گنجور

بخش ۱۵ - پیدا کردن آن که صبر یک نیمه ایمان چراست

و روزه یک نیمه صبر چراست؟

بدان که ایمان یک چیز نیست، بلکه شاخه های بسیار دارد و اقسام بسیار، چنان که اندر خبر است که ایمان هفتاد و اند بایست: بزرگترین کلمه لااله الاالله و کمترین خاشاک از راه برگرفتن. و هرچند که این اقسام بسیار است، لیکن اصول وی سه جنس است: معارف است و احوال است و اعمال است. و هیچ مقام از مقامات دین از این هرسه خالی نبود. مثلا حقیقت توبه پشیمانی است و این حالت دل است و اصل وی معرفت است که گناه زهر قاتل است. و فرع وی آن است که دست از گناه بدارد و به طاعت مشغول شود، پس از این حالت و آن معرفت و آن عمل هر سه از جمله ایمان است. و ایمان عبارت بود از این هر سه، ولیکن باشد به معرفت تخصیص کنند، چه اصل وی است که از معرفت حالت پدید آید و از حالت عمل پدید آید.

پس معارف چون درخت است. تغییر دل به سبب معرفت چون شاخ درخت است و کردارها که از آن احوال پدید آید چون ثمره است. پس جمله ایمان دو چیز است: دیدار و کردار. کردار بی صبر ممکن نیست پس صبر یک نیمه ایمان است و صبر از دو جنس باید یکی از جنس شهوت و یکی از جنس خشم، و روزه صبر است از جنس شهوت، پس وی یک نیمه صبر است و از وجهی دیگر، چون نظر همه به کردار بود و ایمان عبارت از وی کنی، کردار مومن اندر محنت صبر است و اندر نعمت شکر، از این وجه صبر یک نیمه یک ایمان بود و شکر یک نیمه ایمان چنان که اندر خبری دیگر آمده است و چون نظر بدان کنی که مشکلتر و دشوارتر است، وی را اصل گیری، هیچ اصل دشوارتر از صبر نیست، بدین وجه صبر جمله ایمان است، چنان که پرسیدند که ایمان چیست؟ گفت: صبر، یعنی که دشوارترین اوست، چنان که گفت حج عرفه است، یعنی که خطر به سبب وی است که به فوت آن فوت شود و به دیگر ارکان فوت نشود.

بخش ۱۴ - حقیقت صبر: بدان که صبر خاصیت آدمی است که بهایم را صبر نیست که بس ناقصند و ملایکه را به صبر حاجت نیست که بس کاملند و از شهوات رسته اند، پس بهیمه مسخر شهوات است و اندر وی هیچ متقاضی نیست الا شهوت و ملایکه به عشق حضرت الهیت مستغرق اند و ایشان را از آن هیچ مانع نیست تا اندر دفع آن مانع صبر کنند، اما آدمی را اندر ابتدا به صفت بهایم آفریدند و شهوت جامه و زینت و لعب و لهو را بر وی مسلط کرده اند، آنگاه به وقت بلوغ نوری از انوار ملایکه اندر وی پیدا آید که اندر آن نور عاقبت کارها ببیند، بلکه دو فرشته ای را بر وی موکل کرده اند که بهایم از آن محرومند. فریشته ای وی را هدایت همی کند و راه همی نماید بدان که از انوار وی نوری به وی سرایت همی کند که اندر آن عاقبت کارها همی شناسد و مصلحت کارها همی بیند تا اندر آن نور خود را و خدای را بشناسد و بداند عاقبت شهوتها هلاک است، اگرچه اندر وقت خوش است.بخش ۱۶ - پیداکردن حاجت به صبر اندر همه اوقات: بدان که بنده اندر همه احوال از چیزی خالی نبود که موافق هوای وی بود یا مخالف هوای وی و اندر هر دو حال به صبر حاجتمند بود. اما آن که موافق هوای وی بود چون مال و نعمت و جاه و تندرستی و زن و فرزند به مراد و آنچه بدین ماند، صبر اندر هیچ حال از این مهم تر نیست که اگر خود را فرو نگیرد و اندر تنعم فراخ فرا رود و دل بر آن نهد و باز آن قرار گیرد، در وی بطر و طغیان پدیدار آید، چه گفته اند که همه کس اندر محنت صبر کند، اما اندر عافیت صبر نکند مگر صدیقی.

