گنجور

بخش ۱۴ - حقیقت صبر

بدان که صبر خاصیت آدمی است که بهایم را صبر نیست که بس ناقصند و ملایکه را به صبر حاجت نیست که بس کاملند و از شهوات رسته اند، پس بهیمه مسخر شهوات است و اندر وی هیچ متقاضی نیست الا شهوت و ملایکه به عشق حضرت الهیت مستغرق اند و ایشان را از آن هیچ مانع نیست تا اندر دفع آن مانع صبر کنند، اما آدمی را اندر ابتدا به صفت بهایم آفریدند و شهوت جامه و زینت و لعب و لهو را بر وی مسلط کرده اند، آنگاه به وقت بلوغ نوری از انوار ملایکه اندر وی پیدا آید که اندر آن نور عاقبت کارها ببیند، بلکه دو فرشته ای را بر وی موکل کرده اند که بهایم از آن محرومند. فریشته ای وی را هدایت همی کند و راه همی نماید بدان که از انوار وی نوری به وی سرایت همی کند که اندر آن عاقبت کارها همی شناسد و مصلحت کارها همی بیند تا اندر آن نور خود را و خدای را بشناسد و بداند عاقبت شهوتها هلاک است، اگرچه اندر وقت خوش است.

و بدان که خوشی و راحت وی زود بگذرد و رنج دراز بماند و این هدایت بهیمه را نباشد، ولیکن این هدایت به کفایت نیست که چون داند که زیانکار است و قدرت دفع ندارد چه فایده بود چون بیمار که داند که بیماری وی را زیانکار است، ولیکن بی دفع آن قادر نبود.

پس حق تعالی این دیگر فرشته را بر وی موکل کرده است تا وی را قوت و قدرت دهد و تایید و تسدید کند تا آنچه بدانست که زیانکار است از آن دست بدارد، پس چنان که اندر وی بایست آن بود که وی شهوت براند، بایستی دیگر اندر وی پدید آید که شهوت را خلاف کند تا از ضرر اندر مستقبل برهد. و این بایست مخالف از ملایکه است و آن بایست شهوت راندن از لشگر شیطان است و ما این بایست مخالف شهوت را باعث دینی نام کنیم. و باعث شهوت را باعث هوا نام کنیم، پس میان دو لشکر همیشه جنگ و مخالفت است. آن همی گوید بکن و این همی گوید مکن و وی اندر میان دو متقاضی مانده است. اگر باعث دینی پای بر جای دارد اندر کارزار کردن با باعث هوا و ثبات کند این ثبات وی را صبر گویند و اگر باعث هوا را مغلوب کند و دفع کند، این غلبه کردن وی را ظفر گویند و اگر اندر کارزار همی باشد با وی، این را جهاد نفس گویند، پس معنی صبر پای داشتن باعث دین است اندر مقابله باعث هوا و هرکجا که این دو لشکر مخالف نباشد آنجا صبر نبود.

و از این است که ملایکه را به صبر حاجت نیست و بهیمه و کودک را قدرت صبر نیست و بدان که این هردو فرشته که گفتیم، کرام الکاتبین ایشانند. و هرکه را راه نظر و استدلال گشاده کردند بداند که هر چیزی را که حادث بود سببی بود و چون دو چیز مختلف بود دو سبب مختلف خواهد و همی بیند که کودک را اندر ابتدا نه هدایت بود و نه معرفت که عاقبت کارها بداند و نه داعیه و قوت آن که صبر کند. و به نزدیک بلوغ هردو پدید آید، بداند که این را به دو سبب حاجت آید.

و این دو فرشته عبارت از این دو سبب است. و نیز بداند که نخست هدایت است و پیشتر وی است، آنگاه قدرت و ارادت عمل بدان، پس آن فرشته که هدایت از وی است شریفتر و فاضلتر است، پس جانب راست از صدر باید که وی را مسلم بود و صدر تویی که ایشان موکلان تواند، پس وی فرشته دست راست و چون وی برای ارشاد توست اگر گوش به وی داری تا از وی هدایت و معرفت حاصل کنی، این گوش داشتن تو احسانی بود که کرده باشی که وی را معطل بنگذاشته باشی، این حسنتی بنویسند بر تو.

