گنجور

بخش ۶۴ - آداب مسافر

آداب مسافر در ظاهر، از اول تا آخر و آن هشت است:

ادب اول

آن که نخست مظالم باز دهد و ودیعتها باز دهد و هرکه را نفقه بر وی واجب بود نفقه دهد و زادی حلال به دست آرد و آن قدر برگیرد که با همراهان رفق تواند کرد که طعام دادن و سخن خوش گفتن و با مکاری خلق نیکو کردن در سفر از جمله مکارم اخلاق است.

ادب دوم

آن که رفیقی شایسته به دست آرد که در دین یار او بود. و رسول (ص) نهی کرده است از سفر تنها و گفته است، «سه تن جماعتی است»، و گفته است که باید که یکی را امیر کنند که در سفر اندیشه ها مختلف افتد و هرکار که سربند آن با یکی نشود تباه بود. اگر سر کار عالم با دو خدای بودی تباه بودی و کسی را امیر کنند که به خلق نیکوتر بود و سفر بیش کرده بود.

ادب سوم

رفقای حضر را وداع کند و دعای رسول (ص) را بگوید با هریکی، «استودع الله دینک و امانتک و خواتیم عملک» و رسول (ص) چون کسی از نزد وی به سفر شدی گفتی، «زودک الله التقوی و غفر ذنبک و وجهک الی الی الخیر حیث توجهت»، این دعا سنت مقیم است و باید که چون وداع کند همه را به خدای تعالی سپارد. یک روز عمر عطا می داد. مردی بیامد با کودکی. عمر گفت، «سبحان الله! هرگز کس ندیدم که به کس ماند چنین که این کودک به تو.» گفت، «از عجایب کار وی تو را خبر کنم با امیر المومنین. من به سفری می رفتم و مادر وی آبستن بود. گفت مرا بدین حال می بگذاری؟ گفتم، استودع الله ما فی بطنا به خدا سپردم آنچه در شکم داری». چون بازآمدم مادر وی مرده بود. یک شب حدیث می کردیم. آتشی دیدم از دور. گفتم، این چیست؟ گفتند، این از گور آن زن توست و هرشب همچنین می بینم. گفتم که وی نمازگزار و روزه دار بود. این چگونه باشد؟ رفتم و گور باز کردم تا چیست. چراغی دیدم نهاده و این کودک بازی می کرد آوازی شنیدم که مرا گفتند، این کودک را به ما سپردی، اگر مادرش را نیز به ما سپردی بازیافتی.»

ادب چهارم

آن که دو نماز بگزارد: یکی نماز استخاره پیش از سفر و آن نماز و دعا معروف است و دیگر به وقت بیرون شدن چهار رکعت نماز کند که انس رحمهم الله می گوید که مردی به نزدیک رسول (ص) آمد و گفت، «اندیشه سفر دارم و وصیت نبشته ام، به پدر دهم یا به پسر یا به برادر؟» رسول (ص) گفت که «هیچکس که به سفر شد خلیفه ای به جای خویش نگذاشت نزد خدای تعالی دوست تر از چهار رکعت نماز که بگزارد.» در آن وقت که بار بسته باشد، «الحمدلله و قل هوالله» برخواند و آنگاه بگوید، «اللهم انی اتقرب بهن الیک فاخلفنی بهن اهلی و مالی: فهی خلیفه فی اهله و ماله و دورت حول داره حتی یرجع الی اهله»

ادب پنجم

آن که چون به در سرای رسد بگوید، «بسم الله و بالله توکلت علی الله، و لا حول و لا قوه الا بالله، رب اعوذ بک ان اضل او اضل او اظلم او اظلم او اجهل او یجهل علی»، چون بر ستور نشیند بگوید، «سبحان الذی سخرلنا هذا و ما کنا له مقرنین و انا الی ربنا لمنقلبون». و جهد کند تا ابتدای سفر روز پنجشنبه بود بامدادان که رسول (ص) ابتدای سفر روز پنجشنبه کردی و ابن عباس گوید، «هرکه سفری خواهد کرد یا حاجتی خواهد خواست از کسی، پگاه باید کرد که رسول (ص) دعا کرده است که اللهم بارک لامتی فی بکورها یوم خمیسها. و گفت نیز اللهم بارک لامتی فی بکورها یوم السبت، پس بامداد شنبه و پنجشنبه مبارک است».

