گنجور

شمارهٔ ۷۵

ای بسته جفا با دل و گشته ز وفا دور
کرده دل من زار بقول و سخن زور
قول تو نوازم چو مرا دارد غمگین
فعل تو مرا همچو ترا دارد رنجور
گفتم بنهم بر دگری نام تو آخر
تا چون تو نباشد بهمه شهری مشهور
گر نام بدیرا ببهی بر بنهندی
زود این ز بهی دور شدی آن ز بدی دور
بر سنگ سیه نام نهادندی یاقوت
بر خاک سیه نام نهادندی کافور
گل را بنگارند ولیکن ندهد بوی
مه را بنگارند ولیکن ندهد نور
نه حور شود دیو گرش نام نهی دیو
نه دیو شود حور گرش نام نهی حور
زینراه برون آی زاین اسب فرود آی
تا گنج بلا را نبود جان تو گنجور
ما یکدگران را بنوازیم و بسازیم
هر دور یکی رامش و هردو یکی سور

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای بسته جفا با دل و گشته ز وفا دور
کرده دل من زار بقول و سخن زور
هوش مصنوعی: ای کسی که با رفتار ناپسند و بی‌وفایی، دل من را آزار می‌دهی و من را از حقیقت و صداقت دور کرده‌ای، حالا دل من به شدت نگران و پریشان است.
قول تو نوازم چو مرا دارد غمگین
فعل تو مرا همچو ترا دارد رنجور
هوش مصنوعی: وقتی که تو به من محبت می‌کنی و مرا شاد می‌کنی، احساس خوشحالی می‌کنم. اما وقتی که رفتار تو به گونه‌ای است که مرا ناراحت می‌کند، من نیز مانند تو رنجیده خاطر می‌شوم.
گفتم بنهم بر دگری نام تو آخر
تا چون تو نباشد بهمه شهری مشهور
هوش مصنوعی: گفتم که نام تو را بر کسی دیگر بگذارم تا شاید در شهری که تو نیستی، معروف شود.
گر نام بدیرا ببهی بر بنهندی
زود این ز بهی دور شدی آن ز بدی دور
هوش مصنوعی: اگر نام بدی را به روشنی بنویسی، به سرعت از خوبی دور می‌شوی و آن بدی نیز از خوبی دور خواهد شد.
بر سنگ سیه نام نهادندی یاقوت
بر خاک سیه نام نهادندی کافور
هوش مصنوعی: بر روی سنگ سیاه، یاقوت نامیده شد و بر روی خاک سیاه، کافور نام گرفت.
گل را بنگارند ولیکن ندهد بوی
مه را بنگارند ولیکن ندهد نور
هوش مصنوعی: اگرچه گل را نقش و طراحی می‌کنند، اما بویی از آن نمی‌شنویم. همچنین، مه را نیز شکل و تصویر می‌دهند، اما نور از آن نمی‌تابد.
نه حور شود دیو گرش نام نهی دیو
نه دیو شود حور گرش نام نهی حور
هوش مصنوعی: اگر نام کسی را تغییر دهی، او واقعیتش تغییر نمی‌کند. حتی اگر نام او را به حور (خداوندی) بگذاری، باز هم او دیو خواهد بود و بالعکس.
زینراه برون آی زاین اسب فرود آی
تا گنج بلا را نبود جان تو گنجور
هوش مصنوعی: از این مسیر خارج شو و از این اسب پیاده شو، تا گنجی پر از درد و مشکل به جان تو آسیب نرساند.
ما یکدگران را بنوازیم و بسازیم
هر دور یکی رامش و هردو یکی سور
هوش مصنوعی: ما باید یکدیگر را محبت کنیم و در کنار هم زندگی کنیم؛ هر کدام یک شادی و جشن ایجاد کنیم و در مجموع به خوشی‌های مشترک بپردازیم.