گنجور

بخش ۵۲ - فضیلت زهد

بدان که هرچه در ذم دوستی دنیا بیاورده ایم دلیل این است، لکن دوستی دنیا از مهلکات است و دشمنی وی از منجیات و این اخباری که در دشمنی وی آمده است بیاوریم و ثنای مهین زهد است که با اهل علم اضافت کرده است وی را در قرآن که چون قارون بیرون آمد در موکب خویش آراسته، هرکسی همی گفت کاشکی این مرا بودی، «قال الذین اتوا العلم ویلکم ثواب الله خیر» آن قوم که اهل علم بودند گفتند که ثواب آخرت از این همه بهتر. و از این گفته اند هرکه چهل روز در دنیا زاهد شود چشمهای حکمت در دل وی گشاده گردد. و رسول (ص) گفت، «اگر خواهی که خدای عزوجل تو را دوست دارد در دنیا زاهد مشو». و چون حارثه رسول (ص) را گفت که من مومنم حقا. گفت، «نشان آن چیست؟» گفت، «این نفس من چنان زاهد است که زر و سنگ من برابر است و گویی در بهشت و دوزخ می نگرم». گفت، «نیک نگاه دار که یافتی آنچه می بایست». آنگاه گفت، «این بنده ای است که خدای تعالی دل وی منور کرده است. عبد نور الله قلبه»

چون این آیت فرود آمد، «فمن یرد الله ان یهدیه یشرح صدره للاسلام» و گفتند، «یا رسول الله! این شرح چیست؟» گفت، «نوری است که در دل اوفتد و سینه بدان فراخ شود». گفتند، «نشان آن چیست؟» گفت، «آن که دل از این سرای غرور رمیده شود و روی به سرای جاوید آورد و ساز مرگ پیش از مرگ بسازد». و رسول (ص) گفت که از خدای تعالی شرم دارید چنان که حق حیاست. گفتند، «نه شرم داریم؟» گفت، «پس چرا جمع مال می کنید مالی که به خوردن آن نخواهید رسید و چرا بنایی همی کنید که مسکن شما آن نخواهد بود؟»

و یک روز رسول (ص) خطبه می کرد. گفت، «هرکه لااله الاالله به سلامت بیاورد به چیزی دیگر ناآمیخته، بهشت وی راست. علی علیه السّلام برخاست و گفت، «یا رسول الله! تفسیر کن تا آن چیست که به وی نمی باید آمیخت؟» گفت، «دوستی دنیا و جستن آن که قومی باشند که سخن ایشان سخن پیغامبران بود و کردار ایشان کردار جباران. هرکه لااله الاالله بیاموزد و این در وی نبود جای وی در بهشت است.»

و رسول (ص) گفت، «هرکه در دنیا زاهد شود خدای تعالی در حکمت بر دل وی بگشاید و زبان وی را بدان گویا گرداند و علت و دارو و درمان دنیا به وی نماید و از دنیا وی را به سلامت به دارالسلام برد». و رسول (ص) با صحابه به هم بود. رمه ای اشتران نیکو و آبستن بگذشت و عزیزترین مال عرب آن باشد که هم مال بود و هم شیر و هم گوشت و هم پشم. روی از آن بگردانید و در آن ننگرید. گفتند، «یا رسول الله! این عزیزترین مال ماست. چرا بدین ننگری؟» گفت، «مرا خدای تعالی از نگریدن نهی کرده است». و گفت، «ولا تمدن عینک ... الآیه».

و عیسی (ع) را گفتند، «اگر دستوری دهی تا خانه ای کنیم چندان که تو در آن عبادت کنی؟» گفت، «بروید و بر روی آب خانه بنا کنید». گفتند، «این چون توان کرد؟» گفت، «با دوستی دنیا عبادت چون توان کرد؟» و رسول (ص) گفت، «اگر خواهید که خدای تعالی شما را دوست دارد دست از دنیا بدارید و اگر خواهید که مردمان شما را دوست دارند دست از آنچه ایشان دارند بدارید».

