شمارهٔ ۱۲
دولتت گر نیک ننوازد مرا
روزگار بد بر اندازد مرا
بینوائیها بسوزد جان من
گرنه جودت برگها سازد مرا
پایمال هر خسم دارد سپهر
سعی تو گرسرنیفزاید مرا
از سعادت چون کنم طرف کمر
چون نحوست کیسه پردازد مرا
از عنایتهای تو از زر و سیم
دستها گستاخ چون یازد مرا
کز شکایتهای دولت جان و تن
از تف اندیشه بگدازد مرا
گر معینی باشی اندر حق من
دل به بخت جاودان نازد مرا
تو عنایت کن که آنگه روزگار
گر بخواهد گرنه،بنوازد مرا
گر به خدمت کم رسم دست زمان
هر زمانی جنگی آغازد مرا
وربه خدمت می رسم چوگان چرخ
بر دردت چون گوی می بازد مرا
من سوار و مرد این میدان نیم
اسب اقبال تو می تازد مرا
شمارهٔ ۱۱: مرکب اقبال را زین کردهایشمارهٔ ۱۳ - قوامی در حق عمادی گوید: «ای قوامی هر که چون تو نانباست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دولتت گر نیک ننوازد مرا
روزگار بد بر اندازد مرا
هوش مصنوعی: اگر خوشبختی تو به من توجه نکند، روزگار بد و دشواریها به سراغم خواهند آمد.
بینوائیها بسوزد جان من
گرنه جودت برگها سازد مرا
هوش مصنوعی: اگر درد و رنج دیگران را ببینم، قلبم به درد میآید و جانم میسوزد، اما اگر تو بخشنده باشی، این احساسات برایم مثل برگهایی خواهد بود که با لطافت حرکت میکنند.
پایمال هر خسم دارد سپهر
سعی تو گرسرنیفزاید مرا
هوش مصنوعی: هر کس که دشمن من است، در زیر فشار آسمان قرار دارد. ولی تلاش تو اگر نتواند بر نیرومندی من بیفزاید، تاثیرش بر من کمرنگ خواهد بود.
از سعادت چون کنم طرف کمر
چون نحوست کیسه پردازد مرا
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم از خوشبختی بهرهمند شوم وقتی که بدشانسی بر دوش من سایه افکنده است؟
از عنایتهای تو از زر و سیم
دستها گستاخ چون یازد مرا
هوش مصنوعی: این ابیات به غنیمتنشستن نعمتها و ثروتهایی اشاره دارد که به کسی عطا شده است. بیانگر این است که ناشکری و بیادبی نسبت به این نعمتها، مانند طمع و طلب بیپایان، نشان از گستاخی و بیاعتنایی دارد. در واقع، به نوعی به تذکر به شکرگزاری و قدردانی از لطفها و هدیههای زندگی اشاره میکند.
کز شکایتهای دولت جان و تن
از تف اندیشه بگدازد مرا
هوش مصنوعی: به خاطر شکایتهای ناشی از مشکلات و رنجهای زندگی، روح و جسمم در آتش اندیشه میسوزند.
گر معینی باشی اندر حق من
دل به بخت جاودان نازد مرا
هوش مصنوعی: اگر تو در حق من نقطهای روشن باشی، دل به شانس ابدی میسپارم و به من افتخار میکنی.
تو عنایت کن که آنگه روزگار
گر بخواهد گرنه،بنوازد مرا
هوش مصنوعی: لطفاً با لطف و مهربانی خود به من توجه کن، زیرا اگر سرنوشت بخواهد، میتواند من را مورد محبت و نوازش قرار دهد.
گر به خدمت کم رسم دست زمان
هر زمانی جنگی آغازد مرا
هوش مصنوعی: اگر به اندازه کافی به خدمت نرسم، هر زمانی برای من جنگی آغاز میشود.
وربه خدمت می رسم چوگان چرخ
بر دردت چون گوی می بازد مرا
هوش مصنوعی: اگر به خدمت تو بپردازم، چون چرخ فلکی بر درد تو مینشیند، من هم مانند گوی با تو بازی میکنم.
من سوار و مرد این میدان نیم
اسب اقبال تو می تازد مرا
هوش مصنوعی: من در این میدان نبرد، سوارکار و مرد کار نبودم، بلکه این شانس توست که مرا به جلو میراند.