گنجور

شمارهٔ ۱۷

همیشه شاه شدادی ز بخت خویشتن شاد است
بملک اندر چو پرویز است و بد خواهش چو فرهاد است
ز خوبان مجلس عالیش چون فرخار و نوشاد است
عدو زو سال و مه غمگین دل او روز و شب شاد است
همیشه کار او جود است و دائم شغل او داد است
هر آن چیزی که شاهان را بباید ایزدش داد است
روان بد سگالانش ز بند غم بفریاد است
روان نیکخواهانش ز بند سختی آزاد است
بقا باداش چندانی که آب و آتش و باد است
که هم شیر است و هم شاه است و هم گرد است هم راد است

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

همیشه شاه شدادی ز بخت خویشتن شاد است
بملک اندر چو پرویز است و بد خواهش چو فرهاد است
هوش مصنوعی: همیشه کسی که به دست تقدیر خود راضی است، در مقام و موقعیت خود خوشحال است؛ مانند پادشاهی که در قدرت و عظمت همچون پرویز قرار دارد و در برابر دشمنی‌ها و مشکلات مانند فرهاد است.
ز خوبان مجلس عالیش چون فرخار و نوشاد است
عدو زو سال و مه غمگین دل او روز و شب شاد است
هوش مصنوعی: در اینجا شخصی از دو نفر خوب و خوش‌رو در مجلس یاد می‌کند که به مانند فرخنده و شاداب هستند. در مقابل، دشمن آنها حزن و اندوه را تجربه می‌کند و در حالی که این دو نفر هر روز و شب خوشحال و شادابند، او به خاطر سال‌ها و ماه‌هایش در غم به سر می‌برد.
همیشه کار او جود است و دائم شغل او داد است
هر آن چیزی که شاهان را بباید ایزدش داد است
هوش مصنوعی: کار او همیشه بخشندگی است و شغل او همیشه انصاف و عدالت است. هر چیزی که شایستهٔ شاهان باشد، از جانب خداوند به آن‌ها عطا می‌شود.
روان بد سگالانش ز بند غم بفریاد است
روان نیکخواهانش ز بند سختی آزاد است
هوش مصنوعی: روح افرادی که بدخواه هستند، از درد و غم در عذاب است. در حالی که روح نیک‌خواهان از زنجیرهای سختی و مشکلات رهایی یافته است.
بقا باداش چندانی که آب و آتش و باد است
که هم شیر است و هم شاه است و هم گرد است هم راد است
هوش مصنوعی: باقی ماندنی نیست که به اندازه‌ی عناصر طبیعی مثل آب، آتش و باد وجود دارد. این عناصر هم قدرت و عظمت دارند و هم ویژگی‌های متضاد.