شمارهٔ ۲ - در مدح ابوالحسن علی لشگری
هوا شد عاشق آسا باز و صحرا دلبر آیین شد
یکی را گریه رسم آمد یکی را خنده آیین شد
چمن بتخانه چین شد درخت گل بت چین شد
چو موی لعبتان چین بنفشه چین بر چین شد
درخت گل بتابانی چو آذرگاه برزین شد
چو مؤبد زند شد وانگاه بروی زند خوان این شد
زمین چون پر عنقا شد هوا چون پشت شاهین شد
شکوفه نجم پروین گشت و لاله برج شاهین شد
همانا لشگری روزی بنزهت در بساتین شد
که همچون بزمگاه او بساتین گوهرآگین شد
الا تا روز نو گردد وز او یابیم پیروزی
همیشه لشگری را روز عیدی باد و نوروزی
ببستان هر سحرگاهان نسیم مشکناب آید
دهان گل ز چشم ابر هر شب پر گلاب آید
گل اندر بوستان اکنون بدیگر آب و تاب آید
عقیقی روی و مشگین زلف و زنگاری نقاب آید
بنفشه چون دل عاشق کبود و پر ز تاب آید
برنگ لاجورد صرف و بوی مشگناب آید
چو بلبل با درخت گل بشعر اندر عتاب آید
ز قمری شعر بلبل را ز سروستان جواب آید
شبانگاهان چو دست میر درافشان سحاب آید
سحرگاهان چو روی شه درخشان آفتاب آید
الا تا روز نو گردد وز او یابیم پیروزی
همیشه لشگری را روز عیدی باد و نوروزی
ز نقش گونه گون پالیز نو شاد است پنداری
در جنت فلک در باغ بگشاد است پنداری
همه شیرینی شیرین بگل داد است پنداری
بر او نالان هزار آوا چو فرهاد است پنداری
جواهر بحر زی بستان فرستاد است پنداری
جهان را تبت و خر خیز با باد است پنداری
چمن چون تخت بزازان بغداد است پنداری
کواکب زآسمان بر گلبن افتاد است پنداری
ز گل بر بلبل خوش بانک بیداد است پنداری
که پیش شه ز جور گل بفریاد است پنداری
الا تا روز نو گردد وز او یابیم پیروزی
همیشه لشگری را روز عیدی باد و نوروزی
هوا دارد سحرگاهان پر از لؤلؤ کنار گل
صبا دارد شبانگاهان شمیم مشگبار گل
مگر گل یار بلبل گشت و بلبل گشت یار گل
که گه گل در کنار اوست گه او در کنار گل
برآید باد شبگیران و بگشاید حصار گل
شود سوسنبر و سوسن نهان زیر نثار گل
بصف دلبران ماند بباغ اندر قطار گل
چو عاشق باز کرده چشم عبهر ز انتظار گل
زمین را زان همی گیرد زمان اندر کنار گل
که می خوشتر خورد خسرو که باشد روزگار گل
الا تا روز نو گردد وز او یابیم پیروزی
همیشه لشگری را روز عیدی باد و نوروزی
بسان تخت بزازان پر از دیباست باغ اکنون
بسان طبل عطاران پر از مشگ است راغ اکنون
ز بوی نرگس و نسرین شود مشگین دماغ اکنون
ز هر شاخی بیفروزد دو صد شمع و چراغ اکنون
شود گویا هزار آوا و گردد گنگ زاغ اکنون
زره پوشد ز آب اندر ز بیم باد باغ اکنون
چو عاشق بلبل اندر باغ بخروشد بداغ اکنون
ز شغل عاشقی کس را نیاید دل فراغ اکنون
چو بزم خسروان گردد برنگ و بوی راغ اکنون
در ا و خسرو بپیروزی کند می در ایاغ اکنون
الا تا روز نو گردد وز او یابیم پیروزی
همیشه لشگری را روز عیدی باد و نوروزی
ستوده شاه شدادی که دولت زو سر افرازد
گزیده میر بهرامی که ملکت زو همی نازد
نبرده بوالحسن کاحسان ز گیتی باد دلش سازد
