شمارهٔ ۷۸ - در غزل است
ای عشق غم شد از تو مرا شادی
چون از همه جهان به من افتادی
بنده شد از تو مردم آزاده
روی از تو نکرد کس آزادی
سرمایه بخش روی چو گلبرگی
پیرایه دار زلف چو شمشادی
گه پاسبان لاله سیرابی
گه پرده دار سوسن آزادی
عقل سخن شناس جهان دیده
شاگرد تو است با همه استادی
دیرینه یار غار توم گفتی
بیزارم از تو گر همه همزادی
از رفتن تو شادی مرا زاید
کز زادن تو مردمرا شادی
در عاشقی ز عشوه گلبرگی
ما را چه خار بود که ننهادی
گفتی قوامیا چه زیان کردی
تا دست را به صحبت ما دادی
عشقا من از تو داغ بسی دارم
هیچ اندهت مباد چو من بادی
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای عشق غم شد از تو مرا شادی
چون از همه جهان به من افتادی
هوش مصنوعی: ای عشق، اکنون غم و اندوه از من رفته است، چرا که تو به من نزدیک شدهای و از تمام دنیا برایم ارزشمندتر شدهای.
بنده شد از تو مردم آزاده
روی از تو نکرد کس آزادی
هوش مصنوعی: بندهای از تو ساخته شد، اما هیچکس غیر از تو به انسانیت و آزادی روی نیاورد.
سرمایه بخش روی چو گلبرگی
پیرایه دار زلف چو شمشادی
هوش مصنوعی: سرمایه بخش روی مانند گلبرگهایی است که زیبایی خاصی دارند و زلفش به مانند شمشاد است که ظرافت و دلربایی را به تصویر میکشد.
گه پاسبان لاله سیرابی
گه پرده دار سوسن آزادی
هوش مصنوعی: گاهی نگهبان لالههای سرخ است و گاهی پردهدار گلهای سفید.
عقل سخن شناس جهان دیده
شاگرد تو است با همه استادی
هوش مصنوعی: عقل، که تجربه و آگاهی از دنیا دارد، شاگرد تو است و با وجود اینکه تو استاد آن هستی، میتوانی دانستههای خود را به آن انتقال دهی.
دیرینه یار غار توم گفتی
بیزارم از تو گر همه همزادی
هوش مصنوعی: دوست قدیمیام به من گفت که اگرچه تو همش نشان من هستی، اما من از تو بیزارم.
از رفتن تو شادی مرا زاید
کز زادن تو مردمرا شادی
هوش مصنوعی: از زمانی که تو رفتهای، شادی در وجود من زاده میشود، زیرا من به خاطر آمدن تو بود که شاد شدم.
در عاشقی ز عشوه گلبرگی
ما را چه خار بود که ننهادی
هوش مصنوعی: در عشق، عشوه و زیبایی گلبرگها برای ما چگونه میتواند خاری باشد که در دل بگذاریم؟
گفتی قوامیا چه زیان کردی
تا دست را به صحبت ما دادی
هوش مصنوعی: تو پرسیدی ای قوامی، چه ضرری کردی که خود را در محاوره ما قرار دادی؟
عشقا من از تو داغ بسی دارم
هیچ اندهت مباد چو من بادی
هوش مصنوعی: عشق من به تو زخمهای زیادی به جا گذاشته است، اما امیدوارم تو هرگز ناراحت نباشی، مانند باد که بیپروا و بیفکر میوزد.

قوامی رازی