حفصه پدر خویش عمر را گفت، «چون مال غنیمت از شهرها دررسد جامه ای نم تر از این درپوش و طعامی خوشتر از این ساز تا این کسان که با تواند بخورند». گفت، «یا حفصه! حال شوهر هیچ کس بهتر از زن نداند. تو حال رسول بهتر از همه دانی. به خدای بر تو که رسول (ص) چند سال در نبوت بود که وی و اهل وی چون بامداد سیر بودندی، شبانگاه گرسنه بودندی. به خدای بر تو که چند سال بر وی بگذشت و خرمای سیر نیافت تا آنگاه که فتح خیبر افتاد. به خدای بر تو که دانی که یک روز طعام برخوان پیش وی نهادند. وی از کراهیت متغیر ببود تا آنگاه که بفرمود تا بر زمین نهادند. به خدای بر تو که چون بخفتی بر گلیمی خفتی دو توی. یک روز چهارتو کردند نرم تر بود. گفت دوش مرا نرمی ازاین نماز شب بازداشت. هم چنان که بود دو تو بیش مکنید به خدای بر تو که دانی که جامه وی بشستندی و بلال بانگ نماز کردی تا جامه خشک نشدی بیرون نتوانستی آمدن که جامه دیگر نداشتی. به خدای بر تو که دانی که زنی از بنی نضیر وی را ازاری و ردایی یافت. پیش از آن که هردو تمام شد یکی بفرستاد. رسول (ص) بیرون آمد آن به پشت فرا گرفته و پیش گره برزده و جز آن هیچ نداشت».

حفضه گفت، «همه همچنین دانم». پس چندان بگریست عمر و حفصه با وی که از هوش بشد. پس گفت، «دو یار از پیش رفته اند. محمد و ابوبکر و ایشان به راهی می رفتند. اگر به راه ایشان روم به ایشان رسم و اگر نه مرا از راهی دیگر ببرند. من هم بر آن عیش سخت صبر کنم تا آن عیش به راحت و جاوید با ایشان به هم دریابم». و بعضی از صحابه اول طبقه تا به عیان را گفت، «عبادت شما بیش است از عبادت صحابه، لکن ایشان از شما بهترند که از شما زاهد تر بودند در دنیا و عمر گفت زهد در دنیا و هم راحت دل است و هم راحت تن». و ابن مسعود گوید، «دو رکعت از زاهد فاضلتر از عبادت همه مجتهدان تا به آخر عمر». سهل سستری گوید، «عمل به اخلاص آن وقت توانی کرد که از چهار چیز نترسی. از گرسنگی و برهنگی و درویشی و خواری».

بخش ۵۱ - پیدا کردن زهد و حقیقت و فضیلت آن: بدان که هرکه یخ دارد وقت گرما بر آن حریص بود تا چون تشنه شود آب بدان سرد کند. به کسی بیاید که برابر زر بخرد آن حرص وی بشود در عشق زر و گوید یک روز آب گرم خورم و صبر کنم و این زر که همه عمر با من بماند بستانم اولی تر از آن که این یخ نگاه دارم که خود نماند و شبانگاه بگداخته بود. این ناخواستن یخ را در مقابله چیزی که بهتر از آن است آن را زهد گویند در یخ. حال عارف اندر دنیا هم چنین باشد که بیند که دنیا در گذر است که بر دوام همی گذرد و همی گدازد و در وقت مرگ تمام برسد. چون آخرت بیند باقی و صافی که هرگز نبرسد و بنمی فروشند الا به ترک دنیا، دنیا اندر چشم وی حقیر شود و دست از آن بدارد در عوض آخرت که بهتر است از آن. این حالت را زهد گویند به شرط آن که این زهد در مباحات دنیا باشد و اما از محظورات خود فریضه بود.بخش ۵۳ - پیدا کردن درجات زهد: بدان که زهد را سه درجه است: یکی آن که دنیا دوست بدارد و دل با وی می نگرد ولکن مجاهدت و صبر می کند و این را متزهد گویند نه زاهد، ولکن اول زهد این بود. دوم آن که دل با وی ننگرد با زهد می نگرد و زهد خویش را کاری داند. این زاهد است ولکن از نقصان خالی نیست. درجه سیم آن که در زهد نیز زاهد باشد، یعنی که زهد خویش نبیند و آن کاری نداند و مثل وی چون کسی بود که قصد خانه پادشاهی کند تا به وزارت بنشیند. سگی بر در سرای وی را منع کند. لقمه ای نان به وی اندازد و وی را از خویشتن بازکند و آنگاه به وزارت رسد، ممکن نباشد که آن لقمه زا نزدیک وی قدری باشد.

