شمارهٔ ۱۵ - در مدح و استعطاء است
ای جهان را بزرگیت معلوم
وای خرد را کفایتت مفهوم
سخنت باد بر دل وزرا
گرم چون انگبین و نرم چو موم
ولیت بر کنار آب حیات
عدوت در میان باد سموم
آن درختی که چون تو میوه دهد
آفرین باد بر چنان بر و بوم
یک دو هفته گذشت که این خادم
کمتر آمد به پیش آن مخدوم
خشم کم گیر چون به مهراندر
کرده ای اعتقاد من معلوم
از عقوبت به سم بود که ز بخت
مانده باشم ز خدمتت محروم
من که باید که با تو بنشینم
کز تو خیزد معیشت و مرسوم
چه نشینم به تنگ دستی در
پیش مشتی فراخ کون زن شوم
آری آری به طبع بنشیند
مرغ می شوم بر درخت ز قوم
رنج نان دادن است و زن گادن
که مرا جان برآرد از حلقوم
آدمی را دو محنت سنگی است
رنج حلقوم و آفت خرطوم
شمارهٔ ۱۴ - در مدح گوید: خداوندا سرور جود دستتشمارهٔ ۱۶ - در استعطاء و طلب جامه و اسب وتقاضای مرخصی چند روزه است: ای آنکه جز به صدر تو نگرایم
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای جهان را بزرگیت معلوم
وای خرد را کفایتت مفهوم
هوش مصنوعی: ای دنیا، بزرگی تو مشخص است و درک و فهم خرد هم به اندازه کافی برایت روشن است.
سخنت باد بر دل وزرا
گرم چون انگبین و نرم چو موم
هوش مصنوعی: گفتارت باید نرم و دلپذیر باشد، مانند عسل که دلها را گرم میکند و مثل موم که به راحتی شکل میگیرد.
ولیت بر کنار آب حیات
عدوت در میان باد سموم
هوش مصنوعی: من در کناره آب زندهای ایستادهام و دشمنم در میان وزش بادهای سوزان قرار دارد.
آن درختی که چون تو میوه دهد
آفرین باد بر چنان بر و بوم
هوش مصنوعی: درختی که میوهاش مانند تو شیرین و پربار باشد، بر این سرزمین و مردمش فرخنده باد.
یک دو هفته گذشت که این خادم
کمتر آمد به پیش آن مخدوم
هوش مصنوعی: چند هفتهای است که این خدمتکار کمتر به نزد آن آقا میآید.
خشم کم گیر چون به مهراندر
کرده ای اعتقاد من معلوم
هوش مصنوعی: خشم خود را کم کن، چون به مهران ایمان داری و این نشاندهندهٔ باور من است.
از عقوبت به سم بود که ز بخت
مانده باشم ز خدمتت محروم
هوش مصنوعی: من از عذاب و مجازات میترسم، چرا که مقدر شده است از برکت وجود تو بیبهره باشم.
من که باید که با تو بنشینم
کز تو خیزد معیشت و مرسوم
هوش مصنوعی: من که باید با تو همنشین شوم، زیرا زندگی و روشهای من از تو نشات میگیرد.
چه نشینم به تنگ دستی در
پیش مشتی فراخ کون زن شوم
هوش مصنوعی: چرا در فقر و تنگدستی نشینم در برابر کسی که دارای ثروت و امکانات زیادی است؟ شاید بهتر باشد که خود را به فراتر و بالاتر از این شرایط برسانم.
آری آری به طبع بنشیند
مرغ می شوم بر درخت ز قوم
هوش مصنوعی: بله، به طبع خوب مینشیند و به مانند پرندهای میشوم که بر درختی از قوم خود مینوازد.
رنج نان دادن است و زن گادن
که مرا جان برآرد از حلقوم
هوش مصنوعی: رنج و سختی در تأمین نان و زندگی است و زن به زحمت و تلاش میافتد تا من بتوانم زندگی کنم.
آدمی را دو محنت سنگی است
رنج حلقوم و آفت خرطوم
هوش مصنوعی: انسان دو نوع سختی را تحمل میکند: یکی درد و رنجی که از گلویش میکشد و دیگری عذابی که از مشکلات و ناهنجاریهای بینیاش میبیند.