شمارهٔ ۲۲ - در تبریک به دوستی که زن گرفته و خانه خریده و معذرت از نرسیدن به خدمت او
ای خواجه زین مهر تو آن یادگار داشت
کز بخت نیک نیکترین روزگار داشت
وآن کس که داشت به آخر آزاده صحبتی
از خاک ری لطافت باد بهار داشت
هر شب که طلعت تو درو شمسوار بود
از روشنی جلالت نصف النهار داشت
چون کرد کردگار تو را کامگار کرد
تا داشت روزگار تو را نامدار داشت
ابلیس چون شنید که خصمانت زادمند
از ننگشان ز کردن یک سجده عار داشت
زیبا جوانی الحق و شایسته دوستی
نتوان به از تو در همه آفاق یار داشت
چون یافتم خبر ز نکاحی که کردهای
در موضعی که قدر یکی صد هزار داشت
خرم شدم بدان که تو را هست خانهای
کو را خدای در کنف روزگار داشت
بسیار خانهها به تو بر عرضه کردهاند
کآن هر یکی هزار شکوه و وقار داشت
کی برگرفتی ز دگر جایگاه حظ
چون شاخ قسمت تو درین خانه بار داشت
بیکار و بار من که بدان جا نیامدم
ورنه خجسته عقد تو بر کار و بار داشت
از نظم و نثر من چه کمابیش مر تو را
کآن جا فرشته بود که از جان نثار داشت
بر جملهای عزیز به خدمت قوامیت
نه زان نیامد است که کار تو خوار داشت
چون در میان راه برفتم ز پیش تو
شب را شراب خوردم و روزم خمار داشت
شمارهٔ ۲۱ - در مدح کسی و تقاضای پولی از او تا دستاری و عمامه ای بخرد: ای خواجه که بر در تو چون نظر زنمشمارهٔ ۲۳ - در مدح امین الملک و تقاضای صلتی از او: ای مبارک پئی که بر گردون
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای خواجه زین مهر تو آن یادگار داشت
کز بخت نیک نیکترین روزگار داشت
هوش مصنوعی: ای آقا، از محبت تو یادگاری دارم که به خاطر خوششانسیام از بهترین ایام زندگی برخوردار بودهام.
وآن کس که داشت به آخر آزاده صحبتی
از خاک ری لطافت باد بهار داشت
هوش مصنوعی: هر کسی که در پایان زندگیاش با کسی در مورد خاک ری صحبت کرده باشد، از لطافت و زیبایی باد بهار برخوردار است.
هر شب که طلعت تو درو شمسوار بود
از روشنی جلالت نصف النهار داشت
هوش مصنوعی: هر شب که چهره تو مانند خورشید میدرخشد، از نور و شکوه تو مانند روشنایی نصفالنهار است.
چون کرد کردگار تو را کامگار کرد
تا داشت روزگار تو را نامدار داشت
هوش مصنوعی: وقتی خالق تو را به موفقیت رساند، روزگار تو را مشهور و شناختهشده کرد.
ابلیس چون شنید که خصمانت زادمند
از ننگشان ز کردن یک سجده عار داشت
هوش مصنوعی: ابلیس وقتی شنید که دشمنی فرزندان آدم از شرمشان است و به خاطر ننگشان نمیتوانند یک سجده به خدا کنند، احساس حقارت و خجالت کرد.
زیبا جوانی الحق و شایسته دوستی
نتوان به از تو در همه آفاق یار داشت
هوش مصنوعی: جوانی زیبا و شایستهی دوستی، حقیقتاً نمیتوان تو را در هیچکجای دنیا به عنوان یاری بهتر از خودت پیدا کرد.
چون یافتم خبر ز نکاحی که کردهای
در موضعی که قدر یکی صد هزار داشت
هوش مصنوعی: زمانی که خبر ازدواج تو را در مکانی با ارزش بسیار بالایی دریافت کردم، متوجه شدم که چه گلی به سر خود زدهای.
خرم شدم بدان که تو را هست خانهای
کو را خدای در کنف روزگار داشت
هوش مصنوعی: خوشحال و شاداب شدم چون میدانم در زندگیام جایی وجود دارد که خداوند از من حمایت میکند.
بسیار خانهها به تو بر عرضه کردهاند
کآن هر یکی هزار شکوه و وقار داشت
هوش مصنوعی: بسیاری از خانهها به تو پیشنهاد شده که هر یک زیبایی و عظمت خاصی دارند.
کی برگرفتی ز دگر جایگاه حظ
چون شاخ قسمت تو درین خانه بار داشت
هوش مصنوعی: کی به دست آوردی از دیگران موقعیت خوشبختی، در حالی که شاخسار تو در این خانه ثمر دارد؟
بیکار و بار من که بدان جا نیامدم
ورنه خجسته عقد تو بر کار و بار داشت
هوش مصنوعی: من بیهدف و بدون هیچ مسئلهای به اینجا نیامدهام، وگرنه پیوند مبارک تو تأثیری بر زندگی و امور من داشت.
از نظم و نثر من چه کمابیش مر تو را
کآن جا فرشته بود که از جان نثار داشت
هوش مصنوعی: از شعر و نثر من چه زیاد یا کم است برای تو، در آنجا فرشتهای بود که از جانش برای تو گذشت.
بر جملهای عزیز به خدمت قوامیت
نه زان نیامد است که کار تو خوار داشت
هوش مصنوعی: در اینجا گفته میشود که به خاطر مقام و منزلت شخصی ارزشمند، به خدمت او آمدهاند و این نشان میدهد که کار و ارزش او کم اهمیت نبوده و مورد توجه قرار گرفته است.
چون در میان راه برفتم ز پیش تو
شب را شراب خوردم و روزم خمار داشت
هوش مصنوعی: در میانه راهی که از تو دور شدهام، شب را به نوشیدن شراب گذرانده و روز را با حس خستگی و خماری سپری کردهام.