ادب ششم

آن که ستور را بار سبک کند و بر پشت ستور نایستد و در خواب نشود و چوب بر روی ستور نزند و بامداد و شبانگاه یک ساعت پیاده برود تا پای سبک کند و ستور سبکبار شود و دل مکاری شاد شود و بعضی از سلف که را گرفتندی به شرط آن که فرود نیایند هیچ، گاه گاه فرود آمدندی تا آن صدقه باشد بر ستور و هر ستور را که بزند بی سببی، یا بار گران برنهد، روز قیامت خصمی کند. ابوالدردا رضی الله عنه شتری به مزد می گرفت و می گفت، «ای شتر! از من به خدای تعالی گله مکن که دانی که بار بر طاقت تو نهادم.» و باید که هرچه بر ستور خواهد نهاد بر مکاری نموده باشد و شرط کرده تا رضای وی حاصل آمده باشد و بر آن زیادت نکند که نشاید. ابن المبارک بر ستور نشسته بود. کسی نامه ای به وی داد که این را به فلان جای برسان. گفت، «با مکاری شرط نکرده ام.» و در سخن فقها نه آویخت که این مقدار را وزنی نبود و در محل مسامحت بود، بلکه این دربستن از کمال ورع دانست.

ادب هفتم

آن که عایشه می گوید رضی الله عنها که رسول (ص) هرگه که سفر کردی شانه و آینه و مسواک و سرمه دان و مدری با خود بردی. و مدری آن بود که موی سر بدان راست کنند و در روایت دیگر ناخن بری و شیشه ای نیز هست. و صوفیان حبل و دلو را فزودند و این عادت نبوده است سلف را که ایشان هرکجا رسیدندی تیمم کردندی و در استنجا بر سنگ اقتصار کردندی و از هر آبی که نجاست آن ندانستندی طهارت کردندی ولیکن اگرچه عادت نبوده است، در حق این قوم نیکوست. سفر ایشان همچنان باشد که به چنین احتیاطها بپردازند و احتیاط نیکوست، اما سفر سلف بیشتر در غزو و جهاد و کارهای عظیم بودی و به چنین احتیاطها نپرداختندی.

ادب هشتم

چون رسول (ص) از سفر بازآمدی، چون چشم وی بر مدینه افتادی گفتی، «اللهم اجعل لنابها قرارا و رزقا حسنا» و آنگاه از پیش کس بفرستادی و نهی کرد از آن که ناگاه کس در خانه در شود. و دوتن خلاف کردند هریکی کار منکری دیدند که برنجیدند. و چون باز آمدی اول در مسجد شدی و دو رکعت نماز کردی و چون در خانه شدی گفتی، «توباتو بالربنا اوبا بالایغا در علینا حوبا» و سنتی و موکد راه آورد بردن اهل خانه را تا در خبر می آید که اگر چیزی ندارد سنگی در بن توبره افکند. و این مثلی است و تاکید این سنت است. این است آداب سفر ظاهر.

اما آداب خواص در سفر باطن آن است که سفر نکند تا آنگاه که داند که زیادت دین وی است در سفر و چون در راه در دل خود نقصانی بیند بازگردد و نیت کند در هر شهری که شود تربتهای بزرگان را زیارت کند و شیوخ را طلب کند و از هر یکی فایده ای گیرد، نه از بهر آن که تا به حدیث برگوید یعنی که من مشایخ را دیده ام، ولیکن تا بدان کار کند. و به هیچ شهر بیش از ده روز مقام نکند، مگر به اشارت شیخی که مقصود باشد. و اگر به زیارت برادران رود سه روز بایستد که حد مهمانی این است، مگر که وی رنجور خواهد شد اگر مقام نکند. و چون به نزدیک پیری شود، یک شبانه روز بیش مقام نکند چون مقصود بیش از زیارت نباشد و چون به سلام شود، در سرای بکوبد و صبر کند تا وی بیرون آید و به هیچ کار ابتدا نکند تا اول زیارت وی نکند و در پیش وی سخن نگوید تا نپرسد و چون پرسید آن قدر گوید که جواب بود و اگر سوالی خواهد کرد نخست دستوری خواهد. و در آن شهر ابتدا به عشرت مشغول نشود که اخلاص زیادت برود و در راه به ذکر و تسبیح مشغول باشد و به قرآن خواندن در سر، چنان که کسی نشنود و چون کسی با وی حدیث کند جواب وی مهم تر داند از تسبیح و اگر در حضر به چیزی مشغول است و آن میسر است سفر نکند که آن کفران نعمت است.

