بدان که هرچه طاعت است چون نماز و روزه، اخلاص اندر وی واجب است و ریا حرام، اما آنچه مباح است اگر خواهد که از آن ثواب یابد، هم اخلاص واجب است. مثلا چون اندر حاجت مسلمانی سعی کند برای ثواب باید که غرض خویش درست است و از وی شکر و مکافات و هیچ چیز چشم ندارد. و همچنین هرکه تعلیم کند، اگر به مثل توقع از شاگرد که از پی فراشود و خدمت کند، عوض طلب کرد و ثواب نیابد، اما اگر هیچ خدمت توقع نکند ولیکن وی خدمتی کند اولیتر آن بود که قبول نکند. اگر کند چون مقصود نبوده است ظاهر آن بود که آن ثواب حبطه نشود، چون متعجب نباشد بر آن اعراض او از خدمت اگر اعراض کند، اما اهل حزم از این حذر کرده اند.
تا یکی از بزرگان اندر چاه افتاد. رسن آوردند. سوگند برداد که هیچ کس که از وی حدیث شنیده است یا قرآن بر او خوانده است دست فراسن نکند که ترسد که آن عوض ثواب را باطل کند. یکی به نزدیک سفین ثوری چیزی هدیه فرستاد. فرانستد. گفت، «من از تو هرگز حدیث نشنیده ام». گفت، «برادر تو شنیده است. ترسم که دل من بر وی مشفقتر گردد از آن که بر دیگران». و یکی دو بدره زر به نزدیکی سفین برد. گفت، «دانی که پدرم دوست تو بود و حلال خوار بود؟ اکنون این میراث حلال است. از من قبول کن». چون قبول کرد آن کس برفت. پسر خویش را از پی فرستاد و بدره زر باز فرستاد، مگر با یادش آمد که دوستی با پدرش برای خدای بوده است. پسر سفین گفت، «چون بازآمدم صبرم نبود. گفتم: این دل تو مگر از سنگ است؟ همی بینی که عیال دارم و هیچ چیز ندارم و بر ما رحمت نمی کنی؟» گفت، «ای پسر تو همی خواهی که خوش بخوری و مرا در قیامت از آن بپرسند؟ مرا برگ این نیست».
و همچنین متعلم باید نیز که جز رضای حق تعالی طلب نکند اندر تعلم و از معلم هیچ چیز امید ندارد و باشد که پندارد که طاعت خویش فرامعلم نماید روا بود تا اندر تعلیم وی مجد باشد این خطاست و عین ریا بود، بلکه باید که منزلت به نزدیک حق تعالی طلب کند به خدمت معلم نه نزد معلم. و همچنین رضای مادر و پدر باید که به رضای حق تعالی بود و خود را بر ایشان جلوه نکند به پارسایی که از وی خشنود شوند که این معصیتی باشد به نقدر و بر جمله از هر کاری که طلب ثواب خواهد کرد باید که خالص خدای را بود عزوجل.
اطلاعات
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بدان که هرچه طاعت است چون نماز و روزه، اخلاص اندر وی واجب است و ریا حرام، اما آنچه مباح است اگر خواهد که از آن ثواب یابد، هم اخلاص واجب است. مثلا چون اندر حاجت مسلمانی سعی کند برای ثواب باید که غرض خویش درست است و از وی شکر و مکافات و هیچ چیز چشم ندارد. و همچنین هرکه تعلیم کند، اگر به مثل توقع از شاگرد که از پی فراشود و خدمت کند، عوض طلب کرد و ثواب نیابد، اما اگر هیچ خدمت توقع نکند ولیکن وی خدمتی کند اولیتر آن بود که قبول نکند. اگر کند چون مقصود نبوده است ظاهر آن بود که آن ثواب حبطه نشود، چون متعجب نباشد بر آن اعراض او از خدمت اگر اعراض کند، اما اهل حزم از این حذر کرده اند.
هوش مصنوعی: هر عملی که نوعی عبادت مانند نماز و روزه باشد، باید با نیت خالص انجام شود و ریاکاری در آن ممنوع است. اما در کارهای مباح، اگر فرد بخواهد از آنها ثواب بگیرد، باز هم نیت خالص لازم است. برای نمونه، اگر کسی برای کمک به نیازمندی تلاش کند و بخواهد پاداشی دریافت کند، هدفش باید خالص باشد و نباید هیچ گونه انتظاری از طرف مقابل داشته باشد. همچنین، اگر کسی آموزش دهد و از شاگرد خود توقع داشته باشد که خدمت کند و در عوض چیزی بخواهد یا پاداشی انتظار داشته باشد، ثواب او کاهش مییابد. بهترین حالت این است که بدون انتظار هیچ گونه خدمت یا پاداشی به دیگران کمک کند، چرا که این کار نیت او را خالصتر میکند و ثوابش از بین نمیرود. با این حال، افراد با درایت از چنین انتظاراتی پرهیز میکنند.