علی کز همت عالی بگردون بر همی تازد
هزاران خیل جنگی را بیک کوشش براندازد
هزاران گنج سنگی را بیک بخشش بپردازد
تن آن کوش بگذارد بدرد و داغ بگدازد
بساط رنج ننوردد دل آن کوش ننوازد
نه طبعش با غم آمیزد نه رایش با بدی یازد
همیشه نیکی اندیشد همیشه شادی آغازد
الا تا روز نو گردد وز او یابیم پیروزی
همیشه لشگری را روز عیدی باد نوروزی
همه شادیست رسم او همه دادیست راه او
زمانه نیکجوی او ستاره نیکخواه او
از آنگاهی که پیدا گشت شادی پایگاه او
نبودم رنج و شادی را بگیتی رأی و راه او
رهین خویشتن دارد زمینها را سپاه او
فرود خویشتن بیند فلکها را کلاه او
اگر باشند بر گردون مه و خورشید گاه او
نباشد جایگاه او سزای پایگاه او
چو بگزیند گنه کاری بدین گیتی پناه او
بدان گیتی نیاید یاد کس را از گناه او
الا تا روز نو گردد وز او یابیم پیروزی
همیشه لشگری را روز عیدی باد و نوروزی
همی چون مشتری نامش بگیتی در علم گردد
همه احکام اقلیمش بفرمان قلم گردد
جهان از عدل او بی بیم چون خان حرم گردد
زمین از داد او آباد چون باغ ارم گردد
همه گیتی ز دست او بجودی بی درم گردد
همه عالم ز تیغ او بجنگی بی ستم گردد
چو در مجلس کند شادی و در میدان دژم گردد
ولی را نار بفزاید عدو را کام کم گردد
زمین خشک با جودش بسان رود زم گردد
ز جنگش گر کند زم یاد همچون بحر دم گردد
الا تا روز نو گردد وز او یابیم پیروزی
همیشه لشگری را روز عیدی باد نوروزی
نگردد هیچ ماهی نو نگردد هیچ سالی نو
که نفزاید بفر اندر جهان را او جمالی نو
بود با دولت و تأیید هر ماهش وصالی نو
بود با رامش و شادیش هر سال اتصالی نو
بداندیشان از او بینند هر ماه انفصالی نو
هواخواهان از او یابند هر روزی نوالی نو
همیشه خیل او رفته بشهر بدسگالی نو
ز شهر او بقهر او برون آورده مالی نو
از او ما را عطائی نو ز ما او را سئوالی نو
که مال و ملکش افزون باد هر ماهی و سالی نو
الا تا روز نو گردد وز او یابیم پیروزی
همیشه لشگری را روز عیدی باد و نوروزی
خدای او را همی دارد خداوند خداوندان
از او یابند کام دل همه خویشان و پیوندان
بنالد جان بدخواهان چو تیغ او شود خندان
چو شیران پیش اندر صف چو اندر وصف صد چندان
همی گیرد جهان یکسر بتیغ او هنرمندان
همی بخشد بفرخ روز بر فرخنده فرزندان
عدو بند است و فرزندانش همچون او عدو بندان
خردمند است و فرزندانش همچون او خردمندان
کند در روز رزم اندر گذر شمشیرش از سندان
خداوندی خدا داده است او را بر خداوندان
الا تا روز نو گردد وز او یابیم پیروزی
همیشه لشگری را روز عیدی باد نوروزی
همیشه تا جهان باشد بکام لشگری بادا
همیشه خانه شادی مقام لشگری بادا
همیشه نامه دولت بنام لشگری بادا
همیشه بر سر گردون لگام لشگری بادا
سر شاهان بزیر خاک گام لشگری بادا
بمغز دشمنان اندر حسام لشگری بادا
طرب را دائمی مایه ز جام لشگری بادا
رسیده زی همه شاهان پیام لشگری بادا