اطلاعات

منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آداب مسافر در ظاهر، از اول تا آخر و آن هشت است:
هوش مصنوعی: آداب رفتار مسافر شامل هشت نکته است که از ابتدا تا انتهای سفر باید رعایت شود.
آن که نخست مظالم باز دهد و ودیعتها باز دهد و هرکه را نفقه بر وی واجب بود نفقه دهد و زادی حلال به دست آرد و آن قدر برگیرد که با همراهان رفق تواند کرد که طعام دادن و سخن خوش گفتن و با مکاری خلق نیکو کردن در سفر از جمله مکارم اخلاق است.
هوش مصنوعی: کسی که ابتدا به دیگران کمک کند و اموال خود را برگرداند و به هر کسی که نیاز به تامین مادی دارد، کمک کند و روزی حلال به دست آورد و به اندازه‌ای از آن مصرف کند که بتواند با همراهانش به خوبی رفتار کند، این رفتارها مانند پذیرایی و خوش‌گویی و رفتار نیکو با مردم در سفر، از ویژگی‌های اخلاق نیکو است.
آن که رفیقی شایسته به دست آرد که در دین یار او بود. و رسول (ص) نهی کرده است از سفر تنها و گفته است، «سه تن جماعتی است»، و گفته است که باید که یکی را امیر کنند که در سفر اندیشه ها مختلف افتد و هرکار که سربند آن با یکی نشود تباه بود. اگر سر کار عالم با دو خدای بودی تباه بودی و کسی را امیر کنند که به خلق نیکوتر بود و سفر بیش کرده بود.
هوش مصنوعی: کسی که بتواند رفیقی مناسب پیدا کند که در امور دینی یارش باشد، خوشبخت است. پیامبر (ص) سفر کردن به تنهایی را نهی کرده و فرموده است که باید حداقل سه نفر در سفر باشند. همچنین گفته شده که باید یکی از آن‌ها را به عنوان رئیس گروه انتخاب کنند، زیرا در سفر ممکن است نظرات مختلفی پیش بیاید و اگر تصمیمات به درستی گرفته نشود، ممکن است کارها شکست بخورد. بنابراین، باید کسی را به عنوان رهبر انتخاب کنند که فردی نیکو و با تجربه در سفر باشد.
رفقای حضر را وداع کند و دعای رسول (ص) را بگوید با هریکی، «استودع الله دینک و امانتک و خواتیم عملک» و رسول (ص) چون کسی از نزد وی به سفر شدی گفتی، «زودک الله التقوی و غفر ذنبک و وجهک الی الی الخیر حیث توجهت»، این دعا سنت مقیم است و باید که چون وداع کند همه را به خدای تعالی سپارد. یک روز عمر عطا می داد. مردی بیامد با کودکی. عمر گفت، «سبحان الله! هرگز کس ندیدم که به کس ماند چنین که این کودک به تو.» گفت، «از عجایب کار وی تو را خبر کنم با امیر المومنین. من به سفری می رفتم و مادر وی آبستن بود. گفت مرا بدین حال می بگذاری؟ گفتم، استودع الله ما فی بطنا به خدا سپردم آنچه در شکم داری». چون بازآمدم مادر وی مرده بود. یک شب حدیث می کردیم. آتشی دیدم از دور. گفتم، این چیست؟ گفتند، این از گور آن زن توست و هرشب همچنین می بینم. گفتم که وی نمازگزار و روزه دار بود. این چگونه باشد؟ رفتم و گور باز کردم تا چیست. چراغی دیدم نهاده و این کودک بازی می کرد آوازی شنیدم که مرا گفتند، این کودک را به ما سپردی، اگر مادرش را نیز به ما سپردی بازیافتی.»