تا یکی از بزرگان اندر چاه افتاد. رسن آوردند. سوگند برداد که هیچ کس که از وی حدیث شنیده است یا قرآن بر او خوانده است دست فراسن نکند که ترسد که آن عوض ثواب را باطل کند. یکی به نزدیک سفین ثوری چیزی هدیه فرستاد. فرانستد. گفت، «من از تو هرگز حدیث نشنیده ام». گفت، «برادر تو شنیده است. ترسم که دل من بر وی مشفقتر گردد از آن که بر دیگران». و یکی دو بدره زر به نزدیکی سفین برد. گفت، «دانی که پدرم دوست تو بود و حلال خوار بود؟ اکنون این میراث حلال است. از من قبول کن». چون قبول کرد آن کس برفت. پسر خویش را از پی فرستاد و بدره زر باز فرستاد، مگر با یادش آمد که دوستی با پدرش برای خدای بوده است. پسر سفین گفت، «چون بازآمدم صبرم نبود. گفتم: این دل تو مگر از سنگ است؟ همی بینی که عیال دارم و هیچ چیز ندارم و بر ما رحمت نمی کنی؟» گفت، «ای پسر تو همی خواهی که خوش بخوری و مرا در قیامت از آن بپرسند؟ مرا برگ این نیست».
هوش مصنوعی: روزی یکی از افراد بزرگ در چاه افتاد و به کمک نیاز داشت. برای نجات او ریسمانی آوردند. او قسم خورد که هیچکس نباید به او کمک کند اگر از او حدیثی شنیده یا قرآن بر او خوانده باشد، زیرا میترسید که آن عمل ثوابش را باطل کند. یکی از مردم، هدیهای نزد سفین ثوری فرستاد، اما او نپذیرفت و گفت: «من هرگز از تو حدیثی نشنیدهام». آن شخص پاسخ داد: «برادرت حدیث را شنیده است. میترسم که محبت من به او بیشتر از دیگران شود». سپس یکی دیگر، دو کیسه زر نزدیک سفین آورد و گفت: «آیا میدانی که پدرم دوست تو بود و از اموال حلال استفاده میکرد؟ اکنون این میراث حلال است، لطفاً بپذیر». وقتی سفین آن را پذیرفت، آن فرد رفت و پسرش را برای بازگرداندن کیسهها فرستاد، چون به یادش آمده بود که دوستی با پدرش برای خداوند بوده است. پسر سفین پس از بازگشت، از حمایتی که انتظار داشت ناامید شد و گفت: «آیا دل تو از سنگ است؟ تو میدانی که خانواده دارم و هیچ چیزی ندارم، اما به ما رحم نمیکنی؟» سفین پاسخ داد: «ای پسر، آیا میخواهی که من از تو بخورم و در روز قیامت از من بپرسند؟ من به خاطر این کار نمیتوانم به خودم آسیب بزنم».
و همچنین متعلم باید نیز که جز رضای حق تعالی طلب نکند اندر تعلم و از معلم هیچ چیز امید ندارد و باشد که پندارد که طاعت خویش فرامعلم نماید روا بود تا اندر تعلیم وی مجد باشد این خطاست و عین ریا بود، بلکه باید که منزلت به نزدیک حق تعالی طلب کند به خدمت معلم نه نزد معلم. و همچنین رضای مادر و پدر باید که به رضای حق تعالی بود و خود را بر ایشان جلوه نکند به پارسایی که از وی خشنود شوند که این معصیتی باشد به نقدر و بر جمله از هر کاری که طلب ثواب خواهد کرد باید که خالص خدای را بود عزوجل.
هوش مصنوعی: متعلم باید هدفش در یادگیری فقط رضایت خداوند باشد و از معلم هیچ انتظاری نداشته باشد. نباید چنین پندارد که اطاعت او باعث میشود که او را در نظر معلم برجسته کند، چرا که این یک خطا و از روی ریا است. باید تلاش کند تا منزلت خود را نزد خداوند بالا ببرد، نه اینکه فقط به خاطر معلم به او خدمت کند. همچنین، رضایت والدین باید با رضایت خدا هماهنگ باشد و نباید به گونهای رفتار کند که فقط نظر آنها را جلب کند، زیرا این کار نیز نادرست است. به طور کلی، هر عملی که به دنبال پاداش است، باید تنها برای خداوند خالص باشد.