گنجور

بخش ۵۶ - حقوق فرزندان

یکی از رسول (ص) پرسید که نیکویی با که کنم؟ گفت، «با مادر و پدر». گفت، «مرده اند». گفت، «با فرزند که همچنان که پدر را حق است فرزند را حق است و یکی از حقوق فرزند آن است که ورا به بدخویی خویش در عقوق نداری». رسول (ص) گفت، «خدای تعالی رحمت کناد برپدری که پسر خویش را به نافرمانی نیارد». انس می گوید که رسول گفت (ص)، «پسری را که هفت روزه شد او را عقیقه کنید و نام و کنیت نیکو نهید و چون شش ساله شد ادب کنید و چون هفت ساله شد به نماز فرمایید و چون نه ساله شد جامه خواب سوا کنید، چون سیزده ساله شد به سبب نماز بزنید، چون شانزده ساله شد، پدر وی را زن دهد و دست وی گیرد و گوید، «ادبت کردم و آموختم و زن دادم. به خدای تعالی در پناهم از فتنه تو در دنیا و از عذاب تو در آخرت».

و از حقوق فرزندان آن است که میان ایشان در عطا و بوسه دادن و در همه نیکویی برابر دارند و کودک خرد را نواختن و بوسه دادن سنت رسول (ص) است. حسن را بوسه می داد. اقرع بن حابس گفت، «مرا ده فرزند است، هیچ کدام را بوسه نداده ام». رسول (ص) گفت، «هرکه بر فرزند رحمت نکند، بر وی رحمت نکنند.» و رسول (ص)، بر منبر بود. حسن بر وی درافتاد. در حال از منبر فرو دوید و وی را برگرفت و این آیت برخواند که انما اموالکم و اولادکم فتنه و یک بار رسول (ص) نماز می کرد، چون به سجود شد، حسن پای به گردن وی درآورد، رسول (ص) چندان توقف کرد که صحابه پنداشتند که مگر وحی آمده است که سجود را دراز می باید کرد. چون سلام داد باز پرسیدند که وحی آمده است در سجود؟ گفت، «نی! حسن مرا شتر خوش ساخته بود، خواستم که بر وی بریده نکنم».

و در جمله حق مادر و پدر موکدتر است که تعظیم ایشان بر فرزند واجب است. خدای تعالی آن را با عبادت خود یاد کرده است، گفت، «و قضی ربک الاتعبدا الا ایاه و بالوادین احسانا» و از عظیمی حق ایشان دو چیز واجب شده است. یکی آن که بیشتر علما برآنند که اگر طعامی باشد از شبهت ولیکن حرام محض نباشد که پدر و مادر فرمایند به خوردن آن، طاعت باید داشت و بباید خورد که خشنودی ایشان مهمتر است از شبهت حذر کردن. دیگر آن که به هیچ سفر نشاید شدن بی دستوری ایشان، مگر آن که فرض عین شده باشد، چون علم نماز و روزه چون آنجا کسی نیابد و درست آن است که به حج اسلام نشاید شدن بی دستوری ایشان که تاخیر آن مباح است، اگرچه فریضه است.

و یکی از رسول (ص) دستوری خواست تا به غزوه رود. گفت، «والده داری؟» گفت، «دارم» گفت، «به نزدیک و بنشین که بهشت تو در زیر قدم وی است». و یکی از یمن بیامد و دستوری خواست در غزوه. گفت، «مادر و پدر داری به یمن؟» گفت، «دارم» گفت، «باز رو و نخست دستوری خواه، اگر ندهند فرمان ایشان کن که پس از توحید هیچ قربتی نبری به نزد خدای تعالی بهتر از آن.» و بدان که حق برادر مهین به حق پدر نزدیک است و در خبر است، «حق برادر مهین برکهین چون حق پدر است بر فرزند».

