گنجور

بخش ۵۷ - حقوق بندگان

رسول گفت (ص)، «از خدای تعالی بترسید در حق بندگان و زیردستان خویش از آن طعام دهید ایشان را که خود خورید و از آن پوشانید که خود پوشید و کاری مفرمایید که طاقت ندارند اگر شایسته باشند نگاه دارید و اگر نه بفروشید و خلق خدای را در عذاب مدارید که خدای تعالی ایشان را بنده و زیردست شما گردانیده است و اگر بخواستی شما را زیر دست ایشان گردانیدی» و یکی پرسید که یا رسول الله روزی چند بار عفو کنیم از بندگان خویش؟ گفت، «هفتادبار».

و اخنف بن قیس را گفتند، «بردباری از که آموختی؟» گفت، «از قیس بن عاصم که کنیزک به آبزنی آهنین بره بریان از وی آویخته می آورد. از دست وی بیفتاد. بر فرزند وی آمد و هلاک شد. کنیزک از بیم آن بیهوش شد. گفت، «ساکت باش که تو را جرمی نیست. تو را آزاد کردم از برای خدای تعالی.» و یکی از بزرگان، چون غلام وی نافرمانبرداری کردی گفتی که عادت خواجه خویش گرفته ای، چنان که خواجه تو در مولای خویش عاصی می شود و تو نیز همچنان می کنی؟

و ابومسعود الانصاری غلامی داشت. او را می زد. آوازی شنید که کسی می گفت، «ابامسعود! دست بدار از وی.» باز نگریست. رسول (ص) را دید. گفت، «بدان که خدای تعالی بر تو قادرتر از آن است که تو بر وی.»

پس حق مملوک آن است که از آنان و نان خورش و جامه بی برگ ندارد و به چشم کبر در وی ننگرد و داند که او همچون وی آدمی است و چون خطایی کند از خطای خویش براندیشد که در حق خدای تعالی می کند و چون خشمش برآید از قدرت حق تعالی براندیشد بر وی. رسول گفت (ص) که هرکه زیر دست وی وی را طعامی ساخت و رنج و دود آن کشید و از وی بازداشت، گو وی را با خویشتن بنشان تا بخورد. اگر نکند لقمه ای گیرد و در روغن گرداند و به دست خویش در دهان وی نهد و بگوید بخور.

بخش ۵۶ - حقوق فرزندان: یکی از رسول (ص) پرسید که نیکویی با که کنم؟ گفت، «با مادر و پدر». گفت، «مرده اند». گفت، «با فرزند که همچنان که پدر را حق است فرزند را حق است و یکی از حقوق فرزند آن است که ورا به بدخویی خویش در عقوق نداری». رسول (ص) گفت، «خدای تعالی رحمت کناد برپدری که پسر خویش را به نافرمانی نیارد». انس می گوید که رسول گفت (ص)، «پسری را که هفت روزه شد او را عقیقه کنید و نام و کنیت نیکو نهید و چون شش ساله شد ادب کنید و چون هفت ساله شد به نماز فرمایید و چون نه ساله شد جامه خواب سوا کنید، چون سیزده ساله شد به سبب نماز بزنید، چون شانزده ساله شد، پدر وی را زن دهد و دست وی گیرد و گوید، «ادبت کردم و آموختم و زن دادم. به خدای تعالی در پناهم از فتنه تو در دنیا و از عذاب تو در آخرت».بخش ۵۸ - اصل ششم: بدان که علما را اختلاف است که عزلت و زاویه گرفتن فاضل‌تر یا مخالطت؟ مذهبِ سُفیانِ ثَوری و ابراهیمِ اَدهَم و داوودِ طایی و فُضَیلِ عَیّاض و سلیمانِ خَوّاص و یوسفِ اَسباط و حُذَیفِ مرعشی و بِشرِ حافی و بسیاری از متّقیان و بزرگان آن است که عزلت و زاویه گرفتن فاضل‌تر از مخالطت و مذهبِ جماعتی بزرگ از علمایِ ظاهر آن است که مخالطت اولی‌تر و عُمَر گوید، «نصیبِ خویش از عزلت نگاه دارید.» و ابن‌سیرین می‌گوید، «عزلت عبادت است.»