و اگر اعراض کنی و وی را معطل بگذاری تا همچون بهایم و کودکان از هدایت عواقب محروم مانی، این سیئتی باشد که به جای وی کرده باشی و به جای خویش و بر تو نویسند و همچنین آن قدرت که از دیگر فرشته یافته باشی اندر مخالفت شهوات به کارداری و جهد کنی، آن حسنتی باشد و اگر نه سیئتی باشد. و این هردو حال احوال برتو همی نویسند بر صحیفه اندرون دل تو، ولیکن پوشیده از دل تو، و این دو فرشته و صحایف ایشان از این عالم شهادت نه اند و ایشان را بدین چشم نتوان دید.

چون مگر اندر آید و این چشم ظاهر فراز شود، آن چشم دیگر که بدان عالم ملکوت توان دید باز شود، این صحیفه ها حاضر بینی و بتوانی دید و اندر قیامت کهین از این خبر یابی، اما تفصیل آن قیامت مهین بینی و قیامت کهین وقت مرگ باشد، چنان که رسول (ص) گفت، «من مات فقد قامت قیامته»، و هرچه اندر قیامت مهین هست نمودگار آن قیامت کهین هست و تفصیل آن اندر کتاب احیاء علوم دین بگفته ایم و این کتاب احتمال آن نکند.

و مقصود آن است که بدانی که صبر جایی توان کرد که جنگ بود و جنگ جایی بود که دو لشگر مختلف بود. و این دو لشگر یکی از خیل ملائکه بود و یکی از خیل شیاطین که اندر سینه آدمی جمع آمده است، پس اول قدم راه دین مشغول شدن است بدین جنگ، چه صحرای سین را اندر کودکی لشگر شیاطین فرو گرفته است و لشگر ملایکه نزدیک بلوغ پدید آید، پس تا لشگر شهوت را قهر نکند به سعادت نرسد و تا جنگ نکند و اندر جنگ صبر نکند، قهر نتوان کرد و هرکه بدین جنگ مشغول نیست از آن است که ولایت شیطان را مسلم داشته است و هرکه شهوت زیردست وی شد و به طوع شرع شکست، وی را این فتح برآمد، چنان که رسول (ص) گفت، «لکن الله اعاننی علی شیطانی و اسلم» و بیشتر آن باشد که چون در جهاد باشد گاه ظفر بود و گاه هزیمت و گاه دست شهوت را بود و گاه باعث دین را و جز به صبر و ثبات این قلعه فتح نیفتد.

بخش ۱۳ - اصل دوم: بدان که توبه بی صبر راست نیاید، بلکه گزاردن هیچ فرضیه و بگذاشتن هیچ معصیت بی صبر راست نیاید و برای این بود که از رسول (ص) پرسیدند که ایمان چیست؟ گفت، «صبر». و گفت اندر خبری دیگر که صبر نیمه ایمان است و به سبب بزرگی و فضل صبر است که حق تعالی قرآن زیارت از هفتاد جای صبر را یاد کرده است و هر درجه ای که نیکوتر است حواله با صبر کرده است تا امامت اندر راه دین حواله با صبر کرد و گفت، «و جعلناهم ائمه یهدون بامرنا لما صبروا» و مزد بی نهایت و بی حساب حواله با صبر کرده است و گفت، «انما یوفی الصابرون اجرهم بغیر حساب» و صابران را وعده داد که وی با ایشان است «ان الله مع الصابرین» و صلوات و رحمت و هدایت هیچ کس را جمع نکرده مگر صابران را و گفت، «اولئک علیهم صلوات من ربهم و رحمه و اولئک هم المهتدون» و از بزرگی فضل صبر است که حق تعالی وی را عزیز کرد و به هر کس نداند الا اندکی به دوستان خویش که رسول(ص) گفت، «ان اقل ما اوتیتم الیقین و عزیمه الصبر» گفت، «اندک ترین چیزی که به شما داده اند یقین است و صبر. و هر که را این هر دو بدادند گو باک مدار اگر روزه بسیار ندارد و اگر بر آنچه هستید امروز با اصحاب صبر کنید و نگردید دوست تر دارم از آن که هر یکی چندان طاعت کنید که جمله شما کرده باشید، ولیکن ترسم که راه دنیا بر شما گشاده شود و پس از من با یکدیگر منکر شوید و اهل آسمان شما را منکر شوند. و هر که صبر کند ثواب تمام یابد. صبر کنید که دنیا بنماند و ثواب حق تعالی بماند، «ما عندکم ینفدوما عندلله باق و لنجزین الذین صبروا اجرهم باحسن ماکانوا یعملون»بخش ۱۵ - پیدا کردن آن که صبر یک نیمه ایمان چراست: و روزه یک نیمه صبر چراست؟

