بدان که خوف از معرفت خطر خیزد و هرکسی را در پیش خطری دیگر آید. کس بود که دوزخ در پیش وی آید و خوف وی از آن بود و کس بود که چیزی که راه دوزخ است در پیش وی آید، چنان که ترسد که پیش از تو بمیرد یا ترسد که باز در معصیت افتد یا دل وی را غفلت و قسوت پدید آید یا عادت وی را با سر معصیت برد یا بطر بر وی غالب شود. به سبب نعمت یا در قیامت به مظالم گرفتار شود یا فضایح او آشکار گردد و رسوا شود. یا ترسد که بر اندیشه وی چیزی رود که خدای تعالی می بیند و آن ناپسندیده بود.
و فایده هریکی آن بود که بدان مشغول شود که از آن می ترسد. چون از عادت ترسد که وی را با سر معصیت برد، از راه عادت می گریزد. و چون از اطلاع حق تعالی ترسد بر دل، وی پاک دارد و همچنین، و غالب ترین بر بیشترین خایفان بیم خاتمت بود که نباید که اسلام به سلامت نبرد و تمامتر از این خوف سابق است تا در ازل حکم چه کرده اند در سعادت و شقاوت وی که خاتمت فرع سابق است و اصل آن است.
که رسول (ص) بر منبر گفت که خدای تعالی کتابی نبشته است و نام اهل بهشت در وی. و دست راست فراز کرد و گفت، «کتابی دیگر نبشته است و نام اهل دوزخ و نشان و نسب ایشان در وی». و دست چپ فراز کرد و گفت که اندر این نه افزاید و بنکاهد».
و گفت، «اهل سعادت باشد که عمل اهل شقاوت می کند تا همه گویند که وی از آن است. پس خدای تعالی وی را پیش از مرگ، اگر همه ساعتی بود، از آن راه برگرداند و با راه سعادت برد». و گفت، «سعید آن است که در قضای ازلی سعید است و شقی آن است که در قضای ازلی شقی است». و کار خاتمت دارد، پس بدین سبب خوف اهل بصیرت از این است و این تمامتر است، چنان که خوف از خدای تعالی به سبب صفت جلال وی تمامتر است از خوف به سب گناه خویش که آن خوف هرگز برنخیزد و چون از گناه ترسد باشد که غره شود و گوید گناه دست بداشتم چرا ترسم؟
و در جمله هرکه بشناسد که رسول (ص) در اعلی درجات خواهد بود و بوجهل در درک اسفل و هردو پیش از آفرینش وسیلتی و جنایتی نداشتند و چون بیافرید راه معرفت و طاعت رسول (ص) را میسر کرد بی سببی از جهت او، و این به الزام بود که داعیه وی بدان صرف کرد و نتوانستی که آنچه که دانست که زهر قاتل است از آن دور نباشد و ابوجهل که راه دیدار بر وی ببستند نتوانست که ببیند و چون بدید نتوانست که شهوات دست بدارد بی آن که آفت آن بشناسد، پس هردو مضطر بودند، لکن چنان که خواست بی سببی به شقاوت یکی حکم کرد و وی را می تاخت تا به دوزخ و یکی را به سعادت حکم کرد و می برد تا به اعلی علیین به سلسله قهر و هرکه حکم چنان کند که خود خواهد و از تو باک ندارد، از وی ترسیدن لابد باشد.
و از این گفت داوود (ع) که از من چنان بترس که از شیر غران ترسی که شیر اگر هلاک کند باک ندارد و نه به سبب جنایت تو کند، ولکن سلطانی شیری وی حکم کند و اگر دست بدارد نه از شفقت و غرابت بود که با تو دارد ولیکن از بی وزنی تو باشد نزدیک وی و هرکه این صفات از حق تعالی بدانست ممکن نبود که از خوف خالی بود.