اطلاعات

منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رسول گفت (ص)، «از خدای تعالی بترسید در حق بندگان و زیردستان خویش از آن طعام دهید ایشان را که خود خورید و از آن پوشانید که خود پوشید و کاری مفرمایید که طاقت ندارند اگر شایسته باشند نگاه دارید و اگر نه بفروشید و خلق خدای را در عذاب مدارید که خدای تعالی ایشان را بنده و زیردست شما گردانیده است و اگر بخواستی شما را زیر دست ایشان گردانیدی» و یکی پرسید که یا رسول الله روزی چند بار عفو کنیم از بندگان خویش؟ گفت، «هفتادبار».
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: «از خداوند متعال بترسید در مورد بندگان و زیردستانتان. به آنها غذایی بدهید که خودتان می‌خورید و آنها را با لباس‌هایی بپوشانید که خودتان می‌پوشید. کاری نکنید که تحمل آن را ندارند. اگر شایسته‌اند، آنها را نگه دارید و اگر نه، آنها را بفروشید. مردم خدا را در رنج نگذارید، چرا که خداوند آنها را بندگان و زیردستان شما قرار داده و اگر می‌خواست، شما را زیر دست آنها قرار می‌داد.» شخصی پرسید: «یا رسول الله، چند بار باید از بندگان خود عفو کنیم؟» پیامبر پاسخ دادند: «هفتاد بار.»
و اخنف بن قیس را گفتند، «بردباری از که آموختی؟» گفت، «از قیس بن عاصم که کنیزک به آبزنی آهنین بره بریان از وی آویخته می آورد. از دست وی بیفتاد. بر فرزند وی آمد و هلاک شد. کنیزک از بیم آن بیهوش شد. گفت، «ساکت باش که تو را جرمی نیست. تو را آزاد کردم از برای خدای تعالی.» و یکی از بزرگان، چون غلام وی نافرمانبرداری کردی گفتی که عادت خواجه خویش گرفته ای، چنان که خواجه تو در مولای خویش عاصی می شود و تو نیز همچنان می کنی؟
هوش مصنوعی: اخنف بن قیس در پاسخ به سوالی درباره منبع بردباری‌اش، داستانی را از قیس بن عاصم نقل می‌کند. او می‌گوید که قیس وقتی کنیزکی که یک بره بریان را با یک سیخ آهنین به او می‌آورد، متوجه شد که کنیزک به اشتباه سیخ را می‌افکند و باعث آسیب به فرزندش می‌شود. کنیزک به خاطر ترس بی‌هوش می‌شود، اما قیس به او می‌گوید که نگران نباشد و او را به خاطر خدا آزاد می‌کند. همچنین، یکی از بزرگان چون غلامش نافرمانی کرد، به او می‌گوید که تو هم مثل آقایت در برابر مولا خود نافرمانی می‌کنی.
و ابومسعود الانصاری غلامی داشت. او را می زد. آوازی شنید که کسی می گفت، «ابامسعود! دست بدار از وی.» باز نگریست. رسول (ص) را دید. گفت، «بدان که خدای تعالی بر تو قادرتر از آن است که تو بر وی.»
هوش مصنوعی: ابومسعود انصاری که یک غلام داشت، او را کتک می‌زد. ناگهان صدایی شنید که شخصی می‌گفت: «ابومسعود! از او دست بکش.» وقتی برگشت، پیغمبر (ص) را دید و ایشان به او فرمودند: «بدان که خداوند قادرت است و او بر تو از تو قوی‌تر است.»
پس حق مملوک آن است که از آنان و نان خورش و جامه بی برگ ندارد و به چشم کبر در وی ننگرد و داند که او همچون وی آدمی است و چون خطایی کند از خطای خویش براندیشد که در حق خدای تعالی می کند و چون خشمش برآید از قدرت حق تعالی براندیشد بر وی. رسول گفت (ص) که هرکه زیر دست وی وی را طعامی ساخت و رنج و دود آن کشید و از وی بازداشت، گو وی را با خویشتن بنشان تا بخورد. اگر نکند لقمه ای گیرد و در روغن گرداند و به دست خویش در دهان وی نهد و بگوید بخور.
هوش مصنوعی: حقوق کارگران این است که از صاحب‌کار خود آزار نبینند و نباید با نگاهی متکبرانه به آنها بنگرند. باید بدانند که آنها نیز انسان هستند و اگر خطایی از آنها سر زد، ابتدا باید به خود بیندیشند که این خطا چه تأثیری بر رابطه‌اش با خدا دارد. همچنین، وقتی خشم آنها برمی‌خیزد، باید به قدرت خداوند فکر کنند. پیامبر (ص) فرموده‌اند که هر کس کاری برای زیر دستانش انجام می‌دهد، باید آنها را به خوردن غذا دعوت کند. اگر چنین نکرد، باید از غذای خود به آنها بدهد و بگوید که بخورند.