گنجور

بخش ۵۸ - اصل ششم

بدان که علما را اختلاف است که عزلت و زاویه گرفتن فاضل‌تر یا مخالطت؟ مذهبِ سُفیانِ ثَوری و ابراهیمِ اَدهَم و داوودِ طایی و فُضَیلِ عَیّاض و سلیمانِ خَوّاص و یوسفِ اَسباط و حُذَیفِ مرعشی و بِشرِ حافی و بسیاری از متّقیان و بزرگان آن است که عزلت و زاویه گرفتن فاضل‌تر از مخالطت و مذهبِ جماعتی بزرگ از علمایِ ظاهر آن است که مخالطت اولی‌تر و عُمَر گوید، «نصیبِ خویش از عزلت نگاه دارید.» و ابن‌سیرین می‌گوید، «عزلت عبادت است.»

و یکی داوود طایی را گفت، «از دنیا روزه گیر و مگشای تا وقتِ مرگ و از مردمان بگریز چنان که از شیر گریزند.» و حسنِ بصری می‌گوید که در توریه است که آدمی که قناعت کرده بی‌نیاز باشد و اگر از خلق عزلت گرفت سلامت یافت. و اگر شهوت را زیرِ پای آورد آزاد شد و اگر حسد را ماند مروّتِ وی ظاهر شد و چون روزی چند صبر کرد برخورداریِ جاوید یافت.

و وُهب بنِ الوَرد می‌گوید، «حِکمت دَه است. نُه در خاموشی است و دهُم در عزلت.» و ربیع بن خَیثَم و ابراهیمِ نخعی چنین گفته‌اند که علم بیاموز و گوشه‌ای گیر از مردمان. و مالک بن اسد به زیادت و عیادتِ بیماران و تشییعِ جنازه برفتی. باز یک‌یک را دست بداشت و زاویه گرفت. و فضیل گفت، «منّتی عظیم پذیرفتم از کسی که بر من بگذرد و سلامِ بلند نکند و چون بیمار شوم به عیادت نیاید». و سعد بن‌ابی‌وقّاص و سعید بن‌زید از بزرگانِ صحابه بودند. به نزدیکِ مدینه بودندی، جایی که آن را عقیق گویند و به جمعه نیامدندی و به هیچ کارِ دیگر تا در آنجا بمردند.

و یکی از امیران حاتمِ اَصَم را گفت، «حاجتی هست؟» گفت، «هست» گفت، «چه؟» گفت، «آن که تو مرا نبینی و من تو را نبینم». و یکی مر سهلِ تُستَری را گفت که می‌خواهم که میانِ ما صحبت باشد. گفت، «چون یکی از ما بمیرد دیگر صحبت با که خواهد داشت، اکنون هم با وی باید داشت.»

و بدان که خلاف در این همچنان است که خلاف در آن که نکاح کردن فاضل‌تر یا ناکردن و حقیقت آن است که این به احوال بگردد. کس بوَد که وی را عزلت فاضل‌تر و کس بوَد که وی را مخالطت فاضل‌تر و پیدا نشود تا آفات و فوایدِ عزلت گفته نیاید.