اطلاعات

منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

و روزه یک نیمه صبر چراست؟
هوش مصنوعی: چرا روزه یک نوع صبر است؟
بدان که ایمان یک چیز نیست، بلکه شاخه های بسیار دارد و اقسام بسیار، چنان که اندر خبر است که ایمان هفتاد و اند بایست: بزرگترین کلمه لااله الاالله و کمترین خاشاک از راه برگرفتن. و هرچند که این اقسام بسیار است، لیکن اصول وی سه جنس است: معارف است و احوال است و اعمال است. و هیچ مقام از مقامات دین از این هرسه خالی نبود. مثلا حقیقت توبه پشیمانی است و این حالت دل است و اصل وی معرفت است که گناه زهر قاتل است. و فرع وی آن است که دست از گناه بدارد و به طاعت مشغول شود، پس از این حالت و آن معرفت و آن عمل هر سه از جمله ایمان است. و ایمان عبارت بود از این هر سه، ولیکن باشد به معرفت تخصیص کنند، چه اصل وی است که از معرفت حالت پدید آید و از حالت عمل پدید آید.
هوش مصنوعی: ایمان یک مفهوم ساده نیست و در حقیقت، دارای شاخه‌ها و انواع مختلفی است. طبق روایات، ایمان به بیش از هفتاد نوع تقسیم می‌شود که بزرگ‌ترین آن بیان «لا اله الا الله» و کوچک‌ترین آن برداشتن خاشاک از مسیر است. با وجود این تنوع، سه رکن اصلی برای ایمان وجود دارد: معارف، احوال و اعمال. هیچ یک از مراحل دین نمی‌تواند از این سه جدا باشد. به عنوان مثال، حقیقت توبه به معنای پشیمانی است که یک حالت در دل به شمار می‌آید. ریشه این پشیمانی نیز معرفت به این است که گناه مانند زهر کشنده است. سپس، عمل به این معنا که از گناه دست بکشید و به عبادت و طاعت مشغول شوید، فرع آن است. بنابراین، این سه عنصر یعنی حالت، معرفت و عمل همگی جزو ایمان هستند. در این بین، معمولاً به معرفت بیشتر تأکید می‌شود، زیرا این معرفت است که حالت را به وجود می‌آورد و از آن، عمل ناشی می‌شود.
پس معارف چون درخت است. تغییر دل به سبب معرفت چون شاخ درخت است و کردارها که از آن احوال پدید آید چون ثمره است. پس جمله ایمان دو چیز است: دیدار و کردار. کردار بی صبر ممکن نیست پس صبر یک نیمه ایمان است و صبر از دو جنس باید یکی از جنس شهوت و یکی از جنس خشم، و روزه صبر است از جنس شهوت، پس وی یک نیمه صبر است و از وجهی دیگر، چون نظر همه به کردار بود و ایمان عبارت از وی کنی، کردار مومن اندر محنت صبر است و اندر نعمت شکر، از این وجه صبر یک نیمه یک ایمان بود و شکر یک نیمه ایمان چنان که اندر خبری دیگر آمده است و چون نظر بدان کنی که مشکلتر و دشوارتر است، وی را اصل گیری، هیچ اصل دشوارتر از صبر نیست، بدین وجه صبر جمله ایمان است، چنان که پرسیدند که ایمان چیست؟ گفت: صبر، یعنی که دشوارترین اوست، چنان که گفت حج عرفه است، یعنی که خطر به سبب وی است که به فوت آن فوت شود و به دیگر ارکان فوت نشود.
هوش مصنوعی: معارف به مانند درختی هستند. تغییر در دل انسان به خاطر شناخت و معرفت مانند شاخه‌های درخت است و اعمالی که از این تغییرات ناشی می‌شوند مانند میوه درخت هستند. بنابراین، ایمان شامل دو بخش است: ایمان قلبی و عمل. انجام اعمال بدون صبر غیرممکن است، بنابراین صبر یکی از اجزای ایمان به شمار می‌رود. صبر نیز دو نوع دارد: یکی مربوط به شهوت است و دیگری به خشم. روزه، که مانع از شهوت می‌شود، به نوعی نشان‌دهنده‌ای از صبر است و به همین دلیل نیمی از صبر محسوب می‌شود. از سوی دیگر، چون همه توجه‌ها به اعمال است و ایمان به آن وابسته است، صبر در دوران سختی‌ها و شکرگزاری در زمان نعمت‌ها جزو ایمان به حساب می‌آید. از این رو، می‌توان گفت که صبر نیمی از ایمان و شکر نیز نیمی دیگر از آن است. در اینجا، صبر به عنوان سخت‌ترین عنصر ایمان معرفی می‌شود، به طوری که اگر کسی بپرسد ایمان چیست، پاسخ این است که صبر، زیرا صبر دشوارترین چیز است، همان‌طور که گفته می‌شود حجه بر عرفه است، زیرا اگر این مرحله از دست برود، خطر از بین رفتن دیگر ارکان نیز وجود دارد.