گنجور

شمارهٔ ۸۶ - در غزل واشارت بمدح حسن ابوالعمید است

جانا دل من تو را مرید است
روی تو مرا هزار عید است
آن را که تو شاهدی نگارا
بی شک دانم که او شهید است
در هجر و وصالت غم است و شادی
کی بی کی مگر وعد و وعید است
ماوصل تو عن قریب یابیم
زیرا که فراق تو بعید است
ما طاقت هجر تو نداریم
زیرا که عذاب او شدید است
گفتی که بسنده کن بدیدار
کت در ره عشق دل برید است
ای دوست نیم از این مرا بس
بر قول تو خود کرا مزید است
روی تو به نیکوئی بعینه
چون خوی حسن ابوالمعید است
آن خواجه خواجه زاده کز جود
از جمله همسران فرید است
شاد است روان آن پدر زو
زیرا پسری خوب و رشید است
هرگز نبود چنو حسودش
زیراکه شقی نه چون سعید است
در شهر خرد رئیس بادا
تا شحنه نه همنام عمید است
در خدمت اوباش قوامی
ممدوح مدانش که مرید است

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جانا دل من تو را مرید است
روی تو مرا هزار عید است
هوش مصنوعی: عزیزم، دل من به تو وابسته است و وجود تو برای من بسیار با ارزش است، به طوری که حس شادی و خوشحالی من را مانند هزار عید پر می‌کند.
آن را که تو شاهدی نگارا
بی شک دانم که او شهید است
هوش مصنوعی: آن کسی که تو او را می‌بینی، بی‌تردید می‌دانم که او دلیلی برای فخر و افتخار دارد.
در هجر و وصالت غم است و شادی
کی بی کی مگر وعد و وعید است
هوش مصنوعی: در دوری و نزدیکی تو، همیشه احساس غم و شادی وجود دارد. این وضعیت هیچ چیز جز وعده‌ها و امیدها نیست.
ماوصل تو عن قریب یابیم
زیرا که فراق تو بعید است
هوش مصنوعی: به زودی به وصالت خواهیم رسید چرا که دوری از تو برای ما خیلی طولانی نیست.
ما طاقت هجر تو نداریم
زیرا که عذاب او شدید است
هوش مصنوعی: ما نمی‌توانیم دوری تو را تحمل کنیم، چون عذاب آن بسیار سخت و دردناک است.
گفتی که بسنده کن بدیدار
کت در ره عشق دل برید است
هوش مصنوعی: تو گفتی که باید در مسیر عشق به دیدار محبوب قناعت کنیم، اما دل نمی‌تواند از عشق و جدایی سیر باشد.
ای دوست نیم از این مرا بس
بر قول تو خود کرا مزید است
هوش مصنوعی: ای دوست، نیمه راه را از من بپذیر، زیرا ضامن قول تو کسی نیست که چیزی بیشتر از آن بخواهد.
روی تو به نیکوئی بعینه
چون خوی حسن ابوالمعید است
هوش مصنوعی: ظاهر زیبای تو به روشنی و نیکی، دقیقاً مشابه زیبایی حسن ابوالمعید است.
آن خواجه خواجه زاده کز جود
از جمله همسران فرید است
هوش مصنوعی: آن آقایی که با سخاوت و generosity خود، در جمع همسران فرید قرار دارد، از خانواده‌ای برجسته و محترم است.
شاد است روان آن پدر زو
زیرا پسری خوب و رشید است
هوش مصنوعی: آن پدر از اینکه پسری خوب و نیکوکار دارد، خوشحال و راضی است.
هرگز نبود چنو حسودش
زیراکه شقی نه چون سعید است
هوش مصنوعی: او هرگز حسود نبود، زیرا که انسان شقی و بدبختی همچون او نیست، بلکه او فردی خوشبخت و سعید است.
در شهر خرد رئیس بادا
تا شحنه نه همنام عمید است
هوش مصنوعی: در شهری که اوج عقل و خرد وجود دارد، کسی که مسئولیت دارد باید یادش باشد که با کسانی که مقام و نامی از خود دارند، در تعامل باشد و هم‌نام و هم‌کاسه نشود.
در خدمت اوباش قوامی
ممدوح مدانش که مرید است
هوش مصنوعی: به افراد بی‌فرهنگ و نااهل که در خدمت کسانی قرار دارند که فقط به ظواهر و موقعیت‌های اجتماعی می‌نازند، بی‌اعتنا باش و آن‌ها را شایسته تقدیر و احترام ندان. این افراد در واقع به جای علم و تربیت، به دنبال مقام و نفوذ هستند.