اطلاعات

منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بدان که هرچه در ذم دوستی دنیا بیاورده ایم دلیل این است، لکن دوستی دنیا از مهلکات است و دشمنی وی از منجیات و این اخباری که در دشمنی وی آمده است بیاوریم و ثنای مهین زهد است که با اهل علم اضافت کرده است وی را در قرآن که چون قارون بیرون آمد در موکب خویش آراسته، هرکسی همی گفت کاشکی این مرا بودی، «قال الذین اتوا العلم ویلکم ثواب الله خیر» آن قوم که اهل علم بودند گفتند که ثواب آخرت از این همه بهتر. و از این گفته اند هرکه چهل روز در دنیا زاهد شود چشمهای حکمت در دل وی گشاده گردد. و رسول (ص) گفت، «اگر خواهی که خدای عزوجل تو را دوست دارد در دنیا زاهد مشو». و چون حارثه رسول (ص) را گفت که من مومنم حقا. گفت، «نشان آن چیست؟» گفت، «این نفس من چنان زاهد است که زر و سنگ من برابر است و گویی در بهشت و دوزخ می نگرم». گفت، «نیک نگاه دار که یافتی آنچه می بایست». آنگاه گفت، «این بنده ای است که خدای تعالی دل وی منور کرده است. عبد نور الله قلبه»
هوش مصنوعی: دوستی با دنیا، مهلک و خطرناک است، در حالی که دشمنی با آن می‌تواند نجات‌بخش باشد. در قرآن و آثار علمی، به این موضوع اشاره شده که وقتی قارون با طعمه‌هایش ظاهر شد، مردم آرزو می‌کردند که ای کاش آن wealth برایشان بود. اما اهل علم پاسخ دادند که پاداش خداوند در آخرت از این دنیا بهتر است. گفته شده که اگر کسی چهل روز از دنیا زاهد باشد، حکمت در دلش باز می‌شود. همچنین پیامبر (ص) فرمودند که اگر می‌خواهی خدا تو را دوست داشته باشد، نسبت به دنیا زاهد باش. حارثه به پیامبر گفت که مومن است و وقتی پیامبر از نشانه‌اش پرسید، او گفت که به قدری زاهد است که طلا و سنگ برایش یکسان است و گویی بهشت و دوزخ را مشاهده می‌کند. پیامبر تأکید کرد که او به آنچه لازم بوده، دست یافته و این شخص، بنده‌ای است که خداوند قلبش را روشن کرده است.
چون این آیت فرود آمد، «فمن یرد الله ان یهدیه یشرح صدره للاسلام» و گفتند، «یا رسول الله! این شرح چیست؟» گفت، «نوری است که در دل اوفتد و سینه بدان فراخ شود». گفتند، «نشان آن چیست؟» گفت، «آن که دل از این سرای غرور رمیده شود و روی به سرای جاوید آورد و ساز مرگ پیش از مرگ بسازد». و رسول (ص) گفت که از خدای تعالی شرم دارید چنان که حق حیاست. گفتند، «نه شرم داریم؟» گفت، «پس چرا جمع مال می کنید مالی که به خوردن آن نخواهید رسید و چرا بنایی همی کنید که مسکن شما آن نخواهد بود؟»
هوش مصنوعی: زمانی که این آیه نازل شد، برخی از مردم از پیامبر پرسیدند که معنای "شرح صدر" چیست. پیامبر فرمودند که این حالت نوری است که در دل انسان می‌افتد و سینه او را وسعت می‌بخشد. سپس پرسیدند که نشانه‌اش چیست؟ پیامبر توضیح دادند که علامت آن این است که دل از این دنیای فانی دور شود و به سوی زندگی جاویدان متوجه گردد و پیش از مرگ، برای روزهای بعد از مرگ خود آماده شود. همچنین پیامبر فرمود که باید از خداوند شرم داشته باشید، به همان اندازه که شایسته است. آنها پاسخ دادند که شرم دارند، ولی پیامبر پرسید که چرا مال و ثروت جمع می‌کنند، در حالی که از آن نمی‌توانند استفاده کنند و چرا بناهایی می‌سازند که قرار نیست در آنها سکونت کنند؟
و یک روز رسول (ص) خطبه می کرد. گفت، «هرکه لااله الاالله به سلامت بیاورد به چیزی دیگر ناآمیخته، بهشت وی راست. علی علیه السّلام برخاست و گفت، «یا رسول الله! تفسیر کن تا آن چیست که به وی نمی باید آمیخت؟» گفت، «دوستی دنیا و جستن آن که قومی باشند که سخن ایشان سخن پیغامبران بود و کردار ایشان کردار جباران. هرکه لااله الاالله بیاموزد و این در وی نبود جای وی در بهشت است.»
