گنجور

بخش ۵۸ - فصل (چرا نیت مومن بهتر از کردار وی است؟)

بدان که رسول (ص) گفته است، «نیه المومن خیر من عمله. نیت مومن بهتر از کردار وی است» و بدین آن نخواسته است که نیت بی کردار بهتر از کردار بی نیت که این خود پوشیده نماند که کردار بی نیت عبادت بود و نیت بی کردار طاعت، بلکه معنی آن است که طاعت وی به تن است و به دل و این دو جزو است، و از این هردو آن یکی که به دل است بهتر، و سبب این آن است که مقصود از عمل این است تا صفت دل بگردد، و مقصود از نیت و عمل دل آن نیست تا صفت تن بگردد.

و مردمان چنان پندارند که نیت برای عمل می باید و حقیقت آن است که عمل برای نیت می باید که مقصود همه گردش دل است و سعادت و شقاوت وی راست و تن اگرچه در میان خواهد بود ولکن تبع است، همچون اشتر اگرچه حج بی وی نیست ولکن حاجی وی نیست. و گردش دل خود یک چیز بیش نیست. آن که روی از دنیا به آخرت آورد، بلکه از دنیا و آخرت به خدای تعالی آورد.

و روی دل بیش از خواست و ارادت وی نیست، چون غالب بر دل وی دنیا بود روی با دنیا بود. و علاقت وی به دنیا خواست وی بود و در ابتدای آفرینش چنین است. چون خواست حق تعالی و دیدار آخرت غالب شد صفت وی بگشت و روی با دیگر جانب کرد، پس از همه اعمال مقصود گردش دل است. از سجود نه مقصود آن است که پیشانی بگردد تا از هوا بر زمین رسد، بل آن که صفت بگردد و از تکبر به تواضع میل کند و مقصود از الله اکبر نه آن است که زبان بگردد و بجنبد، بل آن که دل از تعظیم خویش بگردد و معظم خدای تعالی شود. و مقصود از سنگ انداختن در حج نه آن است تا جای سنگریزه زیادت شود یا دست حرکت کند، بلکه آن که دل بر بندگی راست بایستد و متابعت و تصرف عقل خویش در باقی کند و طوع فرمان شود و عنان خویش از دست خویش بیرون آرد و به دست فرمان دهد.

چنان که گفت، «لبیک بحجه حقا و تعبدا ورقا» و مقصود از قربان آن نیست تا جان گوسپند بشود، بل آن که پلیدی بخل از سینه تو بشود. و شفقت به جانوران به حکم طبع نداری و به حکم فرمان داری. که چون گویند گوسپند بکش نگویی که این بیچاره چه کرده است و تعذیب وی را چرا کنم، لکن آن خویشتن جمله در باقی کنی و به حقیقت نیست شوی که خود نیستی، چه بنده در حق خویش نیست بود و هست خداوند بود به حقیقت.

و همچنین جمله عبادات چنین است، لکن دل را چنان آفریدند که چون در وی ارادتی و خواستی پدید آید چون تن به موافقت آن برخیزد، چون دست سر او فرود آورد، آن رحمت قوی تر شود و آگاهی دل زیادت شود، و چون معنی تواضع آن صفت در دل ثابت تر و محکمتر شود مثلا چون رحمت یتیم پدید آید سر نیز تواضع خویش بکند و به زمین نزدیک شود، آن تواضع در دل موکد تر گردد. و نیت همه عبادات خواست خیرات است که روی به دنیا ندارد به آخرت دارد و عمل بدان نیت آن خواست را ثابت و موکد بکند، پس عمل برای تاکید خواست و نیت است اگرچه همه از نیت خیزد.

