گنجور

شمارهٔ ۵۵ - در غزل است

زلف تو شب است و روی تو روز
وصل تو چو روزگار نوروز
بر وصل تو «کس» نشد مظفر
بر دولت کس نگشت پیروز
گشتست دلم چو کبک جانباز
زلفین تو همچو باز کین توز
با زلف مگو که صید دل کن
سقا بچه را شنا می آموز
کردی دل بنده تیرباران
زان چشم کمان کش جهانسوز
تا چند زنی ز چشم آخر
بر جان برهنه تیر دل دوز
ای مهر گسسته دوش و رفته
بنشین و بیا و کین میندوز
تا چشم ستاره بار دوشین
خورشیدپرست باشد امروز
مادر به خجسته روز زاد است
آن روی چو خورشید دل افروز
گوئی که کدام روز بود است
آن روز که آفرین بدان روز
دیر است که «تا» دل قوامی
از زلف تو ساختست جان بوز

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زلف تو شب است و روی تو روز
وصل تو چو روزگار نوروز
هوش مصنوعی: زلف تو مثل شب تاریک است و چهره‌ات مانند روز روشن. وصالت همچون روزهای عید نوروز است که پر از روشنی و شادابی است.
بر وصل تو «کس» نشد مظفر
بر دولت کس نگشت پیروز
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نتوانسته به وصال تو دست یابد و هیچ‌کس هم در حکومت و خوشبختی پیروز نشده است.
گشتست دلم چو کبک جانباز
زلفین تو همچو باز کین توز
هوش مصنوعی: دل من مانند کبکی است که همیشه در حال پرواز است، و زلف‌های تو مانند باز، به من جذبه و علاقه می‌دهد.
با زلف مگو که صید دل کن
سقا بچه را شنا می آموز
هوش مصنوعی: از درشتی و بی‌تفاوتی در مورد زیبایی‌ها و جذابیت‌های دل‌انگیز نگو، بلکه به کسی که نیازمند یادگیری و کمک است، مهارت‌های لازم را بیاموز.
کردی دل بنده تیرباران
زان چشم کمان کش جهانسوز
هوش مصنوعی: تو با نگاه زیبایت قلب بنده را هدف تیر قرار دادی، همچون کمان‌داران که با تیرهایشان دل‌ها را می‌سوزانند.
تا چند زنی ز چشم آخر
بر جان برهنه تیر دل دوز
هوش مصنوعی: تا کی از چشمان آخرین عشق به قلب بی‌پناهم تیرهایی پرتاب می‌کنی؟
ای مهر گسسته دوش و رفته
بنشین و بیا و کین میندوز
هوش مصنوعی: ای آفتاب که دیروز غروب کردی و رفتی، دوباره بنشین و بیا و کینه‌ای نداشته باش.
تا چشم ستاره بار دوشین
خورشیدپرست باشد امروز
هوش مصنوعی: تا وقتی که چشم ستاره به دوشین پرستش خورشید باشد، امروز این وضعیت ادامه دارد.
مادر به خجسته روز زاد است
آن روی چو خورشید دل افروز
هوش مصنوعی: مادر در روز مبارک زاد روزش، چهره‌ای دارد که مانند خورشید، دل‌انگیز و روشن است.
گوئی که کدام روز بود است
آن روز که آفرین بدان روز
هوش مصنوعی: انگار کدام روز بود آن روزی که باید به خاطر آن روز خداوند را ستایش کرد.
دیر است که «تا» دل قوامی
از زلف تو ساختست جان بوز
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که دل من از زلف‌های تو به شکلی محکم و زیبا در آمده و جانم را پر از زندگی کرده است.