چون مال مشترک بود، شرکت آن بود که یکدیگر را در تصرف دستوری دهند، آنگاه سود به دو نیم بود. اگر مال هردو برابر است و اگر متفاوت است همچنان بود و با شرط روا نبود که بگردانند، مگر آن که یکی کار خواهد کرد، آنگاه روا بود که وی را به سبب کار زیادتی شرط کنند و این چون قراض بود با شرکت به هم.
اما سه شرکت دیگر عادت است و آن باطل است.
یکی شرکت حمالان و پیشه وران که شرط کنند که هرچه کسب کنند مشترک بود و این باطل بود که مزد هر کسی خاص ملک وی بود.
و دیگر شرکت مفاوضه گویند که هرچه دارند در میان نهند و گویند، «هر سود و زیانی که باشد به هم بود»، ن نیز باطل است.
و دیگر آن که یکی را مال بود و یکی را جاه و مال می بفروشد به قول صاحب جاه تا سود مشترک بود، این نیز باطل بود.
این مقدار از علم معاملت آموختن واجب بودکه حاجت به این عام است، اما آنچه بیرون از این است نادر افتد و چون این بداند، هرچه بیوفتد تواند پرسید و چون این نداند در حرام افتد و نداند، آنگاه معذور نبود.
اطلاعات
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون مال مشترک بود، شرکت آن بود که یکدیگر را در تصرف دستوری دهند، آنگاه سود به دو نیم بود. اگر مال هردو برابر است و اگر متفاوت است همچنان بود و با شرط روا نبود که بگردانند، مگر آن که یکی کار خواهد کرد، آنگاه روا بود که وی را به سبب کار زیادتی شرط کنند و این چون قراض بود با شرکت به هم.
هوش مصنوعی: چون دارایی مشترک بود، اصل بر این بود که هر یک از طرفین میتوانند دستور تصرف را به دیگری بدهند و پس از آن، سود به دو نصف تقسیم میشد. اگر دارایی هر دو برابر بود، تقسیم به این صورت انجام میشد و اگر نابرابر بود، به همین منوال ادامه پیدا میکرد و اگر یکی از طرفین کار بیشتری انجام میداد، میتوانستند به خاطر کار اضافهاش برای او توافق کنند. این وضعیت مشابه تقسیم سرمایه در شرکتها بود.
اما سه شرکت دیگر عادت است و آن باطل است.
هوش مصنوعی: اما سه شرکت دیگر به یک عادت تبدیل شدهاند و این وضعیت نادرست است.
یکی شرکت حمالان و پیشه وران که شرط کنند که هرچه کسب کنند مشترک بود و این باطل بود که مزد هر کسی خاص ملک وی بود.
هوش مصنوعی: یک شرکت میان حمالان و پیشه وران وجود دارد که توافق کردهاند هرچه بدست آورند به صورت مشترک تقسیم شود، اما این شرط باطل است زیرا مزد هر نفر متعلق به خود اوست.
و دیگر شرکت مفاوضه گویند که هرچه دارند در میان نهند و گویند، «هر سود و زیانی که باشد به هم بود»، ن نیز باطل است.
هوش مصنوعی: در این نوع قرارداد، شرکتکنندگان همه چیز خود را با هم ترکیب میکنند و اعلام میکنند که هرگونه سود و زیان باید به صورت مشترک تقسیم شود. این توافق نیز غیرقابل قبول است.
و دیگر آن که یکی را مال بود و یکی را جاه و مال می بفروشد به قول صاحب جاه تا سود مشترک بود، این نیز باطل بود.
هوش مصنوعی: و همچنین اگر کسی دارای مال باشد و دیگری دارای مقام و قدرت باشد و شخص اول مال خود را به کسی که دارای مقام است بفروشد تا هر دو سود کنند، این نیز صحیح نیست.
این مقدار از علم معاملت آموختن واجب بودکه حاجت به این عام است، اما آنچه بیرون از این است نادر افتد و چون این بداند، هرچه بیوفتد تواند پرسید و چون این نداند در حرام افتد و نداند، آنگاه معذور نبود.
هوش مصنوعی: آموختن حداقل این میزان از دانش در معاملات برای هر کسی ضروری است، چرا که نیاز به این آگاهی وجود دارد. اما فراتر از این اطلاعات، موارد نادری پیش میآید. اگر فردی این دانش را داشته باشد، میتواند در مورد هر موضوعی سوال کند و اطلاعات لازم را به دست آورد. اما اگر کسی این آگاهی را نداشته باشد و در دام موارد ممنوعه بیفتد و از آن بیخبر باشد، نمیتواند بهانهای برای این ناآگاهی داشته باشد.