و چون چنین است پیدا بود که نیت بهتر از عمل بود، چه نیت خود در نفس دل است و عمل از جای دیگر سرایت خواهد کرد به دل. اگر سرایت کند به کار آید و اگر نکند و به غفلت بود حبطه بود و نیت بی عمل از این بود که حبطه نباشد. و این همچنان بود که در معده دردی باشد، چون دارو بخورد به وی رسد، و اگر بر سینه طلا کند تا اثر به وی سرایت کند هم سود دارد، لکن آنچه به نفس معده رسد لابد بهتر باشد که آنچه به سینه رسد. مقصود از وی نه سینه است بلکه معده است. لاجرم حبطه بود اگر به وی سرایت نکند و آنچه به معده رسد اگرچه به سینه نرسد حبطه نباشد.

بخش ۵۷ - حقیقت نیت: بدان که از آدمی هیچ حرکت به وجود نیاید تا سه حاجت در پیش نباشد: علم و ارادت یعنی دانش و خواست و توانایی. مثلا چون طعامی بیند نخورد و چون بدید اگر بایست و خواست هم نبود آن هم نخورد. اگر خواست بود چون دست مفلوج بود که کار نکند نخورد که قدرت ندارد. پس این سه حاجت در پیش همه حرکات می رود، لکن حرکت تبع قدرت است، و قدرت تبع خواست و ارادت است که بایست قدرت را به کار دارد، و بایست تبع علم نیست که بسیار چیز بیند و نخواهد، لکن بی علم خواستن نیز صورت نبندد که چیزی که نداند چون خواهد؟بخش ۵۹ - پیدا کردن آنچه معفو باشد از حدیث نفس و وسواس: بدان که رسول (ص) گفت که امت مرا عفو کرده اند از هرچه حدیث نفس بود. و اندر هردو صحیح است که هرکه قصد معصیت کند و نکند ملایکه را گوید بر وی منویس و اگر قصد خیر کند یک حسنت بنویس اگرچه نکند. و چون بکند ده بنویس. و در بعضی از اخبار است که تضعیف می کند تا به هفتصد. و از اینجا گروهی پنداشتند که هرچه به دل رود از قصد و اندیشه بدان ماخوذ نبود. و آن خطاست که پیدا کردیم که اصل دل است و تن تبع.