جهان و گردش دوران بکام لشگری بادا
همیشه خسرو گردون غلام لشگری بادا
الا تا روز نو گردد وز او یابیم پیروزی
همیشه لشگری را روز عیدی باد نوروزی
شمارهٔ ۱ - در مدح ابوالحسن علی لشگری: بمهر ماه دیداری سپردم دل بدیداریشمارهٔ ۳ - در مدح میر ابوالمعالی شمس الدین: بر گل سوری ز مشک تبتی پر چین کنی
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: ترجیع بند
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هوا شد عاشق آسا باز و صحرا دلبر آیین شد
یکی را گریه رسم آمد یکی را خنده آیین شد
هوش مصنوعی: هوا دلانگیز و عاشقانه شده است و در دشت، معشوق زیبایی به نمایش گذاشته است. برای بعضیها گریه به عنوان نشانهای از عشق و احساسات گوی سبقت را گرفته، در حالی که برای برخی دیگر، خنده و شادی به عنوان نماد عشق و عشقورزی جلوهگر شده است.
چمن بتخانه چین شد درخت گل بت چین شد
چو موی لعبتان چین بنفشه چین بر چین شد
هوش مصنوعی: چمن به حالتی شگفتانگیز زینتافزایی تبدیل شده و درختان گل نیز همچون موهای معصوم و زیبای دختران، مانند چین و چروکهای زیبا به نظر میآیند. در این حال، بنفشهها نیز به زیبایی و ظرافت تزیین شدهاند.
درخت گل بتابانی چو آذرگاه برزین شد
چو مؤبد زند شد وانگاه بروی زند خوان این شد
هوش مصنوعی: درختی که گلهای زیبا دارد، مانند درختان آذرگاه برزین (جایی در تاریخ ایران) سرسبز و با طراوت شده است. مانند یک روحانی بزرگ به نظر میرسد که به قدرت و شکوه رسیده است، و در نتیجه بر روی آن سفرهی زندگی و نعمت گسترده شده است.
زمین چون پر عنقا شد هوا چون پشت شاهین شد
شکوفه نجم پروین گشت و لاله برج شاهین شد
هوش مصنوعی: زمین به زیبایی پرندگان افسانهای مانند عنقا شده و آسمان همچون پرهای شاهین به اوج رسیده است. گلهای شکوفه و لاله نیز به درخشش ستارههای درخشان تبدیل شدهاند و همه چیز به شکوه و زیبایی پرواز شاهین میباشد.
همانا لشگری روزی بنزهت در بساتین شد
که همچون بزمگاه او بساتین گوهرآگین شد
هوش مصنوعی: روزی گروهی از سربازان در باغهایی زیبا و سرسبز حضور یافتند که آن باغها به اندازهی جشن و شادی آنها درخشان و زیبا شده بودند.
الا تا روز نو گردد وز او یابیم پیروزی
همیشه لشگری را روز عیدی باد و نوروزی
هوش مصنوعی: راز روزهای نو و پیروزی در آن است که جشنها و آغاز سال نو، همیشه برای ما مایه خوشحالی و پیروزی باشد.
ببستان هر سحرگاهان نسیم مشکناب آید
دهان گل ز چشم ابر هر شب پر گلاب آید
هوش مصنوعی: هر صبح نسیم ملایم و خوشبو میوزد و هر شب، باران گلابی از دل ابرها بر روی گلها میبارد.
گل اندر بوستان اکنون بدیگر آب و تاب آید
عقیقی روی و مشگین زلف و زنگاری نقاب آید
هوش مصنوعی: در حال حاضر، گلها در باغ به زیبایی بیشتری درخشان شدهاند. چهرهای با رنگ عقیق و موهایی مشکی و زیبا به نمایش گذاشته میشود که با ناز و زیبایی خاصی خود را در نظرها نمایان میکند.
