شمارهٔ ۵ - در مدح شاه بطور عام و عرض تسلیت بدو شاه خاص
تا زمین زیر گنبد خضراست
بی جهانیان جهان نیاید راست
تاز گردش فلک نیاساید
بر زمین شاه داد گر باید
شاه خورشید جان فزای بود
بر زمین سایه خدای بود
بشکند گردن وضیع و شریف
بکند حکم بر قوی و ضعیف
باز دارد چو گرددش معلوم
آفت ظالم از سر مظلوم
شغل دولت چو شیر پستانست
عالم اطفال و دایه سلطانست
درنگر تا چه آید از تقصیر
کار برطفل چون نیابد شیر
شاد باش ای قوامی هنری
کاهل ری را سنائی دگری
آفرین گوی شاه اعظم را
بعد از آن خسرو معظم را
آن ولی عهد دو شه مسعود
شاه عادل مغیث دین محمود
ای بزرگان دولت و ملت
دین و ملک از شماست با صولت
همه منقاد شاه ملک آرای
همه فرمانبر کتاب خدای
از شما باد تازه در دو جهان
دین یزدان و دولت سلطان
ملک را گر مصیبتی افتاد
هیچ غم بر دل دو شه مرساد
از سرا پرده های سلطانی
حوریی شد به باغ یزدانی
خلق را دل چرا دژم گشتست . . .!
چون گلی از دو باغ گم گشتست
آب در دیده جهان خون شد
یک چراغ از دو خانه بیرون شد
باد مرگ اسب را بر افکندست
یک درخت از دو مرز برکندست
چون اجل را درازتر شد دست
عقدی از گردن دو ملک گسست
شکر حق کوه ملک بر پایست
گر صدف شد دو بحر بر جایست
گر ز معدن یکی گهر بگسست
در دو کشور دو کان گوهر هست
خشک شد چشمه ای به هامون در
تیره شد کوکبی به گردون بر
مند مر چرخ جاه را جاوید
هر دو سلطان چو ماه و چون خورشید
کی شود بی یکی ستاره تباه
آن فلک که آفتاب دارد و ماه
باد در زیر تخت ایشان باد
گرد بر تاج هر دو منشیناد
باد در کاخ لهو منزلشان
هیچ انده مباد بر دلشان
شمارهٔ ۴ - در مدح امیری صاحب طرف و اظهار گله و تقاضای صله: ای بزرگی که در آفاق تو را دیگر نیستشمارهٔ ۶ - در مدح امیری امین الملک لقب: ای شده صدر ملک در خور تو
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا زمین زیر گنبد خضراست
بی جهانیان جهان نیاید راست
هوش مصنوعی: برای بقا و پیشرفت دنیای انسانها، زمین تحت آسمان آبی نمیتواند به درستی به زندگی خود ادامه دهد.
تاز گردش فلک نیاساید
بر زمین شاه داد گر باید
هوش مصنوعی: اگر روزگار به ما اجازه ندهد که استراحت کنیم، باید درخواست عدالت کنیم، حتی اگر از زمین گردودلبر انتظار داشته باشیم.
شاه خورشید جان فزای بود
بر زمین سایه خدای بود
هوش مصنوعی: پادشاهی که مانند خورشید زندگیبخش است، بر روی زمین سایهای از قدرت الهی را دارد.
بشکند گردن وضیع و شریف
بکند حکم بر قوی و ضعیف
هوش مصنوعی: در این دنیا، قدرت و ثروت نمیتواند مانع عدالت شود و عدالت باید به همه، چه قوی و چه ضعیف، به یک اندازه رسیدگی کند. هر کسی باید در برابر قانون پاسخگو باشد، فارغ از مقام و موقعیتش.
باز دارد چو گرددش معلوم
آفت ظالم از سر مظلوم
هوش مصنوعی: وقتی مشخص شود که ظلم به چه کسی شده و آفتی بر سر مظلوم میآید، ظلمگر از کار خود باز میایستد.
شغل دولت چو شیر پستانست
عالم اطفال و دایه سلطانست
هوش مصنوعی: کار دولت مانند شیر مادر است؛ برای افراد، مثل فرزندان نیازی حیاتی دارد و در عین حال، سرپرست و ولی آن نیز مانند یک دایه برای این کودکان میباشد.
درنگر تا چه آید از تقصیر
کار برطفل چون نیابد شیر
هوش مصنوعی: دارا مواظب باش که اگر گناهی از تو سر بزند، چه بر سر کودکان میآید وقتی که نتوانند به شیر خود دسترسی پیدا کنند.
