شمارهٔ ۲۴ - در مدح شخصی محمد نام و تقاضای صلتی از او
خواجه شغل بنده را تیمار دار
تا کمر پیشت ببندم بنده وار
وقت من خوش دار و برگم ده که من
خوشترین وقتی تو را آیم به کار
تا بود نام محمد بر سرت
از قوامی به نیابی یار غار
موی اشقر داری و الفاظ جزل
راست گوئی حیدری با ذوالفقار
لفظ من در تو نگشته درفشان
دست تو بر من بود دینار بار
از تو زیباتر ندیدم آدمی
این چه فضلست الله الله زینهار
ای بزرگ این جمله در باقی نهیم
وقت را گر خردکی داری به یار
هیچ می دانی که من زن کرده ام
وز پی روزی به رنج از روزگار
مهر زن بر گردن و مهرش مرا
چون شتر کرده است در بینی مهار
آب پشت من مرا برد آبروی
تاشدم بر چشمها چون خاک خوار
بنده ای بودم ملک را پیش از این
خامش و آهسته و پرهیزگار
آتش شهوت کنونم کرده است
ز آب پشت و باد حمدان خاکسار
شمارهٔ ۲۳ - در مدح امین الملک و تقاضای صلتی از او: ای مبارک پئی که بر گردونشمارهٔ ۲۵ - در مدح امیری و شکایت باو از عدم وصول حوالتی و درخواست ابطال آن: ایا نایب شهریار جهان
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خواجه شغل بنده را تیمار دار
تا کمر پیشت ببندم بنده وار
هوش مصنوعی: ای خواجه، لطفا از کار من مراقبت کن تا من نیز به عنوان بندهای مطیع، به تو خدمت کنم و کمربند بندگیام را برایت ببندم.
وقت من خوش دار و برگم ده که من
خوشترین وقتی تو را آیم به کار
هوش مصنوعی: وقتی را که با تو هستم خوشبخت میدانم، پس زمانی که نیاز به من داری، به من بگو تا بهترین لحظات را برای تو رقم بزنم.
تا بود نام محمد بر سرت
از قوامی به نیابی یار غار
هوش مصنوعی: تا وقتی که نام محمد بر سرت باشد، از همدلی و همراهی کسی محروم نخواهی شد.
موی اشقر داری و الفاظ جزل
راست گوئی حیدری با ذوالفقار
هوش مصنوعی: تو موی بلوند و زیبایی داری و سخنانت محکم و راست است. شجاعت و دلیری تو مانند دلاوری حیدر (علی) و شمشیرش ذوالفقار است.
لفظ من در تو نگشته درفشان
دست تو بر من بود دینار بار
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که وجود و شخصیت من تحت تأثیر و شکلگیری زیبایی و قدرت تو قرار گرفته است. دست تو بر من همچون یک سکه با ارزش، تأثیر عمیق و باارزشی دارد.
از تو زیباتر ندیدم آدمی
این چه فضلست الله الله زینهار
هوش مصنوعی: من هیچ گاه انسانی را به زیبایی تو ندیدهام، این چه نعمتی است، خدایا! پس به خودت پناه میبرم از این زیبایی.
ای بزرگ این جمله در باقی نهیم
وقت را گر خردکی داری به یار
هوش مصنوعی: ای بزرگوار، این جمله را در دل از خود دور نکن. اگر زمانی کوچک در اختیار داری، آن را با دوست خود به اشتراک بگذار.
هیچ می دانی که من زن کرده ام
وز پی روزی به رنج از روزگار
هوش مصنوعی: آیا میدانی که من به خاطر گذران زندگی سختی کشیدهام و با سختی هایی که روزگار به من تحمیل کرده، زندگی میکنم؟
مهر زن بر گردن و مهرش مرا
چون شتر کرده است در بینی مهار
هوش مصنوعی: عشق و محبت همسر مانند بندی محکم بر گردنم است و مانند شتری که با قماری در بینیاش مهار شده، احساس وابستگی و تسلط را بر من دارد.
آب پشت من مرا برد آبروی
تاشدم بر چشمها چون خاک خوار
هوش مصنوعی: آب پشت سرم مرا با خود برد و باعث شد که آبرویم در چشمهایم مانند خاک در گودالی خوار و بی ارزش شود.
بنده ای بودم ملک را پیش از این
خامش و آهسته و پرهیزگار
هوش مصنوعی: من قبل از این، بنده ای بودم که در برابر قدرت و سلطنت، ساکت و آرام و با احتیاط عمل میکردم.
آتش شهوت کنونم کرده است
ز آب پشت و باد حمدان خاکسار
هوش مصنوعی: آتش اشتیاق و میل جنسی اکنون من را تحت تأثیر قرار داده است، بهگونهای که احساس میکنم در برابر آن بیپناه و ناکام هستم.