اطلاعات

منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بدان که رسول (ص) گفته است، «نیه المومن خیر من عمله. نیت مومن بهتر از کردار وی است» و بدین آن نخواسته است که نیت بی کردار بهتر از کردار بی نیت که این خود پوشیده نماند که کردار بی نیت عبادت بود و نیت بی کردار طاعت، بلکه معنی آن است که طاعت وی به تن است و به دل و این دو جزو است، و از این هردو آن یکی که به دل است بهتر، و سبب این آن است که مقصود از عمل این است تا صفت دل بگردد، و مقصود از نیت و عمل دل آن نیست تا صفت تن بگردد.
هوش مصنوعی: بدان که پیامبر (ص) فرموده‌اند: «نیت مومن از عمل او بهتر است.» این گفته به این معنا نیست که نیت بدون عمل بهتر از عمل بدون نیت است، چراکه روشن است که عمل بدون نیت هیچ ارزشی ندارد و نیت بدون عمل هم به تنهایی کافی نیست. بلکه معنای این سخن این است که نیت و عمل هر دو اهمیت دارند و نیت که از دل نشات می‌گیرد، ارزش بیشتری دارد. دلیل این matter آن است که هدف از عمل، بهبود وضعیت دل است و نیت و عمل باید با هم هماهنگ باشند تا به حقیقت طاعت و عبادت دست یابند.
و مردمان چنان پندارند که نیت برای عمل می باید و حقیقت آن است که عمل برای نیت می باید که مقصود همه گردش دل است و سعادت و شقاوت وی راست و تن اگرچه در میان خواهد بود ولکن تبع است، همچون اشتر اگرچه حج بی وی نیست ولکن حاجی وی نیست. و گردش دل خود یک چیز بیش نیست. آن که روی از دنیا به آخرت آورد، بلکه از دنیا و آخرت به خدای تعالی آورد.
هوش مصنوعی: بسیاری از مردم معتقدند که نیت باید مقدمه‌ای برای انجام عمل باشد، اما حقیقت این است که عمل باید بر اساس نیت صورت گیرد. هدف نهایی تمام فعالیت‌های دل، سعادت یا شقاوت انسان است، و هرچند که جسم در این فرآیند نقش دارد، اما تابع دل است. مانند شتری که هرچند در سفر حج نیست، اما خود حاجی نیست. در نهایت، گردش دل چیزی جز یک امر نیست. کسی که توجه‌اش را از دنیا به آخرت معطوف می‌سازد، باید در واقع به سوی خداوند متعال روی آورد.
و روی دل بیش از خواست و ارادت وی نیست، چون غالب بر دل وی دنیا بود روی با دنیا بود. و علاقت وی به دنیا خواست وی بود و در ابتدای آفرینش چنین است. چون خواست حق تعالی و دیدار آخرت غالب شد صفت وی بگشت و روی با دیگر جانب کرد، پس از همه اعمال مقصود گردش دل است. از سجود نه مقصود آن است که پیشانی بگردد تا از هوا بر زمین رسد، بل آن که صفت بگردد و از تکبر به تواضع میل کند و مقصود از الله اکبر نه آن است که زبان بگردد و بجنبد، بل آن که دل از تعظیم خویش بگردد و معظم خدای تعالی شود. و مقصود از سنگ انداختن در حج نه آن است تا جای سنگریزه زیادت شود یا دست حرکت کند، بلکه آن که دل بر بندگی راست بایستد و متابعت و تصرف عقل خویش در باقی کند و طوع فرمان شود و عنان خویش از دست خویش بیرون آرد و به دست فرمان دهد.
هوش مصنوعی: دل انسان بیشتر از آنچه که خود بخواهد و بر آن اراده کند، تحت تأثیر دنیا قرار دارد. زمانی که دنیا در دل او غالب باشد، توجهش به دنیا خواهد بود. این وابستگی به دنیا بخشی از خواسته اوست و از ابتدا همین‌طور بوده است. اما زمانی که خواست خداوند و دیدار آخرت بر دل غلبه پیدا کند، صفات او تغییر می‌کند و نگاهش به سوی دیگر معطوف می‌شود. در اینجا، مهم‌ترین هدف آن است که دل به سمت حقایق بالا برود. سجده کردن هدفش تنها نهادن پیشانی بر زمین نیست، بلکه تغییر دادن حالتی است که انسان را از خودخواهی به تواضع می‌کشاند. نیز در عبارت «الله اکبر»، هدف تنها حرکت زبان نیست، بلکه تغییر نگرش دل از خودپرستی به عظمت خداست. سنگ انداختن در حج هم فقط برای ایجاد کثرت سنگریزه نیست، بلکه هدف تن دادن دل به بندگی و اطاعت از فرمان‌های عقل و خالق است. در این حالت، انسان باید خود را از دستان خود رها کند و در اختیار فرمان الهی قرار دهد.