هوش مصنوعی: رفیق‌ها را وداع کرده و دعای پیامبر (ص) را با هر کدام می‌خواند: «دینت، امانتت و آخرین کارهایت را به خدا سپردم». پیامبر (ص) وقتی کسی از نزد او به سفر می‌رفت می‌گفت: «خدا تقوای تو را بهتر کند، بخشش کند گناهانت را و روی تو را به خیرها قرار دهد». این دعا یک سنت معتبر است که در هنگام وداع، باید همه را به خداوند واگذار کرد. روزی عمر به distributing عطا می‌کرد. مردی با کودکی نزد او آمد. عمر گفت: «سبحان الله! هرگز ندیدم کسی این‌قدری به کسی وابسته باشد که این کودک به توست». مرد گفت: «اجازه بده از عجایب داستانم با امیرالمؤمنین بگویم. من به سفری می‌رفتم و مادر این کودک باردار بود. او گفت: آیا تو مرا به این حال می‌گذاری؟ من هم گفتم: آنچه در شکم داری را به خدا سپردم». وقتی بازگشتم، متوجه شدم مادرش وفات کرده است. یک شب در حال گفت‌و‌گو بودیم که آتشی را از دور دیدم. پرسیدم: «این چیست؟» گفتند: «این از قبر آن زن است و من هر شب این آتش را می‌بینم». گفتم: «او نمازخوان و روزه‌دار بود، این چگونه ممکن است؟» تصمیم گرفتم که قبر را باز کنم تا ببینم چه از این ماجرا به‌دست می‌آورم. وقتی گور را باز کردم، چراغی دیدم که روشن است و کودک در آنجا بازی می‌کرد. صدایی شنیدم که گفتند: «این کودک را به ما سپردی و اگر مادرش را نیز به ما می‌سپردی، او را نیز می‌یافتی».
آن که دو نماز بگزارد: یکی نماز استخاره پیش از سفر و آن نماز و دعا معروف است و دیگر به وقت بیرون شدن چهار رکعت نماز کند که انس رحمهم الله می گوید که مردی به نزدیک رسول (ص) آمد و گفت، «اندیشه سفر دارم و وصیت نبشته ام، به پدر دهم یا به پسر یا به برادر؟» رسول (ص) گفت که «هیچکس که به سفر شد خلیفه ای به جای خویش نگذاشت نزد خدای تعالی دوست تر از چهار رکعت نماز که بگزارد.» در آن وقت که بار بسته باشد، «الحمدلله و قل هوالله» برخواند و آنگاه بگوید، «اللهم انی اتقرب بهن الیک فاخلفنی بهن اهلی و مالی: فهی خلیفه فی اهله و ماله و دورت حول داره حتی یرجع الی اهله»
هوش مصنوعی: کسی که دو نماز بخواند: یکی نماز استخاره قبل از سفر و دیگری چهار رکعت نماز در زمان رفتن. انس رحمهم الله می‌گوید که مردی به نزد رسول (ص) آمد و گفت: «من قصد سفر دارم و وصیتی نوشته‌ام، آیا این وصیت را به پدرم بدهم، به پسرم یا به برادرم؟» رسول (ص) پاسخ داد: «هیچ‌کس هنگام سفر، خلیفه‌ای به جایش نمی‌گذارد که نزد خداوند از چهار رکعت نمازی که می‌خواند، محبوب‌تر باشد.» وقتی بار سفر بسته شده باشد، باید سوره «الحمد» و «قل هوالله» را بخواند و سپس بگوید: «خداوندا، من به واسطه این نمازها به تو نزدیک می‌شوم، پس به وسیله آنها خانواده و مال من را نگهداری کن». این نمازها خلیفه‌ای برای خانواده و مال او خواهند بود تا او به خانواده‌اش برگردد.