بخش ۵۵ - حقوق پدر و مادر: بدان که حق ایشان عظیمتر است که نزدیکی ایشان بیشتر است. رسول گفت (ص) که هیچ کس حق پدر نگذارد تا آنگاه که وی را بنده ای یابد، بخرد و آزاد کند. و گفت، «نیکویی کردن با پدر و مادر فاضلتر از نماز و روزه و حج و عمره و غزا» وگفت، «بوی بهشت از پانصد ساله راه بیاید و عاق و قاطع رحم نیابد». و خدای تعالی وحی فرستاد به موسی که هرکه فرمان مادر و پدر برد و فرمان من نبرد، وی را فرمانبردار نویسم و هرکه فرمان من برد و فرمان ایشان نبرد، وی را نافرمانبردار نویسم. و گفت رسول ما (ص)، «چه زیان دارد اگر کسی صدقه ای بدهد به مزد پدر و مادر تا ایشان را مزد بود و از مزد وی هیچ کم نشود؟»بخش ۵۷ - حقوق بندگان: رسول گفت (ص)، «از خدای تعالی بترسید در حق بندگان و زیردستان خویش از آن طعام دهید ایشان را که خود خورید و از آن پوشانید که خود پوشید و کاری مفرمایید که طاقت ندارند اگر شایسته باشند نگاه دارید و اگر نه بفروشید و خلق خدای را در عذاب مدارید که خدای تعالی ایشان را بنده و زیردست شما گردانیده است و اگر بخواستی شما را زیر دست ایشان گردانیدی» و یکی پرسید که یا رسول الله روزی چند بار عفو کنیم از بندگان خویش؟ گفت، «هفتادبار».