اطلاعات
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بدان که خوف از معرفت خطر خیزد و هرکسی را در پیش خطری دیگر آید. کس بود که دوزخ در پیش وی آید و خوف وی از آن بود و کس بود که چیزی که راه دوزخ است در پیش وی آید، چنان که ترسد که پیش از تو بمیرد یا ترسد که باز در معصیت افتد یا دل وی را غفلت و قسوت پدید آید یا عادت وی را با سر معصیت برد یا بطر بر وی غالب شود. به سبب نعمت یا در قیامت به مظالم گرفتار شود یا فضایح او آشکار گردد و رسوا شود. یا ترسد که بر اندیشه وی چیزی رود که خدای تعالی می بیند و آن ناپسندیده بود.
هوش مصنوعی: بدان که ترس از شناخت، ناشی از خطر است و هر کسی با نوعی خطر مواجه میشود. برخی از افراد از جهنم میترسند و دلایل ترسشان همین باور است. برخی دیگر نگران چیزهایی هستند که ممکن است به جهنم منتهی شوند، مانند ترس از این که پیش از تو بمیرند، یا دوباره در گناه بیفتند، یا دلشان غافل و سختگیر شود، یا عادتشان به گناه عادت دائمی شود، یا به خاطر نعمتها مغرور شوند و در قیامت به اعمال بد خود دچار شوند و رسوایی بر آنها آشکار شود. همچنین ممکن است از این بترسند که در دلشان فکری بگذرد که خداوند میبیند و آن فکر ناپسند باشد.
و فایده هریکی آن بود که بدان مشغول شود که از آن می ترسد. چون از عادت ترسد که وی را با سر معصیت برد، از راه عادت می گریزد. و چون از اطلاع حق تعالی ترسد بر دل، وی پاک دارد و همچنین، و غالب ترین بر بیشترین خایفان بیم خاتمت بود که نباید که اسلام به سلامت نبرد و تمامتر از این خوف سابق است تا در ازل حکم چه کرده اند در سعادت و شقاوت وی که خاتمت فرع سابق است و اصل آن است.
هوش مصنوعی: فایده هر کس در این است که به چیزی مشغول شود که از آن میترسد. هنگامی که از عادت میترسد که او را به گناه بکشاند، از آن عادت دوری میکند. همچنین، وقتی که از آگاهی خداوند بر دلش میترسد، دلش را پاک نگه میدارد. بیشتر کسانی که میترسند، نگران پایان کار خود هستند. آنها نگرانند که آیا با ایمان کامل از این دنیا خارج خواهند شد یا خیر. این نگرانی حتی از خوف قبلی نیز بیشتر است، زیرا به سرنوشت او در سعادت یا شقاوتش بستگی دارد؛ چرا که پایان کار نتیجهای است که به آنچه در ازل در مورد او تعیین شده، مربوط میشود.
که رسول (ص) بر منبر گفت که خدای تعالی کتابی نبشته است و نام اهل بهشت در وی. و دست راست فراز کرد و گفت، «کتابی دیگر نبشته است و نام اهل دوزخ و نشان و نسب ایشان در وی». و دست چپ فراز کرد و گفت که اندر این نه افزاید و بنکاهد».
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) در منبر فرمود که خداوند کتابی نوشته است که نام اهل بهشت در آن ذکر شده است. سپس دست راست خود را بالا برد و گفت که کتاب دیگری نیز نوشته شده است که نام اهل دوزخ و مشخصات و نسب آنها در آن وجود دارد. او همچنین با دست چپ خود اشاره کرد و گفت که در این کتابها هیچ افزوده یا کمبودی وجود ندارد.