بنفشه چون دل عاشق کبود و پر ز تاب آید
برنگ لاجورد صرف و بوی مشگناب آید
هوش مصنوعی: بنفشه مانند قلب عاشق، آبی و پر از شور و هیجان میشود و رنگی لاجوردی به خود میگیرد و بوی خوشی از مشگناب میافشاند.
چو بلبل با درخت گل بشعر اندر عتاب آید
ز قمری شعر بلبل را ز سروستان جواب آید
هوش مصنوعی: بلبل با درخت گل در دلشنگی و شادی با هم سخن میگوید و از قمری میخواهد تا به آواز دلنشین او پاسخ دهد.
شبانگاهان چو دست میر درافشان سحاب آید
سحرگاهان چو روی شه درخشان آفتاب آید
هوش مصنوعی: در شب وقتی که دستان معشوق به اوج میرسد، ابرها ظاهر میشوند و صبحگاه که چهره یار درخشان میشود، خورشید طلوع میکند.
الا تا روز نو گردد وز او یابیم پیروزی
همیشه لشگری را روز عیدی باد و نوروزی
هوش مصنوعی: بیایید امیدوار باشیم که روزهای تازهای فرا برسد و ما همیشه در میدان نبرد پیروز شویم. این روزها، همچون روز عید و نوروز، مملو از شادمانی و موفقیت باشد.
ز نقش گونه گون پالیز نو شاد است پنداری
در جنت فلک در باغ بگشاد است پنداری
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که با تغییرات و زیباییهای رنگارنگ دشت تازه، حالتی شاداب و خوشبینانه ایجاد شده است، گویی که در باغی بهشتی از آسمان گشوده شده است.
همه شیرینی شیرین بگل داد است پنداری
بر او نالان هزار آوا چو فرهاد است پنداری
هوش مصنوعی: شیرینی همه گلها به او هدیه داده شده و به نظر میرسد که او در حال ناله است، مانند فرهاد که با عشق و دلتنگی ناله میکرد.
جواهر بحر زی بستان فرستاد است پنداری
جهان را تبت و خر خیز با باد است پنداری
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که زیبایی و جواهرات موجود در دریا، به باغی فرستاده شدهاند. انگار که دنیا در حال تلاطم و نوسان است، درست همانطور که یک شتر در حال حرکت با باد به جلو میرود.
چمن چون تخت بزازان بغداد است پنداری
کواکب زآسمان بر گلبن افتاد است پنداری
هوش مصنوعی: چمن مانند یک فرش زیبا و بافته شده به نظر میرسد و گویی که ستارهها از آسمان بر روی گلها ریخته شدهاند.
ز گل بر بلبل خوش بانک بیداد است پنداری
که پیش شه ز جور گل بفریاد است پنداری
هوش مصنوعی: بلبل از گل شکایت میکند و صدايش به گوش میرسد، گویی که در پیش شاه از ظلم و بیعدالتی گل فریاد میزند.
الا تا روز نو گردد وز او یابیم پیروزی
همیشه لشگری را روز عیدی باد و نوروزی
هوش مصنوعی: بیایید انتظار داشته باشیم که روزی نو و تازه فرا برسد و در آن روز پیروزی را به دست بیاوریم، مانند جشن و نوروز که همیشه برای ما مایه ی شادی و افتخار است.
هوا دارد سحرگاهان پر از لؤلؤ کنار گل
صبا دارد شبانگاهان شمیم مشگبار گل
هوش مصنوعی: هوا در سحرگاهان زیبا و پر از زیباییهای طبیعی است و در کنار گلها، صبحگاهی دلنشین دارد. در شب، عطر خوش گلها به مشام میرسد و فضایی آرامشبخش را ایجاد میکند.
