گنجور

بخش ۴ - حقیقت توبه

بدان که اول توبه نور معرفت است و ایمان که پدیدار آید و از آن نور بینند که گناهها زهر قاتل است چون نگاه کند که وی از این زهر بسیار خورده است و به هلاک نزدیک است به ضرورت پشیمان شود و هراس اندر درون وی پدیدار آید، چون کسی بداند که زهر بسیار خورده است به ضرورت پشیمان شود و بترسد و به سبب آن انگشت به گلو فرو برد تا قی کند و به سبب آن هراس تدبیر آن و داروی آن کند.

همچنین چون بیند که آن شهوت که رانده است همچون انگبین بوده است که اندر وی زهر باشد که اندر حال شیرین بود و در آخر بگریاند، پشیمانی اندر وی پدیدار آید اندر گذشته و آتش خوف اندر میان جای وی افتد، خویشتن را هلاک بیند و ازین آتش خوف و پشیمانی شره شهوت و گناه اندر وی سوخته شود و آن شهوت به حسرت بدل شود و عزم کند که گذشته را تدارک کند و اندر مستقبل نیز با سر آن نشود، لباس جفا بیرون کند و بساط وفا بگستراند و همه حرکات و سکنات خویش بدل کند. پیش از این همه به طرب و شادی و غفلت بود، اکنون همه گریستن و اندوه و حسرت باشد و پیش از این محبت با اهل غفلت داشت، اکنون با اهل معرفت بود. پس نفس توبه پشیمانی است و اصل وی نور معرفت ایمان است و فرع وی به دل کردن احوال است و نقل کردن جمله احوالها و اندامها از معصیت و مخالفت به موافقت و اطاعت.

بخش ۳ - فضیلت و ثواب توبه: بدان که حق تعالی همه خلق را به توبه فرموده است و گفته، «و توبوا الی الله جمیعا ایها المومنون لعلکم تفلحون». گفته است هرکه امید فلاح دارد توبه کند. و رسول (ص) گفت، «هرکه توبه کند پیش از آن که آفتاب از جانب مغرب برآید، توبه وی پذیرفته است» و گفت، «پشیمانی توبه است»، و گفت، «اندر رهگذر مردم مایستید که آن را لاف گاه گویند که کس باشد که بایستد آنجا و هرکس که بگذرد بر وی خندند و هر زن که فرا رسد اندر وی سخنهای زشت همی گویند، از آنجا برنخیزد تا آنگاه که دوزخ را واجب نگردد، مگر توبه کند».بخش ۵ - پیدا کردن آن که توبه واجب است بر همه کس و اندر همه وقت: اما آن که توبه واجب است بر همه کس و در همه وقت بدان شناسی که هرکه بالغ شد و کافر است واجب است بر وی که از کفر توبه کند و اگر مسلمان است و مسلمانی به تقلید مادر و پدر است و بر زبان همی گوید و به دل از آن غافل است، واجب بود که از آن غفت توبه کند و چنان کند که دل وی از حقیقت ایمان آگاه شود و خیر یابد، و بدین نه آن دلیل می خواهم که اندر کلام گویند، نیاموزند که آن واجب نیست بر همگنان لیکن آن که سلطان ایمن بر دل وی غالب و قاهر گردد تا حکم وی را باشد و بس.

اطلاعات

منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بدان که اول توبه نور معرفت است و ایمان که پدیدار آید و از آن نور بینند که گناهها زهر قاتل است چون نگاه کند که وی از این زهر بسیار خورده است و به هلاک نزدیک است به ضرورت پشیمان شود و هراس اندر درون وی پدیدار آید، چون کسی بداند که زهر بسیار خورده است به ضرورت پشیمان شود و بترسد و به سبب آن انگشت به گلو فرو برد تا قی کند و به سبب آن هراس تدبیر آن و داروی آن کند.
هوش مصنوعی: بدان که آغاز توبه، آگاهی و ایمان است. هنگامی که این آگاهی روشن شود، انسان می‌بیند که گناهان مانند زهر کشنده‌ای هستند. وقتی به این درک برسد که از این زهر خیلی خورده و به هلاکت نزدیک است، ناگزیر دچار پشیمانی می‌شود و ترس در دلش ظاهر می‌گردد. درست مانند کسی که بداند زهر زیادی خورده، به ناچار پشیمان شده و می‌ترسد. از این رو، سعی می‌کند با فرو بردن انگشت به گلو، خود را وادار به قی کردن کند و با وجود ترس، تدبیری برای درمان آن بیندیشد.
همچنین چون بیند که آن شهوت که رانده است همچون انگبین بوده است که اندر وی زهر باشد که اندر حال شیرین بود و در آخر بگریاند، پشیمانی اندر وی پدیدار آید اندر گذشته و آتش خوف اندر میان جای وی افتد، خویشتن را هلاک بیند و ازین آتش خوف و پشیمانی شره شهوت و گناه اندر وی سوخته شود و آن شهوت به حسرت بدل شود و عزم کند که گذشته را تدارک کند و اندر مستقبل نیز با سر آن نشود، لباس جفا بیرون کند و بساط وفا بگستراند و همه حرکات و سکنات خویش بدل کند. پیش از این همه به طرب و شادی و غفلت بود، اکنون همه گریستن و اندوه و حسرت باشد و پیش از این محبت با اهل غفلت داشت، اکنون با اهل معرفت بود. پس نفس توبه پشیمانی است و اصل وی نور معرفت ایمان است و فرع وی به دل کردن احوال است و نقل کردن جمله احوالها و اندامها از معصیت و مخالفت به موافقت و اطاعت.
هوش مصنوعی: وقتی انسان متوجه می‌شود که آن اشتیاقی که از آن فراری بوده است، مانند عسل شیرین است اما در واقع زهر دارد و در نهایت او را به گریه می‌اندازد، حس پشیمانی در او بیدار می‌شود. ترس او را فرا می‌گیرد و خود را در معرض هلاکت می‌بیند. این ترس و پشیمانی باعث می‌شود که تمایلات گناه‌آلود و شهوت او سوخته شود و آن شهوت به حسرت بدل گردد. او تصمیم می‌گیرد که گذشته را جبران کند و در آینده نیز به آن اشتهاها نپردازد. او لباس جفا را کنار می‌زند و به سوی وفا و صداقت حرکت می‌کند و تمام رفتارها و حرکات خود را تغییر می‌دهد. پیش‌تر غرق در شادی و غفلت بود، اما اکنون همه‌چیز به گریه و اندوه و حسرت تبدیل شده است. عشق او به افرادی که در غفلت بودند، به دوستی با افراد آگاه و با معرفت مبدل شده است. بنابراین، توبه نوعی پشیمانی است که ریشه‌اش در نور ایمان و معرفت است و بیانگر حالاتی است که از معصیت و نافرمانی به سوی اطاعت و توافق پیش می‌رود.