شمارهٔ ۸۱ - در غزل است
خوشتر ز عشق خوبان، اندر جهان چه باشد
هرکس که عشق ورزد، زر از گزر تراشد
باغی است عشقبازی که اندر بهار شادی
هم ابر در فشاند، هم باد مشک پاشد
از درد عشقبازان، وز ناز خوب رویان
بلبل همی خروشد، گل رخ همی خراشد
ای دلنواز شیرین، از عاشقان مشفق
خوشدلتر از قوامی،دانی که کس نباشد
یک ناز را دو منت، برخود نهیم زیرا
عذرا کشیم نازت، عذرا یکی دو باشد
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوشتر ز عشق خوبان، اندر جهان چه باشد
هرکس که عشق ورزد، زر از گزر تراشد
هوش مصنوعی: در دنیا چه چیزی میتواند به زیبایی عشق محبوبان باشد؟ هر کسی که عشق ورزد، مانند طلا از آتش گذر کرده و به شکلی ارزشمندتر تبدیل میشود.
باغی است عشقبازی که اندر بهار شادی
هم ابر در فشاند، هم باد مشک پاشد
هوش مصنوعی: در این باغی که بهار در آن جشن عشق و شادی برپا است، هم ابرها باران میبارند و هم باد عطر مشک را پخش میکند.
از درد عشقبازان، وز ناز خوب رویان
بلبل همی خروشد، گل رخ همی خراشد
هوش مصنوعی: از درد عاشقان و ناز زیبایانی که دارند، بلبل به آواز در میآید و گل هم به خاطر زیباییاش زخمی میشود.
ای دلنواز شیرین، از عاشقان مشفق
خوشدلتر از قوامی،دانی که کس نباشد
هوش مصنوعی: ای دلنواز شیرین، از میان عاشقان مهربان و خوش-hearted، کسی مثل قوامی وجود ندارد، آیا میدانی که هیچکس به این شکل نیست؟
یک ناز را دو منت، برخود نهیم زیرا
عذرا کشیم نازت، عذرا یکی دو باشد
هوش مصنوعی: به خاطر یک اشاره لطیف و زیبا، خود را دو مرتبه متحمل سختی میکنیم، زیرا که زیبا رویی مانند تو، فقط یکی یا دوتا نیست و ارزش این ناز را بالا میبرد.

قوامی رازی