گنجور

شمارهٔ ۳۱ - در مدح و شکایت و گله و طلب عنایت و شفاعت وصله

ای خواجه ای که نیستت از خواجگان نظیر
بر کهتران عزیزی و بر مهتران خطیر
هستی تو آن رشید که از رشد دولتت
بر چرخ بخت ماه سعادت بود منیر
باهمت بلند تو بهتر زمین پست
با دولت جوان تو خوش تر جهان پیر
کوهی ز بخشش تو گرانی بود سبک
طفلی ز خانه تو صغیری بود کبیر
در خواجگی به فخر پذیرفته ام تو را
در بندگی به فضل رهی را فرا پذیر
زین کارمان برآر چو موی از میان ماست
با ما چرا شدستی چون کارد با پنیر
از تو شکایتی نکنم پیش کردگار
گر تو عنایتیم کنی در بر امیر
در بندمان مدار و نشانهای کژ مده
ما را به پا مگیر و با دست راست گیر

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای خواجه ای که نیستت از خواجگان نظیر
بر کهتران عزیزی و بر مهتران خطیر
هوش مصنوعی: ای آقایی که هیچ کس در بین بزرگ‌ترها و کوچک‌ترها مانند تو نیست، بر چهره‌هایت ناز و عزت موج می‌زند.
هستی تو آن رشید که از رشد دولتت
بر چرخ بخت ماه سعادت بود منیر
هوش مصنوعی: وجود تو مانند جوانی با کمال است که از موفقیت و پیشرفت تو، ماه خوشبختی در آسمان زندگی‌ام درخشان شده است.
باهمت بلند تو بهتر زمین پست
با دولت جوان تو خوش تر جهان پیر
هوش مصنوعی: با اراده و تلاش تو، زمین پایین‌تر به خوبی و زیبایی است و دنیا با رویش جوانی تو، دلپذیرتر و شاداب‌تر به نظر می‌رسد.
کوهی ز بخشش تو گرانی بود سبک
طفلی ز خانه تو صغیری بود کبیر
هوش مصنوعی: بخشش تو آن‌چنان سنگین و عظیم است که مانند کوه می‌ماند، اما برای دلی که از خانه‌ی تو نشأت می‌گیرد، همچون کودکی کوچک و بی‌وزن احساس می‌شود.
در خواجگی به فخر پذیرفته ام تو را
در بندگی به فضل رهی را فرا پذیر
هوش مصنوعی: من در مقام خواجگی و فخر، تو را پذیرفته‌ام و در مقام بندگی، به لطف و کرمت، راهی را می‌پیمایم.
زین کارمان برآر چو موی از میان ماست
با ما چرا شدستی چون کارد با پنیر
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که اگر مشکلی در بین ما وجود دارد، باید آن را برطرف کنیم، زیرا این مشکل مانند موی است که از میان ما بیرون آمده و ما را جدا کرده است. پس چرا باید با هم در اختلاف باشیم، مانند کاردی که در پنیر می‌رود و آن را جدا می‌کند؟
از تو شکایتی نکنم پیش کردگار
گر تو عنایتیم کنی در بر امیر
هوش مصنوعی: من در برابر خداوند از تو شکایتی نخواهم کرد، اگر تو به من محبت و توجه کنی و مرا در کنار خود داشته باشی.
در بندمان مدار و نشانهای کژ مده
ما را به پا مگیر و با دست راست گیر
هوش مصنوعی: ما را در تنگنا نگذار و نشانه‌های نادرست به ما نده. ما را بلند نکن و با دست راست خود نگه‌دار.