مگر گل یار بلبل گشت و بلبل گشت یار گل
که گه گل در کنار اوست گه او در کنار گل
هوش مصنوعی: آیا ممکن است که گل، محبوب بلبل شود و بلبل هم محبوب گل گردد؟ زیرا گاهی گل در کنار اوست و گاهی او در کنار گل قرار میگیرد.
برآید باد شبگیران و بگشاید حصار گل
شود سوسنبر و سوسن نهان زیر نثار گل
هوش مصنوعی: نسیم شبانگاهی بوزد و حصار را بگشاید، گلها شکوفا شوند و سوسنها به طور پنهانی زیر گلهای ریخته شده قرار بگیرند.
بصف دلبران ماند بباغ اندر قطار گل
چو عاشق باز کرده چشم عبهر ز انتظار گل
هوش مصنوعی: در میان دلبران، مانند گلهای باغ در صف ایستادهام، بهگونهای که عاشقانی که چشم به راه گل هستند، دوباره به انتظار میاندیشند.
زمین را زان همی گیرد زمان اندر کنار گل
که می خوشتر خورد خسرو که باشد روزگار گل
هوش مصنوعی: زمان به زمین میچسبد و در کنار گل، خوشبوتر از آن چیزی است که خسرو در روزگار گل باشد.
الا تا روز نو گردد وز او یابیم پیروزی
همیشه لشگری را روز عیدی باد و نوروزی
هوش مصنوعی: بیایید تا روز تازهای فرا برسد و در این روز، همیشه بر پیروزی ما افزوده شود. باشد که این روز عید و نوروز برای ما مبارک باشد.
بسان تخت بزازان پر از دیباست باغ اکنون
بسان طبل عطاران پر از مشگ است راغ اکنون
هوش مصنوعی: باغی که اکنون مشاهده میکنی، مثل تخت زیبایی پر از پارچههای ابریشمی است و حالا مانند طبل عطاران مملو از عطر خوش است.
ز بوی نرگس و نسرین شود مشگین دماغ اکنون
ز هر شاخی بیفروزد دو صد شمع و چراغ اکنون
هوش مصنوعی: بوی خوش نرگس و نسرین باعث خوشبویی فضا شده است. اکنون از هر شاخهای صدها شمع و چراغ روشن میشود و نور و روشنی میافزاید.
شود گویا هزار آوا و گردد گنگ زاغ اکنون
زره پوشد ز آب اندر ز بیم باد باغ اکنون
هوش مصنوعی: هزار صدا در فضا پخش میشود، اما زاغ هنوز بیصداست. حالا زاغ به خاطر ترس از باد و باران، خود را از آب محافظت میکند و زره به تن کرده است.
چو عاشق بلبل اندر باغ بخروشد بداغ اکنون
ز شغل عاشقی کس را نیاید دل فراغ اکنون
هوش مصنوعی: بلبل در باغ عاشقانه میخواند و همچنین از شغل عاشقی کسی آرامش نمییابد. در حال حاضر، عشق باعث غم و بیقراری است.
چو بزم خسروان گردد برنگ و بوی راغ اکنون
در ا و خسرو بپیروزی کند می در ایاغ اکنون
هوش مصنوعی: وقتی که جشنی شاد و پررنگ و بو در محفل پادشاهان برپا میشود، اکنون در آنجا، خسرو با پیروزی، مینوشد و شادی میکند.
الا تا روز نو گردد وز او یابیم پیروزی
همیشه لشگری را روز عیدی باد و نوروزی
هوش مصنوعی: به امید این که روزهای نو بیایند و با آنها پیروزی را بدست آوریم. همیشه در روز عید و نوروز، جشنی برپا کنیم.
ستوده شاه شدادی که دولت زو سر افرازد
گزیده میر بهرامی که ملکت زو همی نازد
هوش مصنوعی: در اینجا به ستایش از یک پادشاه بزرگ پرداخته شده که حکومت و قدرت او باعث بالندگی و افتخار سرزمینش شده است. همچنین اشاره شده به شخصیتی انتخابی و برجسته که به سبب خدماتش، ملت به او افتخار میکند و باعث سربلندی آن سرزمین شده است.