اطلاعات

منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بدان که صبر خاصیت آدمی است که بهایم را صبر نیست که بس ناقصند و ملایکه را به صبر حاجت نیست که بس کاملند و از شهوات رسته اند، پس بهیمه مسخر شهوات است و اندر وی هیچ متقاضی نیست الا شهوت و ملایکه به عشق حضرت الهیت مستغرق اند و ایشان را از آن هیچ مانع نیست تا اندر دفع آن مانع صبر کنند، اما آدمی را اندر ابتدا به صفت بهایم آفریدند و شهوت جامه و زینت و لعب و لهو را بر وی مسلط کرده اند، آنگاه به وقت بلوغ نوری از انوار ملایکه اندر وی پیدا آید که اندر آن نور عاقبت کارها ببیند، بلکه دو فرشته ای را بر وی موکل کرده اند که بهایم از آن محرومند. فریشته ای وی را هدایت همی کند و راه همی نماید بدان که از انوار وی نوری به وی سرایت همی کند که اندر آن عاقبت کارها همی شناسد و مصلحت کارها همی بیند تا اندر آن نور خود را و خدای را بشناسد و بداند عاقبت شهوتها هلاک است، اگرچه اندر وقت خوش است.
هوش مصنوعی: صبر ویژگی انسان است، زیرا حیوانات فاقد آن هستند و ملائکه نیز نیازی به صبر ندارند چون کامل و آزاد از شهوات هستند. حیوانات تحت تأثیر شهوات خود قرار دارند و هیچ خواسته دیگری جز شهوت ندارند. در مقابل، ملائکه در عشق به خدا غرق‌اند و هیچ مانعی نمی‌تواند آنها را از این عشق بازدارد. انسان‌ها در ابتدا به مانند حیوانات خلق شده‌اند و شهوات را بر آنها تسلط داده‌اند. اما در سن بلوغ، نوری از ملائکه در وجود آنها ظاهر می‌شود که به آنها کمک می‌کند عاقبت کارها را ببینند. دو فرشته نیز بر انسان‌ها موکل شده‌اند که این موهبت را ندارند. یکی از این فرشتگان انسان را هدایت می‌کند و نور مثبتی به او می‌بخشد که او را قادر می‌سازد تا عاقبت کارها و مصلحت خود را تشخیص دهد. بنابراین، انسان در این نور می‌تواند خود و خدا را بشناسد و به درک برسد که پایان شهوات، هلاکت است، هرچند در زمان حال این شهوات لذت‌بخش به نظر می‌آیند.
و بدان که خوشی و راحت وی زود بگذرد و رنج دراز بماند و این هدایت بهیمه را نباشد، ولیکن این هدایت به کفایت نیست که چون داند که زیانکار است و قدرت دفع ندارد چه فایده بود چون بیمار که داند که بیماری وی را زیانکار است، ولیکن بی دفع آن قادر نبود.
هوش مصنوعی: بدان که خوشی و آرامش انسان به سرعت از بین می‌رود، اما رنج و سختی مدت زمان طولانی‌تری ادامه دارد. این نوع هدایت شبیه به هدایت حیوانات است، اما کافی نیست. چرا که اگر شخصی بداند که دچار زیان شده و نتواند آن را برطرف کند، چه فایده‌ای دارد؟ همانند یک بیمار که می‌داند بیماری‌اش به او ضرر می‌زند، اما از توانایی درمان خود بی‌بهره است.
