شمارهٔ ۶۰
شد اسیر آن بت کو دلبر و جنگ آور بود
شمع صد مجلس و پیرایه صد لشگر بود
بگه بزم دلفروزتر از یوسف بود
بگه رزم عدو سوزتر از حیدر بود
سرفرا کرد و یکی بار بیامد بر من
آنکه خوبان همه هستند تن اوشان سر بود
من بر او دیگر نگزینم یاری که مرا
نه چنو دیگر باشد نه چنو دیگر بود
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شد اسیر آن بت کو دلبر و جنگ آور بود
شمع صد مجلس و پیرایه صد لشگر بود
هوش مصنوعی: عاشق آن معشوقی شدم که شجاع و دلیر است، همچنان که شمع در هر مجلسی میدرخشد و زیورهای بسیاری همراه دارد.
بگه بزم دلفروزتر از یوسف بود
بگه رزم عدو سوزتر از حیدر بود
هوش مصنوعی: در اینجا گفته میشود که مجالس و جشنها جذابتر از زیبایی یوسف هستند و در میدان جنگ، قدرت و شجاعت حیدر (علی) از همه بیشتر و سوزندهتر است.
سرفرا کرد و یکی بار بیامد بر من
آنکه خوبان همه هستند تن اوشان سر بود
هوش مصنوعی: کسی به سراغ من آمد که همه زیباییها در وجود او تجلی یافته بود، و او تمام خوبیها و زیباییهایی را که در دیگران وجود دارد، در خود داشت.
من بر او دیگر نگزینم یاری که مرا
نه چنو دیگر باشد نه چنو دیگر بود
هوش مصنوعی: من دیگر برای کمک و یاری به او کسی را انتخاب نخواهم کرد، زیرا او نه مانند من است و نه مانند کسی دیگر که بشناسم.