اطلاعات

منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بدان که علما را اختلاف است که عزلت و زاویه گرفتن فاضل‌تر یا مخالطت؟ مذهبِ سُفیانِ ثَوری و ابراهیمِ اَدهَم و داوودِ طایی و فُضَیلِ عَیّاض و سلیمانِ خَوّاص و یوسفِ اَسباط و حُذَیفِ مرعشی و بِشرِ حافی و بسیاری از متّقیان و بزرگان آن است که عزلت و زاویه گرفتن فاضل‌تر از مخالطت و مذهبِ جماعتی بزرگ از علمایِ ظاهر آن است که مخالطت اولی‌تر و عُمَر گوید، «نصیبِ خویش از عزلت نگاه دارید.» و ابن‌سیرین می‌گوید، «عزلت عبادت است.»
هوش مصنوعی: علما در این مورد که کدام یک بهتر است، یعنی تنهایی و کناره‌گیری یا معاشرت با مردم، اختلاف نظر دارند. برخی از شخصیت‌های بزرگ مانند سُفیان ثوری، ابراهیم ادهم و دیگران معتقدند که کناره‌گیری و عزلت بر معاشرت ارجح‌تر است. در عوض، گروهی دیگر از علمای موجود بر این باور هستند که معاشرت بهتر است. عمر نیز توصیه کرده که باید میزان معینی از عزلت را در زندگی رعایت کرد و ابن‌سیرین نیز به این نکته اشاره کرده که عزلت خود نوعی عبادت است.
و یکی داوود طایی را گفت، «از دنیا روزه گیر و مگشای تا وقتِ مرگ و از مردمان بگریز چنان که از شیر گریزند.» و حسنِ بصری می‌گوید که در توریه است که آدمی که قناعت کرده بی‌نیاز باشد و اگر از خلق عزلت گرفت سلامت یافت. و اگر شهوت را زیرِ پای آورد آزاد شد و اگر حسد را ماند مروّتِ وی ظاهر شد و چون روزی چند صبر کرد برخورداریِ جاوید یافت.
هوش مصنوعی: داوود طایی به کسی می‌گوید که باید از دنیا دوری کند و تا زمان مرگ به هیچ‌وجه خود را در دسترس دیگران قرار ندهد، مانند کسی که از شیر فرار می‌کند. حسن بصری نیز بیان می‌کند که کسی که قناعت را در پیش گیرد، بی‌نیاز خواهد شد و اگر از مردم کنار بماند، به آرامش خواهد رسید. اگر انسان بتواند بر شهوت خود غلبه کند، آزاد خواهد شد و اگر حسد را کنار بگذارد، شرافت او نمایان خواهد شد. و اگر مدتی صبوری کند، به خوشبختی دائمی دست خواهد یافت.
و وُهب بنِ الوَرد می‌گوید، «حِکمت دَه است. نُه در خاموشی است و دهُم در عزلت.» و ربیع بن خَیثَم و ابراهیمِ نخعی چنین گفته‌اند که علم بیاموز و گوشه‌ای گیر از مردمان. و مالک بن اسد به زیادت و عیادتِ بیماران و تشییعِ جنازه برفتی. باز یک‌یک را دست بداشت و زاویه گرفت. و فضیل گفت، «منّتی عظیم پذیرفتم از کسی که بر من بگذرد و سلامِ بلند نکند و چون بیمار شوم به عیادت نیاید». و سعد بن‌ابی‌وقّاص و سعید بن‌زید از بزرگانِ صحابه بودند. به نزدیکِ مدینه بودندی، جایی که آن را عقیق گویند و به جمعه نیامدندی و به هیچ کارِ دیگر تا در آنجا بمردند.
هوش مصنوعی: و وُهب بنِ الوَرد بیان می‌کند که حکمت ده بخش دارد؛ نُه بخش آن در سکوت و یکی در دوری از مردم است. ربیع بن خیثم و ابراهیم نخعی نیز گفته‌اند که علم را باموز و در گوشه‌ای دور از دیگران بمان. مالك بن اسد به عیادت بیماران و شرکت در تشييع جنازه‌ها می‌رفت و به تک‌تک آنها سلام می‌کرد و در گوشه‌ای می‌نشست. فضیل اظهار داشت که بر من منت بزرگی است کسی که از کنارم می‌گذرد و سلام نمی‌کند و وقتی مریض می‌شوم به عیادت نمی‌آید. سعد بن ابی‌وقاص و سعید بن زید از بزرگان صحابه بودند و در نزدیک مدینه در جایی به نام عقیق زندگی می‌کردند و در هیچ جمعه‌ای حاضر نمی‌شدند و تا زمان مرگ در آنجا می‌ماندند.
و یکی از امیران حاتمِ اَصَم را گفت، «حاجتی هست؟» گفت، «هست» گفت، «چه؟» گفت، «آن که تو مرا نبینی و من تو را نبینم». و یکی مر سهلِ تُستَری را گفت که می‌خواهم که میانِ ما صحبت باشد. گفت، «چون یکی از ما بمیرد دیگر صحبت با که خواهد داشت، اکنون هم با وی باید داشت.»
هوش مصنوعی: یکی از امیران از حاتمِ اَصَم پرسید: «آیا نیازی داری؟» او پاسخ داد: «بله.» از او سوال کرد: «چی؟» او گفت: «اینکه تو مرا نبینی و من تو را نبینم.» همچنین، شخصی از سهلِ تُستَری خواست که میان آنها صحبت باشد. سهل پاسخ داد: «وقتی یکی از ما بمیرد، دیگر با که صحبت خواهیم کرد؟ پس بهتر است که اکنون هم با هم صحبت داشته باشیم.»
و بدان که خلاف در این همچنان است که خلاف در آن که نکاح کردن فاضل‌تر یا ناکردن و حقیقت آن است که این به احوال بگردد. کس بوَد که وی را عزلت فاضل‌تر و کس بوَد که وی را مخالطت فاضل‌تر و پیدا نشود تا آفات و فوایدِ عزلت گفته نیاید.
هوش مصنوعی: باید بدانیم که در مورد این موضوع هم نظرات متفاوتی وجود دارد، مانند اینکه آیا ازدواج بهتر است یا نه، و حقیقت این است که این مسئله بستگی به شرایط و وضعیت افراد دارد. برای بعضی افراد، زندگی در تنهایی و عزلت بهتر است و برای دیگران، ارتباط و معاشرت با مردم ارزش بیشتری دارد. بنابراین، نمی‌توان به راحتی گفت که یکی از این دو حالت همیشه بهتر از دیگری است، زیرا هر کدام مشکلات و مزایای خاص خود را دارند.