اطلاعات

منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یکی از رسول (ص) پرسید که نیکویی با که کنم؟ گفت، «با مادر و پدر». گفت، «مرده اند». گفت، «با فرزند که همچنان که پدر را حق است فرزند را حق است و یکی از حقوق فرزند آن است که ورا به بدخویی خویش در عقوق نداری». رسول (ص) گفت، «خدای تعالی رحمت کناد برپدری که پسر خویش را به نافرمانی نیارد». انس می گوید که رسول گفت (ص)، «پسری را که هفت روزه شد او را عقیقه کنید و نام و کنیت نیکو نهید و چون شش ساله شد ادب کنید و چون هفت ساله شد به نماز فرمایید و چون نه ساله شد جامه خواب سوا کنید، چون سیزده ساله شد به سبب نماز بزنید، چون شانزده ساله شد، پدر وی را زن دهد و دست وی گیرد و گوید، «ادبت کردم و آموختم و زن دادم. به خدای تعالی در پناهم از فتنه تو در دنیا و از عذاب تو در آخرت».
هوش مصنوعی: یکی از صحابه از پیامبر (ص) پرسید که چگونه باید نیکی کرد. پیامبر پاسخ داد که نیکی را با مادر و پدر انجام ده. صحابه گفت که آنها فوت کرده‌اند، پیامبر فرمود باید با فرزند خود نیکی کنی، زیرا فرزند هم حق دارد و یکی از حقوق فرزند این است که او را به بدی و نافرمانی وادار نکنی. پیامبر (ص) فرمود: خداوند رحمت کند پدری را که فرزندش را به نافرمانی نخواند. انس می‌گوید که پیامبر (ص) بیان داشت که وقتی پسری به سن هفت روزگی رسید، باید عقیقه شود و نام نیکو بر او گذاشته شود. وقتی او شش ساله شد، باید ادب او را آموخت و وقتی به هفت سالگی رسید، باید به نماز فرمان داد. همچنین در نه سالگی باید لباس خواب او را جدا کرد و در سیزده سالگی باید به خاطر نماز او را تنبیه کرد. وقتی شانزده ساله شد، پدر باید برای او همسری انتخاب کند و به او بگوید: «من تو را ادب کردم، آموختم و همسرت دادم. از خداوند می‌خواهم که در این دنیا از فتنه‌ات و در آخرت از عذاب تو در پناه باشد».
و از حقوق فرزندان آن است که میان ایشان در عطا و بوسه دادن و در همه نیکویی برابر دارند و کودک خرد را نواختن و بوسه دادن سنت رسول (ص) است. حسن را بوسه می داد. اقرع بن حابس گفت، «مرا ده فرزند است، هیچ کدام را بوسه نداده ام». رسول (ص) گفت، «هرکه بر فرزند رحمت نکند، بر وی رحمت نکنند.» و رسول (ص)، بر منبر بود. حسن بر وی درافتاد. در حال از منبر فرو دوید و وی را برگرفت و این آیت برخواند که انما اموالکم و اولادکم فتنه و یک بار رسول (ص) نماز می کرد، چون به سجود شد، حسن پای به گردن وی درآورد، رسول (ص) چندان توقف کرد که صحابه پنداشتند که مگر وحی آمده است که سجود را دراز می باید کرد. چون سلام داد باز پرسیدند که وحی آمده است در سجود؟ گفت، «نی! حسن مرا شتر خوش ساخته بود، خواستم که بر وی بریده نکنم».
هوش مصنوعی: از حقوق فرزندان این است که بین آنان در هدایا، نوازش‌ها و تمام خوبی‌ها برابری رعایت شود. نوازش و بوسه دادن به کودکان کوچک، سنت پیامبر (ص) است. او به حسن بوسه می‌داد. اقرع بن حابس گفت: «من ده فرزند دارم و هیچ کدام را بوسه نداده‌ام». پیامبر (ص) پاسخ داد: «هر کس به فرزندش رحمت نکند، بر او رحمت نشود». در یک مورد، پیامبر (ص) بالای منبر بود و حسن به او نزدیک شد. پیامبر از منبر پایین آمد و او را برداشت. همچنین آیه‌ای را تلاوت کرد که در آن به آزمایش بودن اموال و فرزندان اشاره شده است. در موردی دیگر، زمانی که پیامبر (ص) در حال نماز بود و به سجده رفت، حسن پایش را بر گردن او گذاشت و پیامبر آنقدر در سجود ماند که صحابه فکر کردند وحی نازل شده و سجود باید طولانی‌تر شود. پس از اینکه سلام داد، پرسیدند آیا وحی آمده است؟ او گفت: «نه! حسن برای من شتری خوشمزه شده بود و نمی‌خواستم او را رها کنم».
و در جمله حق مادر و پدر موکدتر است که تعظیم ایشان بر فرزند واجب است. خدای تعالی آن را با عبادت خود یاد کرده است، گفت، «و قضی ربک الاتعبدا الا ایاه و بالوادین احسانا» و از عظیمی حق ایشان دو چیز واجب شده است. یکی آن که بیشتر علما برآنند که اگر طعامی باشد از شبهت ولیکن حرام محض نباشد که پدر و مادر فرمایند به خوردن آن، طاعت باید داشت و بباید خورد که خشنودی ایشان مهمتر است از شبهت حذر کردن. دیگر آن که به هیچ سفر نشاید شدن بی دستوری ایشان، مگر آن که فرض عین شده باشد، چون علم نماز و روزه چون آنجا کسی نیابد و درست آن است که به حج اسلام نشاید شدن بی دستوری ایشان که تاخیر آن مباح است، اگرچه فریضه است.
هوش مصنوعی: در این متن به این نکته اشاره شده که احترام به والدین از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و این موضوع به اندازه‌ای مهم است که طاعت از آن‌ها بر فرزندان واجب است. در آیه‌ای از قرآن نیز به این موضوع اشاره شده است. دو نکته اصلی در مورد حق والدین مطرح شده است: اول اینکه اگر غذایی حلال نباشد اما حرام مطلق هم نباشد و والدین خواهان خوردن آن باشند، فرزند باید به خواسته آن‌ها احترام بگذارد، زیرا رضایت والدین از اجتناب از شبهات مهم‌تر است. دوم اینکه فرزندان نمی‌توانند بدون اجازه والدین به سفر بروند، مگر اینکه شرایط خاصی مانند آموزش نماز و روزه باشد که در آنجا کسی وجود نداشته باشد. همچنین تأکید شده است که فرزندان نمی‌توانند بدون اجازه والدین به حج بروند، حتی اگر این فریضه باشد و تأخیر در آن مجاز باشد.
و یکی از رسول (ص) دستوری خواست تا به غزوه رود. گفت، «والده داری؟» گفت، «دارم» گفت، «به نزدیک و بنشین که بهشت تو در زیر قدم وی است». و یکی از یمن بیامد و دستوری خواست در غزوه. گفت، «مادر و پدر داری به یمن؟» گفت، «دارم» گفت، «باز رو و نخست دستوری خواه، اگر ندهند فرمان ایشان کن که پس از توحید هیچ قربتی نبری به نزد خدای تعالی بهتر از آن.» و بدان که حق برادر مهین به حق پدر نزدیک است و در خبر است، «حق برادر مهین برکهین چون حق پدر است بر فرزند».
هوش مصنوعی: یکی از پیامبران الهی از یکی از طرفدارانش خواست که به جنگ برود. او پرسید آیا مادری داری؟ شخص پاسخ داد بله، و پیامبر به او گفت که نزد مادرش برود، چون بهشت زیر پاهای مادران است. شخص دیگری از یمن آمد و درخواست شرکت در جنگ را داشت. او نیز از پیامبر پرسید آیا پدر و مادر دارد و پس از تأیید او گفت که ابتدا باید اجازه از والدینش بگیرد. اگر والدینش اجازه ندهند، به او گفت که هیچ چیزی از توحید نزد خدا بیشتر ارزش ندارد. همچنین گفته شده که حق برادر شوهری به اندازه حق پدر بر فرزند نزدیک است و حق برادر شوهری همانند حق پدر بر فرزند، بزرگ و محترم است.