پس حق تعالی این دیگر فرشته را بر وی موکل کرده است تا وی را قوت و قدرت دهد و تایید و تسدید کند تا آنچه بدانست که زیانکار است از آن دست بدارد، پس چنان که اندر وی بایست آن بود که وی شهوت براند، بایستی دیگر اندر وی پدید آید که شهوت را خلاف کند تا از ضرر اندر مستقبل برهد. و این بایست مخالف از ملایکه است و آن بایست شهوت راندن از لشگر شیطان است و ما این بایست مخالف شهوت را باعث دینی نام کنیم. و باعث شهوت را باعث هوا نام کنیم، پس میان دو لشکر همیشه جنگ و مخالفت است. آن همی گوید بکن و این همی گوید مکن و وی اندر میان دو متقاضی مانده است. اگر باعث دینی پای بر جای دارد اندر کارزار کردن با باعث هوا و ثبات کند این ثبات وی را صبر گویند و اگر باعث هوا را مغلوب کند و دفع کند، این غلبه کردن وی را ظفر گویند و اگر اندر کارزار همی باشد با وی، این را جهاد نفس گویند، پس معنی صبر پای داشتن باعث دین است اندر مقابله باعث هوا و هرکجا که این دو لشکر مخالف نباشد آنجا صبر نبود.
هوش مصنوعی: خداوند، یک فرشته را به انسان سپرده تا به او قدرت و کمک بدهد و او را در برابر زیان‌ها یاری کند. انسان باید تمایلات و شهوات را کنار بگذارد و برای این کار نیاز به نیرویی دارد که او را در برابر شهوات یاری کند. این نیرو همان نیروی بیداری و اراده دینی است که در مقابل شهوات قرار دارد. انسان در میانه این دو نیرو، یکی که او را به انجام کارهای نیک وادار می‌کند و دیگری که او را به سمت هوای نفس سوق می‌دهد، قرار دارد. اگر نیروی دینی در این جنگ پابرجا باشد و با نیروی هوای نفس مبارزه کند، به آن صبر گفته می‌شود. اگر نیروی دینی بر هوای نفس غلبه کند، این پیروزی نامیده می‌شود و در صورتی که انسان در این نبرد همیشه در حال تلاش باشد، به آن جهاد نفس می‌گویند. بنابراین، صبر به معنای ایستادگی در برابر هوای نفس است و هر جا که این دو نیرو در تعارض نباشند، صبر وجود ندارد.
و از این است که ملایکه را به صبر حاجت نیست و بهیمه و کودک را قدرت صبر نیست و بدان که این هردو فرشته که گفتیم، کرام الکاتبین ایشانند. و هرکه را راه نظر و استدلال گشاده کردند بداند که هر چیزی را که حادث بود سببی بود و چون دو چیز مختلف بود دو سبب مختلف خواهد و همی بیند که کودک را اندر ابتدا نه هدایت بود و نه معرفت که عاقبت کارها بداند و نه داعیه و قوت آن که صبر کند. و به نزدیک بلوغ هردو پدید آید، بداند که این را به دو سبب حاجت آید.
هوش مصنوعی: فرشتگان به صبر نیازی ندارند و حیوانات و کودکان نیز توانایی صبر کردن را ندارند. این دو فرشته‌ای که ذکر شد، نگهبانان اعمال انسان‌ها هستند. هر کسی که راه استدلال و تفکر برایش باز شده باید بداند که هر پدیده‌ای که اتفاق می‌افتد، علتی دارد و چون دو چیز متفاوت وجود دارد، دو علت متفاوت نیز خواهد بود. همچنین مشاهده می‌شود که کودک در آغاز زندگی نه هدایت و نه درکی از عاقبت کارها دارد و نیز قدرت و انگیزه‌ای برای صبر کردن ندارد. اما به نزدیک سن بلوغ، این دو ویژگی در او شکل می‌گیرد و می‌فهمد که برای این امور به دو علت نیاز است.
