گنجور

شمارهٔ ۷۶

منم ز حسرت دیدار یار زار و نزار
همی بگریم چون ابر نوبهاری زار
یکی درخت بکشتم ببوستان امید
که ناز بودش برگ و نشاط بودش بار
بآب مهرش پروردم و بباد هوی
بآفتاب وفا و بماهتاب دمار؟
بقهر باد فراق از کنار منش بکند
از آب چشمم دریا کنار کرد کنار
چو یاد آیدم از مشگبوی نرگس او
شود دو نرگس من لاله برگ لؤلؤ بار
چو یاد آیدم از بی قرار سنبل او
جدا شود ز دل و جان من شکیب و قرار
بسی چشیدم زان مشگبوی دو لب می
نماند با من حاصل مگر بلای خمار
بسی بسودم گلبوی لاله رنگ رخش
فراق او بدل من خلید همچون خار
چنانکه داور از آن ماه داد من نستد
مراد هاد صبوری بعشق او دادار

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

منم ز حسرت دیدار یار زار و نزار
همی بگریم چون ابر نوبهاری زار
هوش مصنوعی: من از شدت اشتیاق به دیدن یارم، مانند ابرهایی که در بهار به شدت می‌بارند، گریه می‌کنم و حالتی زار و نزار دارم.
یکی درخت بکشتم ببوستان امید
که ناز بودش برگ و نشاط بودش بار
هوش مصنوعی: در اینجا یک درخت در بوستان امید کاشتم، چون برک‌ها و میوه‌هایش زیبا و شاداب بودند.
بآب مهرش پروردم و بباد هوی
بآفتاب وفا و بماهتاب دمار؟
هوش مصنوعی: با عشق و محبت او را پرورش دادم و در دنیای آرزوها و در زیر نور وفای آفتاب و زیبایی ماه، به چه حال و روزی افتادم؟
بقهر باد فراق از کنار منش بکند
از آب چشمم دریا کنار کرد کنار
هوش مصنوعی: به خاطر شدت درد جدایی، اشک‌هایم مانند دریا کنار می‌روند و از چشمانم سرازیر می‌شوند.
چو یاد آیدم از مشگبوی نرگس او
شود دو نرگس من لاله برگ لؤلؤ بار
هوش مصنوعی: وقتی که یاد او با موهای مشکی و زیبایش به خاطر می‌آید، دو گل نرگس در ذهنم می‌روید و برگه‌های گل لاله مانند مروارید می‌شود.
چو یاد آیدم از بی قرار سنبل او
جدا شود ز دل و جان من شکیب و قرار
هوش مصنوعی: وقتی به یاد آن سنبل بی‌قرار می‌افتم، احساس آرامش و سکون از دل و جانم می‌رود و نمی‌توانم آرامش داشته باشم.
بسی چشیدم زان مشگبوی دو لب می
نماند با من حاصل مگر بلای خمار
هوش مصنوعی: بسیاری از لذت‌ها و خوشی‌ها را تجربه کرده‌ام، اما هیچ چیزی جز غم و افسردگی از آن لبان خوشبو با من باقی نمانده است.
بسی بسودم گلبوی لاله رنگ رخش
فراق او بدل من خلید همچون خار
هوش مصنوعی: من بارها به خاطر زیبایی چهره او که مانند گل لاله است، رنج کشیده‌ام و حالا دلم جلوی فراقش مثل خار درد می‌کند.
چنانکه داور از آن ماه داد من نستد
مراد هاد صبوری بعشق او دادار
هوش مصنوعی: به گونه‌ای که قاضی از نور ماه حکم می‌کند، به من هم از عشق او صبوری و هدیه کرده است.