گنجور

شمارهٔ ۹۱ - در غزل واشاره به مدح نوشروان نامی است

ای دل به جان و مال خر گر بوسه جانان خری
هر چون که بفروشد به تو بیعش بکن کارزان خری
مشک از دو زلف یار بر؛ تا عنبر از کودک بری
بوس از لب معشوق خر؛ تا گوهر از نادان خری
از عارض دلبر طلب؛ در گلستان عشق گل
آسان خری در بوستان؛ کز باغبان ریحان خری
یابی حلاوتهای جان، در وصل یار ار می خوری
بینی تماشاهای روح، ار وقت گل بستان خری
از دولت دلدار خواه؛ ار راحت کلی خوهی
از چشمه حیوان بخر، گر عمر جاویدان خری
معشوق عاشق سوز به، بدسار و شوخ و دلستان
تا در عتاب و ناز او، چون دل فروشی جان خری
گر دشت هندو بایدت، حالی توانی یافتن
آسان بنتوانی خرید، ار لعبت کاشان خری
یاری که خوار آید به کف، نیکو نباشد صورتش
نشنیده ای ای دل مگر «ارزان خری انبان خری »
خواهی قوام عشق را، شعر قوامی فهم کن
در عهد نوشروان طلب، چون عدل نوشروان خری

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای دل به جان و مال خر گر بوسه جانان خری
هر چون که بفروشد به تو بیعش بکن کارزان خری
هوش مصنوعی: ای دل، اگر برای به دست آوردن عشق محبوب، جان و مال خود را بدهی، ارزشش را دارد. هر زمان که این عشق را به تو عرضه کردند، خریداری کن و آن را به دست بیاور.
مشک از دو زلف یار بر؛ تا عنبر از کودک بری
بوس از لب معشوق خر؛ تا گوهر از نادان خری
هوش مصنوعی: بوی خوش مشک که ناشی از دو زلف یار است، مانند عطر عنبر از بوسه‌ای که بر لب معشوق زده می‌شود، خوشبو و دلپذیر است. همچنین، ارزش و زیبایی‌هایی که از نادانی به دست می‌آید، همانند خرید گوهر است که نمی‌تواند با درک درست به دست آید.
از عارض دلبر طلب؛ در گلستان عشق گل
آسان خری در بوستان؛ کز باغبان ریحان خری
هوش مصنوعی: از زیبایی معشوق چیزی طلب کن؛ در گلستان عشق، گل را به سادگی بخر، در باغی که از باغبان ریحان بگیری.
یابی حلاوتهای جان، در وصل یار ار می خوری
بینی تماشاهای روح، ار وقت گل بستان خری
هوش مصنوعی: اگر در وصال یار به تجره حلاوت‌های جان بپردازی، زیبایی‌های روح را خواهی دید، همچنان که در زمان چیدن گل از باغ.
از دولت دلدار خواه؛ ار راحت کلی خوهی
از چشمه حیوان بخر، گر عمر جاویدان خری
هوش مصنوعی: اگر به دنبال خوشبختی و آرامش هستی، بهتر است از معشوق خود درخواست کنی. اگر خواهان راحتی کلی هستی، لازم است الهام و جان تازه‌ای را از چشمه زندگی بگیری. اما اگر به دنبال زندگی جاویدان و بی‌پایان هستی، باید به دنبال راهی باشید که به این هدف برسید.
معشوق عاشق سوز به، بدسار و شوخ و دلستان
تا در عتاب و ناز او، چون دل فروشی جان خری
هوش مصنوعی: معشوق با زیبایی و طنازی‌اش قلب عاشق را می‌سوزاند و در عین حال رفتارهای مغرورانه و ناز از خود نشان می‌دهد. او با رفتارهای خود چنان قدرتی دارد که عاشق احساس می‌کند برای به دست آوردن عشق او باید جان خود را فدای دل‌باختگی‌اش کند.
گر دشت هندو بایدت، حالی توانی یافتن
آسان بنتوانی خرید، ار لعبت کاشان خری
هوش مصنوعی: اگر به دشت هندوستان نیاز داری، اکنون می‌توانی به راحتی آن را پیدا کنی، اما اگر دلت می‌خواهد زیبایی از کاشان را به دست بیاوری، نمی‌توانی به آسانی بخری.
یاری که خوار آید به کف، نیکو نباشد صورتش
نشنیده ای ای دل مگر «ارزان خری انبان خری »
هوش مصنوعی: یاری که به راحتی در دسترس باشد، ارزش زیادی ندارد. آیا تا به حال ندیده‌ای که خریدن یک چیز ارزان، ممکن است به مشکلاتی منجر شود؟
خواهی قوام عشق را، شعر قوامی فهم کن
در عهد نوشروان طلب، چون عدل نوشروان خری
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی اساس و بنیاد عشق را درک کنی، باید به شعر قوامی توجه کنی. در زمان نوشروان، عدالت او را مانند یک گنج طلب کن.