آن که چون به در سرای رسد بگوید، «بسم الله و بالله توکلت علی الله، و لا حول و لا قوه الا بالله، رب اعوذ بک ان اضل او اضل او اظلم او اظلم او اجهل او یجهل علی»، چون بر ستور نشیند بگوید، «سبحان الذی سخرلنا هذا و ما کنا له مقرنین و انا الی ربنا لمنقلبون». و جهد کند تا ابتدای سفر روز پنجشنبه بود بامدادان که رسول (ص) ابتدای سفر روز پنجشنبه کردی و ابن عباس گوید، «هرکه سفری خواهد کرد یا حاجتی خواهد خواست از کسی، پگاه باید کرد که رسول (ص) دعا کرده است که اللهم بارک لامتی فی بکورها یوم خمیسها. و گفت نیز اللهم بارک لامتی فی بکورها یوم السبت، پس بامداد شنبه و پنجشنبه مبارک است».
هوش مصنوعی: کسی که به خانه‌ای وارد می‌شود، باید بگوید: «به نام خدا و به خدا توکل می‌کنم، و هیچ نیرو و قدرتی جز به خدا نیست. ای پروردگارا، از تو پناه می‌برم که گمراه شوم یا کسی را گمراه کنم، یا ظلم کنم یا بر من ظلم کند، یا نادان باشم یا نادانی بر من بگذرد.» هنگامی که بر مرکبی سوار می‌شود، باید بگوید: «پاک است کسی که این را برای ما زیر فرمان آورد و ما به آن تسلط نداشتیم و ما به سوی پروردگارمان بازمی‌گردیم.» همچنین کوشش کند که آغاز سفرش در روز پنجشنبه باشد، زیرا پیامبر (ص) آغاز سفر را در روز پنجشنبه قرار داده است. ابن عباس می‌گوید: «هرکس به سفر برود یا حاجتی داشته باشد، باید صبح زود حرکت کند چون پیامبر (ص) دعا کرده که 'خداوندا، به امت من در صبحگاهان روز پنجشنبه برکت عطا کن.' همچنین گفته است: 'خداوندا، به امت من در صبحگاهان روز شنبه برکت عطا کن.' پس صبحگاهان چهارشنبه و شنبه، مبارک است.»
آن که ستور را بار سبک کند و بر پشت ستور نایستد و در خواب نشود و چوب بر روی ستور نزند و بامداد و شبانگاه یک ساعت پیاده برود تا پای سبک کند و ستور سبکبار شود و دل مکاری شاد شود و بعضی از سلف که را گرفتندی به شرط آن که فرود نیایند هیچ، گاه گاه فرود آمدندی تا آن صدقه باشد بر ستور و هر ستور را که بزند بی سببی، یا بار گران برنهد، روز قیامت خصمی کند. ابوالدردا رضی الله عنه شتری به مزد می گرفت و می گفت، «ای شتر! از من به خدای تعالی گله مکن که دانی که بار بر طاقت تو نهادم.» و باید که هرچه بر ستور خواهد نهاد بر مکاری نموده باشد و شرط کرده تا رضای وی حاصل آمده باشد و بر آن زیادت نکند که نشاید. ابن المبارک بر ستور نشسته بود. کسی نامه ای به وی داد که این را به فلان جای برسان. گفت، «با مکاری شرط نکرده ام.» و در سخن فقها نه آویخت که این مقدار را وزنی نبود و در محل مسامحت بود، بلکه این دربستن از کمال ورع دانست.
هوش مصنوعی: کسی که بار سبکی بر روی حیوان حمل می‌کند، نباید بر آن حیوان بایستد، خوابش ببرد یا با چوب به او ضربه بزند. او باید هر روز صبح و شب به مدت یک ساعت پیاده‌روی کند تا حیوان سبکبار شود و در نتیجه دل خود را شاد کند. برخی از عالمان پیشین به این موضوع توجه داشتند که نیازی به پیاده شدن نیست، اما گاهی اوقات برای آنکه بار بر حیوان را سبک کنند، پیاده می‌شدند. در روز قیامت، اگر کسی بی‌دلیل به حیوانی آسیب برساند یا بار سنگینی بر دوشش بگذارد، آن حیوان علیه او شکایت خواهد کرد. ابوالدردا، صحابی پیامبر، شتری را کرایه می‌کرد و به