازایستاد و گفت، «این برای خدای درپوشیدم نخواهم که نه برای خدای بگردانم».
هوش مصنوعی: بزرگان پیشین این اعتقاد را داشتند که در هر کاری باید نیتی خوب داشت، حتی در موارد ساده‌ای مانند خوردن نان، پاکیزه شدن و گفت‌وگو با دیگران. آنها می‌گفتند که هیچ کاری نیست مگر آنکه می‌تواند به نوعی خیر و نیکی منجر شود، به شرطی که نیت خوب در آن وجود داشته باشد. مثلاً صحبت با اهل نیت می‌تواند باعث افزایش تعداد پیروان پیامبر (ص) شود و همچنین به آرامش و حفظ خود و دیگران از گناه کمک کند. داستانی از سفیان ثوری نیز وجود دارد که یک بار لباس خاصی بر تن کرده بود و وقتی از او خواسته شد تا آن را راست کند، متوقف شد و گفت: "من این لباس را برای خدا پوشیده‌ام و نمی‌خواهم که آن را برای غیر خدا تغییر دهم."
و زکریا (ع) جایی مزدور بود. قومی در نزدیک وی شدند و نان می خورد، ایشان را نگفت که بخورید تا تمام بخورید. آنگاه بگفت اگر تمام نخوردمی از کار ایشان عاجز آمدی و تمام نکردمی و از برای سنتی فریضه ای دست بداشتمی. سفیان ثوری نان می خورد. یکی درشد. وی را نگفت بخور تا تمام بخورد. پس گفت، «اگر نه آن بودی که وام کرده بودم تو را گفتمی بخور». و گفت، «هرکه کسی را گوید که بخور و به دل آن را کاره باشد، اگر آن کس نخورد یک بزه بکرد و آن نفاق است و اگر بخورد دو بزه کرد: یکی نفاق و دیگر آن که وی را در خوردن چیزی افگند که اگر دانستی نخوردی، با وی خیانت کرد»
هوش مصنوعی: زکریا (ع) در جایی کار می‌کرد و گروهی نزدیک او نشسته بودند و نان می‌خوردند. او به آن‌ها نگفت که بخورند تا همه نان را بخورند. سپس گفت که اگر آن‌ها همه را نمی‌خوردند، او نمی‌توانست از کارشان جلوگيري کند و به خاطر یک سنت مهم نمی‌توانست مأموریتش را انجام دهد. سفیان ثوری نیز در حال خوردن نان بود که یکی به او نزدیک شد. او به او نگفت که بخورد تا تمام کند. سپس گفت که اگر آن بدهی که به او داشت را فراموش نمی‌کرد، به او می‌گفت که بخورد. او به این نتیجه رسید که اگر کسی به دیگری بگوید بخور و در دلش این را بخواهد، اگر آن فرد نان نخورد، یک گناه کرده و آن نفاق است، اما اگر بخورد، دو گناه کرده است: یکی نفاق و دیگری اینکه او را مجبور کرده چیزی بخورد که در صورت آگاهی از آن، ممکن بود نخورد و این خیانت است.