و این دو فرشته عبارت از این دو سبب است. و نیز بداند که نخست هدایت است و پیشتر وی است، آنگاه قدرت و ارادت عمل بدان، پس آن فرشته که هدایت از وی است شریفتر و فاضلتر است، پس جانب راست از صدر باید که وی را مسلم بود و صدر تویی که ایشان موکلان تواند، پس وی فرشته دست راست و چون وی برای ارشاد توست اگر گوش به وی داری تا از وی هدایت و معرفت حاصل کنی، این گوش داشتن تو احسانی بود که کرده باشی که وی را معطل بنگذاشته باشی، این حسنتی بنویسند بر تو.
هوش مصنوعی: این دو فرشته به دو عامل اشاره دارند. ابتدا هدایت وجود دارد که جلوتر از همه چیز است و سپس قدرت و اراده برای انجام کار به دنبال آن می‌آید. بنابراین، فرشته‌ای که مسئول هدایت است از دیگران برتر و بزرگ‌تر است، و سمت راست عرش (صدر) به او تعلق دارد. این راست‌دست تو را نیز تحت سرپرستی خود دارد. پس اگر به هدایت این فرشته گوش فرا دهی و از او راهنمایی و شناخت بگیری، این گوش دادن تو به عنوان عملی نیک یاد خواهد شد و به تو پاداش داده می‌شود.
و اگر اعراض کنی و وی را معطل بگذاری تا همچون بهایم و کودکان از هدایت عواقب محروم مانی، این سیئتی باشد که به جای وی کرده باشی و به جای خویش و بر تو نویسند و همچنین آن قدرت که از دیگر فرشته یافته باشی اندر مخالفت شهوات به کارداری و جهد کنی، آن حسنتی باشد و اگر نه سیئتی باشد. و این هردو حال احوال برتو همی نویسند بر صحیفه اندرون دل تو، ولیکن پوشیده از دل تو، و این دو فرشته و صحایف ایشان از این عالم شهادت نه اند و ایشان را بدین چشم نتوان دید.
هوش مصنوعی: اگر نسبت به کسی بی‌اعتنا باشی و او را در حالتی رها کنی که مانند حیوانات و بچه‌ها از هدایت و آگاهی محروم بماند، این عمل تو یک خطای بزرگ است که نه تنها بر او، بلکه بر خودت نیز اثر می‌گذارد و به نام تو ثبت می‌شود. همچنین، اگر با استفاده از قدرتی که از فرشتگان گرفته‌ای، در برابر شهوات تلاش کنی و کوشش کنی، این عمل تو خوب و پسندیده خواهد بود. در غیر این صورت، باز هم خطا خواهد بود. هر دو حالت، یعنی کارهای خوب و بد تو، در دل تو ثبت می‌شود و این دو فرشته و نوشته‌هایشان از دنیای مادی نمی‌توانند مشاهده شوند.
چون مگر اندر آید و این چشم ظاهر فراز شود، آن چشم دیگر که بدان عالم ملکوت توان دید باز شود، این صحیفه ها حاضر بینی و بتوانی دید و اندر قیامت کهین از این خبر یابی، اما تفصیل آن قیامت مهین بینی و قیامت کهین وقت مرگ باشد، چنان که رسول (ص) گفت، «من مات فقد قامت قیامته»، و هرچه اندر قیامت مهین هست نمودگار آن قیامت کهین هست و تفصیل آن اندر کتاب احیاء علوم دین بگفته ایم و این کتاب احتمال آن نکند.
هوش مصنوعی: زمانی که انسان در درون خود نگاهی عمیق بکند و چشمان ظاهری‌اش باز شود، چشمی دیگر که به عالم ملکوت مربوط می‌شود نیز می‌تواند به حقیقت و معانی عمیق‌تری نگاه کند. در آن زمان، می‌توانی صفحه‌ها و حقایق را مشاهده کنی و در روز قیامت از این اطلاعات آگاه شوی. اما جزئیات آن قیامت خاص که به مرگ مربوط می‌شود، بیان شده و به این معناست که هرچه در قیامت اصلی وجود دارد، بازتاب قیامت مرگ می‌باشد. توضیحات بیشتر در کتاب «احیاء علوم دین» آمده که به تفصیل درباره این موضوعات صحبت کرده است، و این متن به هیچ وجه این نکات را نادیده نمی‌گیرد.