چنان که گفت، «لبیک بحجه حقا و تعبدا ورقا» و مقصود از قربان آن نیست تا جان گوسپند بشود، بل آن که پلیدی بخل از سینه تو بشود. و شفقت به جانوران به حکم طبع نداری و به حکم فرمان داری. که چون گویند گوسپند بکش نگویی که این بیچاره چه کرده است و تعذیب وی را چرا کنم، لکن آن خویشتن جمله در باقی کنی و به حقیقت نیست شوی که خود نیستی، چه بنده در حق خویش نیست بود و هست خداوند بود به حقیقت.
هوش مصنوعی: به گفته او، هنگام گفتن «لبیک» باید با باطن خود پاسخ دهی و در واقع قربانی کردن به معنای کشتن جان حیوان نیست، بلکه هدف پاکسازی دل از پلیدی بخل است. محبت به موجودات زنده بر اساس طبیعت انسان نیست، بلکه به خاطر اطاعت از دستورات است. وقتی می‌گویند گوسفند را بکش، نباید فکر کنی که این بیچاره چه گناهی کرده و چرا باید او را عذاب دهم. بلکه باید خود را نادیده بگیری و به حقیقت وجودی‌ات پی ببری، زیرا انسان در واقعیت خود هیچ است و تنها خداوند است که حقیقت دارد.
و همچنین جمله عبادات چنین است، لکن دل را چنان آفریدند که چون در وی ارادتی و خواستی پدید آید چون تن به موافقت آن برخیزد، چون دست سر او فرود آورد، آن رحمت قوی تر شود و آگاهی دل زیادت شود، و چون معنی تواضع آن صفت در دل ثابت تر و محکمتر شود مثلا چون رحمت یتیم پدید آید سر نیز تواضع خویش بکند و به زمین نزدیک شود، آن تواضع در دل موکد تر گردد. و نیت همه عبادات خواست خیرات است که روی به دنیا ندارد به آخرت دارد و عمل بدان نیت آن خواست را ثابت و موکد بکند، پس عمل برای تاکید خواست و نیت است اگرچه همه از نیت خیزد.
هوش مصنوعی: عبادات به گونه‌ای هستند که وقتی کسی در دل خود اراده و خواسته‌ای پیدا می‌کند و بدنش به اجرای آن خواسته می‌پردازد، احساس رحمت و آگاهی در دل او بیشتر می‌شود. به عبارت دیگر، هرچه انسان بیشتر متوجه تواضع و صفاتی مانند آن شود، این احساس در دلش قوی‌تر و پایدارتر می‌گردد. برای مثال، وقتی کسی رحمت نسبت به یتیمان از خود نشان می‌دهد، به نحوی تواضع می‌کند و به زمین نزدیک می‌شود. در این حالت، تواضع در دل او مستحکم‌تر می‌شود. نیّت تمامی عبادات، خواست خیر است که به امور دنیوی وابسته نیست و به آخرت توجه دارد. عمل به این نیّت، موجب تحکیم و تثبیت آن خواسته می‌شود، زیرا عمل برای تقویت خواسته و نیّت صورت می‌گیرد، هرچند که تمامی این‌ها از نیّت سرچشمه می‌گیرد.
و چون چنین است پیدا بود که نیت بهتر از عمل بود، چه نیت خود در نفس دل است و عمل از جای دیگر سرایت خواهد کرد به دل. اگر سرایت کند به کار آید و اگر نکند و به غفلت بود حبطه بود و نیت بی عمل از این بود که حبطه نباشد. و این همچنان بود که در معده دردی باشد، چون دارو بخورد به وی رسد، و اگر بر سینه طلا کند تا اثر به وی سرایت کند هم سود دارد، لکن آنچه به نفس معده رسد لابد بهتر باشد که آنچه به سینه رسد. مقصود از وی نه سینه است بلکه معده است. لاجرم حبطه بود اگر به وی سرایت نکند و آنچه به معده رسد اگرچه به سینه نرسد حبطه نباشد.
هوش مصنوعی: به‌وضوح پیداست که نیت از عمل بهتر است، چرا که نیت در دل نهفته است و عمل از جاهای دیگر می‌تواند به دل منتقل شود. اگر این انتقال صورت گیرد، مفید خواهد بود و اگر نه و به غفلت بماند، نتیجه‌ای نخواهد داشت و نیت بدون عمل بی‌فایده خواهد بود. این مانند این است که در معده دردی وجود دارد؛ وقتی دارویی مصرف شود، به معده رسیده و اثرش را می‌گذارد. حتی اگر دارو فقط روی سینه قرار گیرد تا اثری بر او بگذارد، باز هم مفید خواهد بود، اما آنچه مستقیماً به معده می‌رسد بهتر است از آنچه به سینه می‌رسد. هدف اصلی درمان معده است، نه سینه. بنابراین، اگر دارو به معده نرسد، فایده‌ای ندارد و حتی اگر دارو به معده برسد، اما به سینه نرسد، به هر حال تأثیرگذار خواهد بود.