شمارهٔ ۲۹ - در مدح و طلب جامه
ای از کف تو هر گُرُسْنه سیر
وای هر زبر از همت تو زیر
اندر کف آزم همان چنان
که آهو بچه ای در دهان شیر
گر بد دلم و نیم سیر آز
شاید که تو سیری و «هم» دلیر
یک جامه دبیقی به من فرست
که عقل زبونست و آز چیر
ور زانکه ندانی که از چه رنگ
همچون من «و» تو سیر و نیم سیر
شمارهٔ ۲۸ - در شکایت و گله و طلب شفاعت و صله: ای خواجه ای که با تو کسی را قرین کنندشمارهٔ ۳۰ - در گله از بزرگی ابراهیم نام که چرا پدرش را گرفته و طلب رهائی او: ای کیای خطیر ابراهیم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل فاعلن
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای از کف تو هر گُرُسْنه سیر
وای هر زبر از همت تو زیر
هوش مصنوعی: ای کسی که از دست تو هر گرسنه سیر میشود و هر کسی که زیر بار سختی است، به همت تو بالا میآید.
اندر کف آزم همان چنان
که آهو بچه ای در دهان شیر
هوش مصنوعی: در شرایط سخت و خطرناک، انسان به اندازه یک آهوی جوان در آغوش یک شیر آسیبپذیر و بیدفاع است.
گر بد دلم و نیم سیر آز
شاید که تو سیری و «هم» دلیر
هوش مصنوعی: اگر دل من بد باشد و کمی هم از آن آزرده خاطر، شاید تو سیر باشی و از این بابت دلیر و شجاع.
یک جامه دبیقی به من فرست
که عقل زبونست و آز چیر
هوش مصنوعی: لطفاً یک لباس زیبا به من ارسال کنید، زیرا عقل آدمی ناتوان است و وسوسهها غالب هستند.
ور زانکه ندانی که از چه رنگ
همچون من «و» تو سیر و نیم سیر
هوش مصنوعی: اگر نمیدانی که از چه رنگی هستی، پس چه فرقی دارد که شبیه من باشی یا به نیمه من برسی؟