و مقصود آن است که بدانی که صبر جایی توان کرد که جنگ بود و جنگ جایی بود که دو لشگر مختلف بود. و این دو لشگر یکی از خیل ملائکه بود و یکی از خیل شیاطین که اندر سینه آدمی جمع آمده است، پس اول قدم راه دین مشغول شدن است بدین جنگ، چه صحرای سین را اندر کودکی لشگر شیاطین فرو گرفته است و لشگر ملایکه نزدیک بلوغ پدید آید، پس تا لشگر شهوت را قهر نکند به سعادت نرسد و تا جنگ نکند و اندر جنگ صبر نکند، قهر نتوان کرد و هرکه بدین جنگ مشغول نیست از آن است که ولایت شیطان را مسلم داشته است و هرکه شهوت زیردست وی شد و به طوع شرع شکست، وی را این فتح برآمد، چنان که رسول (ص) گفت، «لکن الله اعاننی علی شیطانی و اسلم» و بیشتر آن باشد که چون در جهاد باشد گاه ظفر بود و گاه هزیمت و گاه دست شهوت را بود و گاه باعث دین را و جز به صبر و ثبات این قلعه فتح نیفتد.
هوش مصنوعی: هدف این مطلب این است که به شما بفهماند صبر در شرایط دشوار و جنگ اهمیت زیادی دارد. در اینجا، جنگ نماد مبارزه‌ای است که در درون انسان میان دو نیروی متفاوت یعنی الملائکه و شیاطین در حال وقوع است. ملائکه نمایانگر انگیزه‌های مثبت و الهی هستند، در حالی که شیاطین نشان‌دهنده تمایلات منفی و وسوسه‌ها هستند. در دوران کودکی، تمایلات منفی بر روح تسلط دارند، اما با بلوغ ملائکه و نماهای دین در فرد آغاز می‌شود. برای رسیدن به سعادت و پیروزی بر شهوات، باید به جنگ پرداخت و در این نبرد، صبر و استقامت ضروری است. اگر شخصی به این جنگ نپردازد، به نوعی تحت تسلط شیاطین خواهد بود. هر کسی که بر شهوت غلبه کند و به دستورات شرع عمل کند، به موفقیت می‌رسد. همان‌طور که پیامبر (ص) فرمود که خداوند او را بر شیطانش یاری کرده است. در این جهاد، گاهی پیروزی و گاهی شکست وجود دارد، ولی تنها با صبر و ثبات می‌توان به فتحی واقعی دست یافت.

حاشیه ها

1402/02/05 21:05
یزدانپناه عسکری

1- آدمی را اندر ابتدا به صفت بهایم آفریدند و شهوت جامه و زینت و لعب و لهو را بر وی مسلط کرده اند.

***

قرآن کریم

وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ ‏( الأنعام/32)

إِنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ (محمد/36)‏

اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ (الحدید/20)

[سهراب سپهری  – هشت کتاب]

ماندیم در برابر هیچ، خم شدیم در برابر هیچ  - نزدیک ما شب بی‌ دردی است، دوری‌کنیم

قطره را بشویم، دریا را در نوسان آییم

[یزدانپناه عسکری*]

باید بدانی که جبرت با اختیار انتخاب‌ شده پس آن را نپرستی، انسانی که تداوم را فهم نمی‌ کند

خود را موجودی نامیرا می‌ داند و به دنبال بازی زندگی می‌رود.