گنجور

شمارهٔ ۷۹ - در غزل است

دل عاشق ز بیم جان نترسد
گرش کار افتد از سلطان نترسد
چه باک است از بلاها عاشقان را
که نوح از آفت طوفان نترسد
به عشق از جان تقرب کرده عاشق
چو اسماعیل از قربان نترسد
جفاکش وقت رنج از غم ننالد
مبارز روز جنگ از جان نترسد
که اندیشد ز دل آن را که دل نیست
ز دریا مرد کشتیبان نترسد
قوامی را که جان بازی است در عشق
ز رنج فرقت جانان نترسد
همه آفاق دانند این که خشتی
که در آب افتد از باران نترسد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل عاشق ز بیم جان نترسد
گرش کار افتد از سلطان نترسد
هوش مصنوعی: دل عاشق به خاطر عشقش به معشوق، از خطرات جان نمی‌ترسد و اگرچه در برابر قدرت‌های بزرگ قرار بگیرد، باز هم ترسی به دلش راه نمی‌دهد.
چه باک است از بلاها عاشقان را
که نوح از آفت طوفان نترسد
هوش مصنوعی: عاشقان از مشکلات و سختی‌ها ترسی ندارند، چون مثل نوح هستند که از طوفان‌ها نمی‌هراسد.
به عشق از جان تقرب کرده عاشق
چو اسماعیل از قربان نترسد
هوش مصنوعی: عاشق به خاطر عشق، جان خود را به قربانگاه می‌برد و مثل اسماعیل از قربانی شدن نمی‌ترسد.
جفاکش وقت رنج از غم ننالد
مبارز روز جنگ از جان نترسد
هوش مصنوعی: کسی که در زمان سختی از درد و رنج شکایت نمی‌کند، در میدان نبرد نیز از جان خود نمی‌ترسد.
که اندیشد ز دل آن را که دل نیست
ز دریا مرد کشتیبان نترسد
هوش مصنوعی: اگر کسی از دل خودش فکر کند، خواهد دید که در دریا هیچ ترسی نیست؛ کشتی‌بانانی که در دریا هستند، از آن نمی‌ترسند.
قوامی را که جان بازی است در عشق
ز رنج فرقت جانان نترسد
هوش مصنوعی: کسیکه در عشق به معشوق دل و جان خود را می‌بازد، نباید از درد جدایی بترسد.
همه آفاق دانند این که خشتی
که در آب افتد از باران نترسد
هوش مصنوعی: همه دنیا می‌دانند که خشت (یا آجر) وقتی در آب بیفتد، از بارش باران ترسی ندارد.

حاشیه ها

1403/09/01 23:12
عباس صادقی زرینی

این رباعی نیست

پس باید در اینجا قرار بگیرد