آن می‌گفت که به خداوند از او گله‌گذاری نکند، زیرا بار را بر طبق توان او گذاشته است. همچنین، لازم است که هر بار که بر روی حیوان گذاشته می‌شود، با اجازه و رضایت او باشد و نباید بار اضافی بر او نهاد. ابن المبارک نیز در موقعی که بر روی حیوان نشسته بود و کسی نامه‌ای به او داد تا به جایی برساند، گفت که با حیوان در این مورد توافق نکرده است. او به این نکته توجه داشت که حتی اگر در فقه این مقدار بار مشکل‌زا نباشد، اما او به دلیل کمال احتیاط، چنین کاری را انجام نداد.
آن که عایشه می گوید رضی الله عنها که رسول (ص) هرگه که سفر کردی شانه و آینه و مسواک و سرمه دان و مدری با خود بردی. و مدری آن بود که موی سر بدان راست کنند و در روایت دیگر ناخن بری و شیشه ای نیز هست. و صوفیان حبل و دلو را فزودند و این عادت نبوده است سلف را که ایشان هرکجا رسیدندی تیمم کردندی و در استنجا بر سنگ اقتصار کردندی و از هر آبی که نجاست آن ندانستندی طهارت کردندی ولیکن اگرچه عادت نبوده است، در حق این قوم نیکوست. سفر ایشان همچنان باشد که به چنین احتیاطها بپردازند و احتیاط نیکوست، اما سفر سلف بیشتر در غزو و جهاد و کارهای عظیم بودی و به چنین احتیاطها نپرداختندی.
هوش مصنوعی: عایشه می‌گوید که پیامبر (ص) هر بار که سفر می‌کرد، وسایلی از جمله شانه، آینه، مسواک، سرمه‌دان و مدری (وسیله‌ای برای راست کردن مو) با خود می‌برد. در روایات دیگر به ناخن‌گیر و شیشه نیز اشاره شده است. صوفیان به این لیست حبل (طناب) و دلو (سطل) را اضافه کرده‌اند. این عادات در بین سلف (پیشینیان) رایج نبوده است؛ آنها هر کجا که می‌رسیدند، تیمم می‌کردند و در استنجا از سنگ استفاده می‌کردند و از هر آبی که نمی‌دانستند نجس است یا نه برای طهارت استفاده می‌کردند. اگرچه این عادات برای این گروه (صوفیان) نیکوست، اما سفر سلف بیشتر مربوط به جنگ و فعالیت‌های بزرگ بود و آنها به این احتیاط‌ها توجه نمی‌کردند.
چون رسول (ص) از سفر بازآمدی، چون چشم وی بر مدینه افتادی گفتی، «اللهم اجعل لنابها قرارا و رزقا حسنا» و آنگاه از پیش کس بفرستادی و نهی کرد از آن که ناگاه کس در خانه در شود. و دوتن خلاف کردند هریکی کار منکری دیدند که برنجیدند. و چون باز آمدی اول در مسجد شدی و دو رکعت نماز کردی و چون در خانه شدی گفتی، «توباتو بالربنا اوبا بالایغا در علینا حوبا» و سنتی و موکد راه آورد بردن اهل خانه را تا در خبر می آید که اگر چیزی ندارد سنگی در بن توبره افکند. و این مثلی است و تاکید این سنت است. این است آداب سفر ظاهر.
هوش مصنوعی: وقتی پیامبر (ص) از سفر برگشتند و چشمشان به مدینه افتاد، دعا کردند: «خداوند، برای ما در اینجا آرامش و روزی خوب قرار بده». سپس از کسی خواستند که زود به خانه نرود و دستور دادند هیچ کس ناگهان به خانه وارد نشود. دو نفر برخلاف این دستور عمل کردند و وقتی کار ناپسندی دیدند، ناراحت شدند. وقتی پیامبر به مسجد رفتند اول دو رکعت نماز خواندند و سپس به خانه برگشتند و دعایی کردند. آن حضرت به خانواده‌اش سفارش کردند که اگر چیزی ندارند، سنگی به درختی بیندازند. این یک مثال و تأکیدی بر سنت ایشان است. این‌ها آداب سفر است.