نبرده بوالحسن کاحسان ز گیتی باد دلش سازد
علی کز همت عالی بگردون بر همی تازد
هوش مصنوعی: بوالحسن عزیز به گیتی نیامده است که دلش را برساند، بلکه علی (ع) با اراده و همت بلند خود به آسمانها دست مییابد و بر آنها تسلط مییابد.
هزاران خیل جنگی را بیک کوشش براندازد
هزاران گنج سنگی را بیک بخشش بپردازد
هوش مصنوعی: با یک تلاش میتوان هزاران سرباز را به عقب راند و با یک بخشش میتوان به هزاران گنج و ثروت سر و سامان داد.
تن آن کوش بگذارد بدرد و داغ بگدازد
بساط رنج ننوردد دل آن کوش ننوازد
هوش مصنوعی: کسی که به خود زحمت ندهد و سختیها را تحمل نکند، نمیتواند از رنج و درد فارغ شود. دل کسی نیز آرام نمیگیرد که به آن محبت و نوازش نرسد.
نه طبعش با غم آمیزد نه رایش با بدی یازد
همیشه نیکی اندیشد همیشه شادی آغازد
هوش مصنوعی: این فرد هیچگاه تحت تأثیر غم قرار نمیگیرد و ذهنش به بدیها مشغول نمیشود. او همیشه نیکاندیش است و همواره شادی را آغاز میکند.
الا تا روز نو گردد وز او یابیم پیروزی
همیشه لشگری را روز عیدی باد نوروزی
هوش مصنوعی: تا روزی که نو شود و ما پیروزی را به دست آوریم، همیشه در روز عید نوروز، لشکری را به همراه خواهیم داشت.
همه شادیست رسم او همه دادیست راه او
زمانه نیکجوی او ستاره نیکخواه او
هوش مصنوعی: تمام خوشحالیها در مسیر اوست و هر چه که دارم به خاطر اوست. زمان خوبی در کنار او و ستارهای که به نیکی او را راهنمایی میکند.
از آنگاهی که پیدا گشت شادی پایگاه او
نبودم رنج و شادی را بگیتی رأی و راه او
هوش مصنوعی: از زمانی که شادی به وجود آمد، من هیچگاه در آنجا حضور نداشتم. درد و خوشحالی را به طور کلی تحت تأثیر روش و دیدگاه او میبینم.
رهین خویشتن دارد زمینها را سپاه او
فرود خویشتن بیند فلکها را کلاه او
هوش مصنوعی: زمینها به خودی خود تحت تأثیر قدرت او هستند و آسمانها نیز تحت سلطه وی قرار دارند. او با قدرت و شکوه خود بر همه چیز تسلط دارد.
اگر باشند بر گردون مه و خورشید گاه او
نباشد جایگاه او سزای پایگاه او
هوش مصنوعی: اگر ماه و خورشید در آسمان باشند، اما همیشه نیستند، جایگاه او (خداوند) بالاتر از اینها و شایستهتر از ایناست که در یک مکان محدود شود.
چو بگزیند گنه کاری بدین گیتی پناه او
بدان گیتی نیاید یاد کس را از گناه او
هوش مصنوعی: هرگاه فردی گناهکاری در این دنیا پناهی پیدا کند، در آن دنیا کسی به یاد گناه او نخواهد افتاد.
الا تا روز نو گردد وز او یابیم پیروزی
همیشه لشگری را روز عیدی باد و نوروزی
هوش مصنوعی: بیایید تا روز نو بیفتد و ما از آن پیروزی همیشه ابدی را بیابیم. امروز برای نیروهای ما، روز عید و نوروز مبارک است.