شاد باش ای قوامی هنری
کاهل ری را سنائی دگری
هوش مصنوعی: شاد باش ای شخصی که دارای قوام و استحکام هستی، و در هنرها تنبلی میکنی؛ تو سنایی دگری هستی که در ری ظهور کردهای.
آفرین گوی شاه اعظم را
بعد از آن خسرو معظم را
هوش مصنوعی: به شاه بزرگ سلام و درود بفرستید و بعد از او به خسرو بزرگ احترام بگذارید.
آن ولی عهد دو شه مسعود
شاه عادل مغیث دین محمود
هوش مصنوعی: ولیعهد پادشاه مسعود، پادشاهی عدالتگستر و حمایتگر دین، محمود است.
ای بزرگان دولت و ملت
دین و ملک از شماست با صولت
هوش مصنوعی: ای بزرگان، شما مسئول اداره دین و کشور هستید و قدرت از آن شماست.
همه منقاد شاه ملک آرای
همه فرمانبر کتاب خدای
هوش مصنوعی: همه افراد فرمانبردار و تابع پادشاه هستند و تمامی دستورات الهی را اجرا میکنند.
از شما باد تازه در دو جهان
دین یزدان و دولت سلطان
هوش مصنوعی: از سمت شما نسیم تازگی در دو جهان، هم برای دین خدا و هم برای حکومت پادشاه در جریان است.
ملک را گر مصیبتی افتاد
هیچ غم بر دل دو شه مرساد
هوش مصنوعی: اگر برای پادشاهی مشکلی پیش بیاید، هیچ نگرانی بر دل دو نفر نمیافتد.
از سرا پرده های سلطانی
حوریی شد به باغ یزدانی
هوش مصنوعی: از درون کاخ سلطنتی، زنی زیبا و دلربا به باغی از بهشت آمد.
خلق را دل چرا دژم گشتست . . .!
چون گلی از دو باغ گم گشتست
هوش مصنوعی: چرا دلهای مردم بینوا و غمگین شده است؟ چون گلی از دو باغی که داشتند، گم شده است.
آب در دیده جهان خون شد
یک چراغ از دو خانه بیرون شد
هوش مصنوعی: آب چشمها به خاطر غم و اندوه به خون تبدیل شده و به همین دلیل، یکی از چراغها از دو خانه خارج شده است.
باد مرگ اسب را بر افکندست
یک درخت از دو مرز برکندست
هوش مصنوعی: باد، همچون مرگ، اسب را به زمین انداخت و درختی را از بین دو مرز یا منطقه جدا کرد.
چون اجل را درازتر شد دست
عقدی از گردن دو ملک گسست
هوش مصنوعی: زمانی که عمر به پایانش نزدیکتر شد، پیوندی که بین دو ملک بود، از گردنشان جدا شد.
شکر حق کوه ملک بر پایست
گر صدف شد دو بحر بر جایست
هوش مصنوعی: شکر خداوند، کوه سلطنت برپاست و اگر صدفی در میان دو دریا قرار گیرد، همچنان در جای خود باقی میماند.
گر ز معدن یکی گهر بگسست
در دو کشور دو کان گوهر هست
هوش مصنوعی: اگر یک گوهر از معدن جدا شود، در دو کشور میتوان دو کان گوهر را پیدا کرد.
خشک شد چشمه ای به هامون در
تیره شد کوکبی به گردون بر
هوش مصنوعی: چشمهای در هامون خشک شد و ستارهای در آسمان به کژراهه رفت.
مند مر چرخ جاه را جاوید
هر دو سلطان چو ماه و چون خورشید
هوش مصنوعی: در این دنیا، مقام و جاه نمیتواند پایدار بماند. هر دو پادشاه، مانند ماه و خورشید، روزی به پایان خواهند رسید.
کی شود بی یکی ستاره تباه
آن فلک که آفتاب دارد و ماه
هوش مصنوعی: بدون وجود یک ستاره، آن آسمان که خورشید و ماه دارد، چگونه میتواند به زندگی ادامه دهد؟
باد در زیر تخت ایشان باد
گرد بر تاج هر دو منشیناد
هوش مصنوعی: باد در زیر تخت آنها میوزد و گرد و غبار بر تاجهایشان نشسته است.
باد در کاخ لهو منزلشان
هیچ انده مباد بر دلشان
هوش مصنوعی: باد در کاخ خوشی و شادی آنها نیافت بر دلشان هیچ اندوهی.