و گفت، «اهل سعادت باشد که عمل اهل شقاوت می کند تا همه گویند که وی از آن است. پس خدای تعالی وی را پیش از مرگ، اگر همه ساعتی بود، از آن راه برگرداند و با راه سعادت برد». و گفت، «سعید آن است که در قضای ازلی سعید است و شقی آن است که در قضای ازلی شقی است». و کار خاتمت دارد، پس بدین سبب خوف اهل بصیرت از این است و این تمامتر است، چنان که خوف از خدای تعالی به سبب صفت جلال وی تمامتر است از خوف به سب گناه خویش که آن خوف هرگز برنخیزد و چون از گناه ترسد باشد که غره شود و گوید گناه دست بداشتم چرا ترسم؟
هوش مصنوعی: او گفت: «کسی که کارهای اهل شقاوت را انجام میدهد، به گونهای رفتار میکند که همه بگویند او جزء آنهاست. پس خداوند متعال اگر بخواهد، حتی در آخرین لحظات عمرش او را از آن راه بازمیگرداند و به مسیر سعادت هدایت میکند». همچنین گفت: «سعید کسی است که از ابتدا در قضا و قدر الهی خوشبخت است و شقی کسی است که از همان ابتدا شقاوتش مقدر شده است». او به کارنامه نهایی انسانها اشاره کرد و به همین دلیل، اهل بصیرت از این موضوع هراس دارند و این ترس از خداوند به خاطر صفات جلالش بیشتر از ترس از گناه خودشان است، زیرا ترس از گناه ممکن است باعث غرور شود و انسان بگوید که چرا باید از گناه خود بترسد؟
و در جمله هرکه بشناسد که رسول (ص) در اعلی درجات خواهد بود و بوجهل در درک اسفل و هردو پیش از آفرینش وسیلتی و جنایتی نداشتند و چون بیافرید راه معرفت و طاعت رسول (ص) را میسر کرد بی سببی از جهت او، و این به الزام بود که داعیه وی بدان صرف کرد و نتوانستی که آنچه که دانست که زهر قاتل است از آن دور نباشد و ابوجهل که راه دیدار بر وی ببستند نتوانست که ببیند و چون بدید نتوانست که شهوات دست بدارد بی آن که آفت آن بشناسد، پس هردو مضطر بودند، لکن چنان که خواست بی سببی به شقاوت یکی حکم کرد و وی را می تاخت تا به دوزخ و یکی را به سعادت حکم کرد و می برد تا به اعلی علیین به سلسله قهر و هرکه حکم چنان کند که خود خواهد و از تو باک ندارد، از وی ترسیدن لابد باشد.
هوش مصنوعی: در این متن به این موضوع اشاره میشود که هر کسی که پیامبر را بشناسد در بالاترین مقام خواهد بود، در حالی که ابوجهل به پایینترین مرتبه خواهد رسید. پیش از آفرینش، هیچکدام از این دو نفر وسیله یا گناهی نداشتند. با آفرینش، خداوند مسیر شناخت و اطاعت از پیامبر را برای انسانها فراهم کرد. این مسئله به گونهای پیش آمد که ابوجهل نتوانست از زهر منحرف شود و وقتی که راه را مشاهده کرد، نتوانست خود را از شهوات کنترل کند و در نتیجه هر دو در شرایطی بیاختیار قرار گرفتند. در نهایت، خداوند یکی را به شقاوت و دیگری را به سعادت محکوم کرد و این حکم به صورت قهری اعمال شد. هر کسی که چنین حکمی کند و از هیچکس نترسد، حتماً باید از او بترسیم.
و از این گفت داوود (ع) که از من چنان بترس که از شیر غران ترسی که شیر اگر هلاک کند باک ندارد و نه به سبب جنایت تو کند، ولکن سلطانی شیری وی حکم کند و اگر دست بدارد نه از شفقت و غرابت بود که با تو دارد ولیکن از بی وزنی تو باشد نزدیک وی و هرکه این صفات از حق تعالی بدانست ممکن نبود که از خوف خالی بود.
هوش مصنوعی: داوود (ع) میگوید: از من بترس به گونهای که از یک شیر خشمگین میترسی. زیرا شیر اگر تو را نابود کند، نیازی به دلیل ندارد و این کار را به خاطر گناه تو انجام نمیدهد. اما سلطانی که مانند شیر عمل میکند، اگر از خطر تو دوری کند، دلیلش محبت یا دوستیاش با تو نیست، بلکه به خاطر ناتوانی و ضعف تو در مقابل اوست. هر کس این ویژگیها را از حق تعالی بشناسد، نخواهد توانست از ترس خالی باشد.