هوش مصنوعی: روزی رسول الله (ص) در حال ایراد خطبه بود و فرمود: «هر کسی که شهادت به یگانگی خداوند، یعنی لااله الاالله، به صورت خالص و بدون هیچ آمیختگی بیان کند، بهشت از آن اوست.» علی علیه‌السلام از جایش بلند شد و پرسید: «ای رسول خدا! لطفا توضیح بده که این آمیختگی چه چیزی می‌تواند باشد؟» رسول الله (ص) پاسخ داد: «دوستی دنیا و دلبستگی به آن، همچنین این که افرادی باشند که سخنشان شبیه سخن پیامبران و کارهایشان مشابه اعمال ستمگران است. هر کسی که لااله الاالله را درک کند و این دو ویژگی را در خود نداشته باشد، در بهشت جایگاهی شایسته خواهد داشت.»
و رسول (ص) گفت، «هرکه در دنیا زاهد شود خدای تعالی در حکمت بر دل وی بگشاید و زبان وی را بدان گویا گرداند و علت و دارو و درمان دنیا به وی نماید و از دنیا وی را به سلامت به دارالسلام برد». و رسول (ص) با صحابه به هم بود. رمه ای اشتران نیکو و آبستن بگذشت و عزیزترین مال عرب آن باشد که هم مال بود و هم شیر و هم گوشت و هم پشم. روی از آن بگردانید و در آن ننگرید. گفتند، «یا رسول الله! این عزیزترین مال ماست. چرا بدین ننگری؟» گفت، «مرا خدای تعالی از نگریدن نهی کرده است». و گفت، «ولا تمدن عینک ... الآیه».
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: «هر کسی در دنیا زاهد باشد، خداوند بر دل او حکمت می‌گشاید و زبانش را به آن آراسته می‌کند و علل و درمان مشکلات دنیا را به او نشان می‌دهد و او را به سلامت به دارالسلام می‌برد». در آن زمان، پیامبر (ص) همراه با صحابه بودند که گروهی از شتران زیبا و آبستن از مقابلشان گذشتند. این شتران بهترین دارایی عرب‌ها به حساب می‌آمدند، زیرا هم مال بودند و هم شیر و هم گوشت و هم پشم. پیامبر (ص) از نگاه کردن به آن شتران روی برگرداند و به آنها ننگریست. صحابه گفتند: «ای رسول خدا! این بهترین مال ماست. چرا به آن نگاه نمی‌کنید؟» پیامبر (ص) پاسخ دادند: «خداوند مرا از نگاه کردن به این چیزها نهی کرده است».
و عیسی (ع) را گفتند، «اگر دستوری دهی تا خانه ای کنیم چندان که تو در آن عبادت کنی؟» گفت، «بروید و بر روی آب خانه بنا کنید». گفتند، «این چون توان کرد؟» گفت، «با دوستی دنیا عبادت چون توان کرد؟» و رسول (ص) گفت، «اگر خواهید که خدای تعالی شما را دوست دارد دست از دنیا بدارید و اگر خواهید که مردمان شما را دوست دارند دست از آنچه ایشان دارند بدارید».
هوش مصنوعی: عیسی (ع) به آن‌ها گفت: «اگر می‌خواهید خانه‌ای بسازید تا من در آن عبادت کنم، بروید و روی آب خانه بسازید.» آنها پرسیدند: «این چطور ممکن است؟» او پاسخ داد: «آیا می‌توان با محبت به دنیا به عبادت ادامه داد؟» و رسول (ص) نیز فرمود: «اگر می‌خواهید خداوند شما را دوست بدارد، از تعلقات دنیوی خود دست بردارید و اگر می‌خواهید مردم شما را دوست داشته باشند، از آنچه دارند فاصله بگیرید.»
حفصه پدر خویش عمر را گفت، «چون مال غنیمت از شهرها دررسد جامه ای نم تر از این درپوش و طعامی خوشتر از این ساز تا این کسان که با تواند بخورند». گفت، «یا حفصه! حال شوهر هیچ کس بهتر از زن نداند. تو حال رسول بهتر از همه دانی. به خدای بر تو که رسول (ص) چند سال در نبوت بود که وی و اهل وی چون بامداد سیر بودندی، شبانگاه گرسنه بودندی. به خدای بر تو که چند سال بر وی بگذشت و خرمای سیر نیافت تا آنگاه که فتح خیبر افتاد. به خدای بر تو که دانی که یک روز طعام برخوان پیش وی