گنجور

شمارهٔ ۳۰ - در گله از بزرگی ابراهیم نام که چرا پدرش را گرفته و طلب رهائی او

ای کیای خطیر ابراهیم
چرخ با همت تو پست آید
هست با تو هیبت تو نیست شود
نیست با دولت تو هست آید
پدرم را گرفته ای به چه جرم؟
مکن این کز تو سخت گست آید
نیک دانی که ماهئی چون او
در همه بحر کم بشست آید
اگر او را رها کنی آخر
قلتبانی دگر به دست آید

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای کیای خطیر ابراهیم
چرخ با همت تو پست آید
هوش مصنوعی: ای سرور بزرگ و باعظمت، ای ابراهیم، با اراده و تلاش تو، چرخ زمان هم به زیر می‌آید و به تسلیم درمی‌آید.
هست با تو هیبت تو نیست شود
نیست با دولت تو هست آید
هوش مصنوعی: شما با وجود قدرت و شان خود، در کنار من هستید و بدون آن، نمی‌توانم چیزی داشته باشم.
پدرم را گرفته ای به چه جرم؟
مکن این کز تو سخت گست آید
هوش مصنوعی: پدرم را به چه دلیلی گرفته‌ای؟ خواهش می‌کنم این کار را نکن، زیرا این عمل از تو بسیار بد و ناپسند خواهد بود.
نیک دانی که ماهئی چون او
در همه بحر کم بشست آید
هوش مصنوعی: تو خوب می‌دانی که ماهی‌ای مانند او در تمام دریاها به سختی پیدا می‌شود.
اگر او را رها کنی آخر
قلتبانی دگر به دست آید
هوش مصنوعی: اگر او را تنها بگذاری، در نهایت شخص دیگری به سراغش خواهد آمد.