گنجور

شمارهٔ ۱۵

تا نگارین من سرائی گشت
پیشه من غزل سرائی گشت
تا جدا گشتم از دو زلف دو تاش
پشتم از باد غم دو تائی گشت
چشم بی خواب من به آب اندر
غرقه چون مرد آشنائی گشت

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا نگارین من سرائی گشت
پیشه من غزل سرائی گشت
هوش مصنوعی: زمانی که محبوبم دیار من شد، سرایش شعرهای غزل نیز شغل و هنری برای من گردید.
تا جدا گشتم از دو زلف دو تاش
پشتم از باد غم دو تائی گشت
هوش مصنوعی: وقتی از چنگ دو زلف معشوق جدا شدم، احساس کردم که باد غم به من وزید و بار سنگینی بر دوش من گذاشت.
چشم بی خواب من به آب اندر
غرقه چون مرد آشنائی گشت
هوش مصنوعی: چشم خواب‌آلود من به آب خیره شده و مانند مردی که در آب غرق شده است، با آن درگیر هستم.