نهادند. وی از کراهیت متغیر ببود تا آنگاه که بفرمود تا بر زمین نهادند. به خدای بر تو که چون بخفتی بر گلیمی خفتی دو توی. یک روز چهارتو کردند نرم تر بود. گفت دوش مرا نرمی ازاین نماز شب بازداشت. هم چنان که بود دو تو بیش مکنید به خدای بر تو که دانی که جامه وی بشستندی و بلال بانگ نماز کردی تا جامه خشک نشدی بیرون نتوانستی آمدن که جامه دیگر نداشتی. به خدای بر تو که دانی که زنی از بنی نضیر وی را ازاری و ردایی یافت. پیش از آن که هردو تمام شد یکی بفرستاد. رسول (ص) بیرون آمد آن به پشت فرا گرفته و پیش گره برزده و جز آن هیچ نداشت».
هوش مصنوعی: حفصه به پدرش عمر گفت: «وقتی که غنایم از شهرها برسد، برای این مردم که با تو هستند، لباسی بهتر و غذایی خوشمزه‌تر تهیه کن.» عمر پاسخ داد: «ای حفصه! هیچ کس بهتر از شوهرش نمی‌داند که حال او چگونه است. تو بهتر از همه می‌دانی رسول خدا چگونه زندگی کرده است. به خدا قسم، چندین سال در نبوت، او و خانواده‌اش بامداد سیر بودند و شب، گرسنه. به خدا قسم، چند سال گذشت که حتی یک خرما نیز برایشان پیدا نشد تا اینکه فتح خیبر حاصل شد. به یاد دارم که یک روز غذایی مقابل ایشان گذاشتند و او به خاطر کراهت غذا تغییر حالت داد و دستور داد که غذا را بر زمین بگذارند. به خدا قسم، وقتی که می‌خوابید، بر روی گلیمی می‌خوابید که فقط دو لایه بود. یک روز چهار لایه بر روی هم گذاشتند که نرم‌تر باشد. او گفت: «دیروز نرم‌تر از این مرا از نماز شب بازداشت.» همچنان که بود، دو لایه بیشتر لازم نبود. به خدا قسم، می‌دانی که لباس او را می‌شستند و بلال برای نماز اذان می‌گفت و تا لباس خشک نمی‌شد، او نمی‌توانست بیرون برود چون لباس دیگری نداشت. همچنین می‌دانی که زنی از بنی نضیر به او یک ردای و ازاری داد، اما پیش از اینکه هر دو تمام شود، یکی را فرستاد و رسول خدا به بیرون آمد و آن را بر دوش انداخت و جز آن هیچ نداشت.
حفضه گفت، «همه همچنین دانم». پس چندان بگریست عمر و حفصه با وی که از هوش بشد. پس گفت، «دو یار از پیش رفته اند. محمد و ابوبکر و ایشان به راهی می رفتند. اگر به راه ایشان روم به ایشان رسم و اگر نه مرا از راهی دیگر ببرند. من هم بر آن عیش سخت صبر کنم تا آن عیش به راحت و جاوید با ایشان به هم دریابم». و بعضی از صحابه اول طبقه تا به عیان را گفت، «عبادت شما بیش است از عبادت صحابه، لکن ایشان از شما بهترند که از شما زاهد تر بودند در دنیا و عمر گفت زهد در دنیا و هم راحت دل است و هم راحت تن». و ابن مسعود گوید، «دو رکعت از زاهد فاضلتر از عبادت همه مجتهدان تا به آخر عمر». سهل سستری گوید، «عمل به اخلاص آن وقت توانی کرد که از چهار چیز نترسی. از گرسنگی و برهنگی و درویشی و خواری».
هوش مصنوعی: حفصه گفت: «همه این را می‌دانم». سپس عمر و حفصه آن‌قدر گریه کردند که عمر بی‌هوش شد. او گفت: «دو دوست از ما رفته‌اند. محمد و ابوبکر و آن‌ها در راهی می‌رفتند. اگر به سمت آن‌ها بروم، به آن‌ها ملحق می‌شوم و اگر نه، با راهی دیگر مرا ببرند. من هم به آن خوشی سخت صبر می‌کنم تا آن خوشی را به راحتی و همیشه با آن‌ها به دست آورم». برخی از صحابه دسته اول گفتند که عبادت شما بیشتر از عبادت صحابه است، اما آن‌ها از شما بهترند زیرا زهد بیشتری در دنیا دارند. عمر گفت: «زهد در دنیا هم راحتی دل است و هم راحتی جسم». ابن مسعود می‌گوید: «دو رکعت از زاهد از عبادت همه مجتهدین بهتر است تا آخر عمر». سهل سستری نیز می‌گوید: «عمل به اخلاص زمانی ممکن است که از چهار چیز نترسی: گرسنگی، برهنگی، فقر و خواری».