اما آداب خواص در سفر باطن آن است که سفر نکند تا آنگاه که داند که زیادت دین وی است در سفر و چون در راه در دل خود نقصانی بیند بازگردد و نیت کند در هر شهری که شود تربتهای بزرگان را زیارت کند و شیوخ را طلب کند و از هر یکی فایده ای گیرد، نه از بهر آن که تا به حدیث برگوید یعنی که من مشایخ را دیده ام، ولیکن تا بدان کار کند. و به هیچ شهر بیش از ده روز مقام نکند، مگر به اشارت شیخی که مقصود باشد. و اگر به زیارت برادران رود سه روز بایستد که حد مهمانی این است، مگر که وی رنجور خواهد شد اگر مقام نکند. و چون به نزدیک پیری شود، یک شبانه روز بیش مقام نکند چون مقصود بیش از زیارت نباشد و چون به سلام شود، در سرای بکوبد و صبر کند تا وی بیرون آید و به هیچ کار ابتدا نکند تا اول زیارت وی نکند و در پیش وی سخن نگوید تا نپرسد و چون پرسید آن قدر گوید که جواب بود و اگر سوالی خواهد کرد نخست دستوری خواهد. و در آن شهر ابتدا به عشرت مشغول نشود که اخلاص زیادت برود و در راه به ذکر و تسبیح مشغول باشد و به قرآن خواندن در سر، چنان که کسی نشنود و چون کسی با وی حدیث کند جواب وی مهم تر داند از تسبیح و اگر در حضر به چیزی مشغول است و آن میسر است سفر نکند که آن کفران نعمت است.
هوش مصنوعی: آداب سفر برای افراد خاص به این صورت است که آنها نباید سفر کنند مگر اینکه بدانند سفر باعث افزایش دین و ایمانشان می‌شود. اگر در طول سفر حس کردند که دچار نقصان شده‌اند، باید برگردند و در هر شهری که توقف می‌کنند، به زیارت بزرگان و شیخ‌ها بروند و از آنها علم یا تجربه‌ای بیاموزند. هدف از این زیارت فقط گفتن این نیست که با مشایخ دیدار داشته‌اند، بلکه باید از آن ملاقات‌ها بهره‌مند شوند. افراد باید در هیچ شهری بیشتر از ده روز نمانند، مگر اینکه به دستور یکی از شیخ‌ها باشد. اگر کسی به زیارت برادران دین خود می‌رود، می‌تواند سه روز در آنجا بماند، مگر اینکه در حالتی نامساعد باشد. در نزدیکی هر پیر، عموماً نباید بیشتر از یک شبانه‌روز توقف کرد، مگر اینکه هدف فقط زیارت باشد. وقتی به دیدار دیرینگی می‌رسند، باید در کنار در منتظر بمانند و صبر کنند تا آن شخص بیرون بیاید و نباید کاری انجام دهند تا اولین زیارت به پایان برسد و تنها پس از پرسش آن پیر می‌توانند درباره موضوعاتی صحبت کنند. در آن‌جا نباید به سرگرمی‌های دنیا توجه کنند، زیرا این باعث کاهش اخلاص می‌شود و در مسیر سفر باید به ذکر و تسبیح مشغول باشند و قرآن را در دل بخوانند، به‌گونه‌ای که کسی نشنود. اگر کسی با آنها صحبت کند، باید پاسخ‌گویی را مهم‌تر از تسبیح بدانند. اگر در حال حاضر به چیزی مشغول هستند که ممکن است آنها را از سفر بازدارد، بهتر است سفر نکنند، زیرا این عدم عمل به نعمت‌ها به نوعی نادیده‌گرفتن برکات زندگی محسوب می‌شود.