همی چون مشتری نامش بگیتی در علم گردد
همه احکام اقلیمش بفرمان قلم گردد
هوش مصنوعی: انسانی که مانند سیاره مشتری شناخته شده است، در علم و دانش به گونهای برجسته میشود که تمام قوانین و احکام سرزمینش تحت فرمان او به تصویر کشیده میشود.
جهان از عدل او بی بیم چون خان حرم گردد
زمین از داد او آباد چون باغ ارم گردد
هوش مصنوعی: جهان به خاطر عدل او بدون هیچ ترسی خواهد بود و مانند یک خانه امن و آرام خواهد شد. زمین به سبب دادگری او پر از برکت و آبادانی خواهد گشت، همانند باغ ارم که زیبا و سرسبز است.
همه گیتی ز دست او بجودی بی درم گردد
همه عالم ز تیغ او بجنگی بی ستم گردد
هوش مصنوعی: تمام دنیا به واسطهٔ او وجود دارد و با وجود او، همه جا در صلح و آرامش خواهد بود. اگر قدرت او نباشد، همه چیز در جنگ و ستم قرار میگیرد.
چو در مجلس کند شادی و در میدان دژم گردد
ولی را نار بفزاید عدو را کام کم گردد
هوش مصنوعی: وقتی در مجلس جشن و شادی برقرار باشد و در میدان جنگ غم و اندوه حاکم شود، دشمن در این مواقع به مشکلات بیشتری دچار شده و دستش از دستیابی به خواستههایش کوتاه میشود.
زمین خشک با جودش بسان رود زم گردد
ز جنگش گر کند زم یاد همچون بحر دم گردد
هوش مصنوعی: زمین خشک با بخشندگیاش مانند رودخانهای درمیآید و با جنگ و جدل خود، اگر یاد زم را به یاد آورد، همانند دریایی شاداب و زنده میشود.
الا تا روز نو گردد وز او یابیم پیروزی
همیشه لشگری را روز عیدی باد نوروزی
هوش مصنوعی: بیایید تا روز نو جشن بگیریم و از او پیروزی همیشگی را به دست آوریم، همچنان که در روز عید نوروز لشکرها به استقبال میآیند.
نگردد هیچ ماهی نو نگردد هیچ سالی نو
که نفزاید بفر اندر جهان را او جمالی نو
هوش مصنوعی: هیچ ماهی نو نمیشود و هیچ سالی تازه نمیگردد، مگر اینکه زیبایی جدیدی در این دنیا بهوجود آید.
بود با دولت و تأیید هر ماهش وصالی نو
بود با رامش و شادیش هر سال اتصالی نو
هوش مصنوعی: در هر ماه که او با زندگی خوب و خوشی همراه بود، حالتی تازه و نو داشت و هر سال با شادی و لذت، پیوندی جدید برقرار میکرد.
بداندیشان از او بینند هر ماه انفصالی نو
هواخواهان از او یابند هر روزی نوالی نو
هوش مصنوعی: بداندیشان هر ماه تغییر و جدایی را از او میبینند، در حالی که هوادارانش هر روز تازگی و نوآوری را از او دریافت میکنند.
همیشه خیل او رفته بشهر بدسگالی نو
ز شهر او بقهر او برون آورده مالی نو
هوش مصنوعی: همیشه گروهی از او به شهر بدخواهی رفتهاند و از دیار او به دلیل خشم او، مالی تازه و جدید به دست آوردهاند.
از او ما را عطائی نو ز ما او را سئوالی نو
که مال و ملکش افزون باد هر ماهی و سالی نو
هوش مصنوعی: از او درخواست میکنیم که به ما نعمتهای تازهای بدهد و از ما هم سؤال میکند که چه نیازهایی داریم. آرزو داریم که دارایی و ثروت او هر روز و هر سال بیشتر شود.
الا تا روز نو گردد وز او یابیم پیروزی
همیشه لشگری را روز عیدی باد و نوروزی
هوش مصنوعی: به انتظار روزی هستیم که نوید پیروزی و خوشحالی را به همراه داشته باشد و این روز، روز عید و نوروز باشد.
