شمارهٔ ۹
ز اول اردی بهشت گشت جهان چون بهشت
از قبل آنکه درد شاه جهان را بهشت
ای ملک خوب کار خوب خوی و خصم زشت
بادت چندان بقا کاب و گل و شاخ و کشت
نامه عمر تو چرخ تا بقیامت نوشت
جامه فر تو دهر با کف اقبال رشت
یزدان از نور خویش جان و تن تو سرشت
تخم نشاط آسمان خود ز برای تو کشت
باد دل دشمنانت جایگه تیر و خشت
بستر ایشان ز خاک بالش ایشان ز خشت
با تو زینک وز بد با همه خلقی کنشت
خانقه دشمنت باد چو ویران گشت
هست جهان خدای از تو بشادی بهشت
بگذر و بگذار شاد هزار اردی بهشت
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز اول اردی بهشت گشت جهان چون بهشت
از قبل آنکه درد شاه جهان را بهشت
هوش مصنوعی: از اول بهار، جهان شبیه بهشت شد، قبل از اینکه درد و رنج شاه این دنیا به وجود بیاید.
ای ملک خوب کار خوب خوی و خصم زشت
بادت چندان بقا کاب و گل و شاخ و کشت
هوش مصنوعی: ای ایزد پاک، تو نیکوکاران را یاری میکنی و دشمنان زشتکار را سرنوشت خوبی نمیدهی؛ همانطور که گلها و درختان به زندگی خود ادامه میدهند، اما دشمنان نمیتوانند پایدار بمانند.
نامه عمر تو چرخ تا بقیامت نوشت
جامه فر تو دهر با کف اقبال رشت
هوش مصنوعی: سرنوشت تو تا پایان عمرت بر طبق تقدیر و حوادثی که برایت رقم میخورد، نوشته شده است. لباس و جایگاه تو در دنیا به همراه شانس و موقعیت خوبت شکل میگیرد.
یزدان از نور خویش جان و تن تو سرشت
تخم نشاط آسمان خود ز برای تو کشت
هوش مصنوعی: خداوند از نور خود، جان و بدن تو را آفریده و دانهی شادی آسمان خود را برای تو کاشته است.
باد دل دشمنانت جایگه تیر و خشت
بستر ایشان ز خاک بالش ایشان ز خشت
هوش مصنوعی: باد، دل دشمنان تو را آشفته میکند و چنان میشود که تیر و سنگ جایگاه آنها میگردد. بستر آنان از خاک و بالشتشان از سنگ خواهد بود.
با تو زینک وز بد با همه خلقی کنشت
خانقه دشمنت باد چو ویران گشت
هوش مصنوعی: با تو که هستم، از بدیها و نیکیها با هر کسی رفتار کن، اما اگر دشمنت ویران شد، تو خوشحال نباش.
هست جهان خدای از تو بشادی بهشت
بگذر و بگذار شاد هزار اردی بهشت
هوش مصنوعی: این جهان همان خدای توست؛ از خوشی بهشتی بگذری و شادی را در هزاران بهار ببینی.