خدای او را همی دارد خداوند خداوندان
از او یابند کام دل همه خویشان و پیوندان
هوش مصنوعی: خداوند خدایان، همیشه او را حمایت میکند؛ از اوست که همه نزدیکان و وابستگان به آرزوهای دلشان دست پیدا میکنند.
بنالد جان بدخواهان چو تیغ او شود خندان
چو شیران پیش اندر صف چو اندر وصف صد چندان
هوش مصنوعی: اگر جان بدخواهان ناله کند، مانند تیغی است که قهری ندارد. اما وقتی نتوانند به او نزدیک شوند، شجاع و خندان میشود، مانند شیرانی که در صف ایستادهاند و بیشمار هستند.
همی گیرد جهان یکسر بتیغ او هنرمندان
همی بخشد بفرخ روز بر فرخنده فرزندان
هوش مصنوعی: جهان به وسیلهٔ قدرت او در دستانش قرار دارد و هنرمندان نیز از برکت و لطف او به فرزندان شاد و خوشبختی میرسند.
عدو بند است و فرزندانش همچون او عدو بندان
خردمند است و فرزندانش همچون او خردمندان
هوش مصنوعی: دشمن به دام افتاده و فرزندانش نیز مانند او در دام هستند. خردمندان نیز در دست دشمن قرار دارند و فرزندان خردمندان هم به مانند آنها با حکمت رفتار میکنند.
کند در روز رزم اندر گذر شمشیرش از سندان
خداوندی خدا داده است او را بر خداوندان
هوش مصنوعی: در میدان جنگ، وقتی که شمشیر او به حرکت درمیآید، به گونهای است که گویا نیرویی از خداوند به او عطا شده است و این قدرت او را برتر از سایرین قرار میدهد.
الا تا روز نو گردد وز او یابیم پیروزی
همیشه لشگری را روز عیدی باد نوروزی
هوش مصنوعی: بیایید تا روزی تازه فرا برسد و از آن روز همیشه در پیروزی باشیم. مانند لشکری که در جشن نوروز به پیروزی میرسد.
همیشه تا جهان باشد بکام لشگری بادا
همیشه خانه شادی مقام لشگری بادا
هوش مصنوعی: تا زمانی که جهان برقرار است، لشکرها همواره پیروز باشند و خانههایشان پر از شادی و خوشبختی باشد.
همیشه نامه دولت بنام لشگری بادا
همیشه بر سر گردون لگام لشگری بادا
هوش مصنوعی: همیشه نام دولت باید همراه با نیروهای نظامی باشد و همیشه در بالای آسمان کنترل و رهبری نظامی وجود داشته باشد.
سر شاهان بزیر خاک گام لشگری بادا
بمغز دشمنان اندر حسام لشگری بادا
هوش مصنوعی: شاهان در زیر خاک مدفون شوند و بخت لشکر دشمنان را به شعور و حکمت خود درآورد.
طرب را دائمی مایه ز جام لشگری بادا
رسیده زی همه شاهان پیام لشگری بادا
هوش مصنوعی: خوشی و شادی همیشگی از جام جنگی به ما رسیده و پیام این شادی از همه پادشاهان به ما رسیده است.
جهان و گردش دوران بکام لشگری بادا
همیشه خسرو گردون غلام لشگری بادا
هوش مصنوعی: دنیا و تحولات آن همیشه باید به نفع یک سپاه باشد و همواره سلطنت آسمانی خدمتگزار آن سپاه باشد.
الا تا روز نو گردد وز او یابیم پیروزی
همیشه لشگری را روز عیدی باد نوروزی
هوش مصنوعی: بیتردید در روزی نو و تازه، ما سرانجام پیروزی را خواهیم یافت و همیشه در روز عید نوروز، مبارزهای جدید با ارتشی قوی داریم.