شمارهٔ ۳۴ - فی المدیحه
ای خداوندی که یزدان خاصت از داد آفرید
وز همه عیبی تن پاک تو آزاد آفرید
روی تو نیکو سرشت و رأی تو نیکو نهاد
دولت تو تیز کرد و دست تو راد آفرید
گرچه شد گیتی همه ویران ز بی داد ددان
نعمت تو یکسر از داد تو آباد آفرید
دوستانت را نشاط و نازش پرویز باد
دشمنانت را بلا و رنج فرهاد آفرید
کوشش تو کرد از آتش بخشش تو کرد از آب
حلمت از خاک آفرید و طیبت از باد آفرید
گرچه از گودرز و گشوادت گهر یکموی تو
بهتر از هفتاد گودرز وز گشواد آفرید
بخشش هارونت داد و دانش مأمونت داد
وز پی تو او ز می مانند بغداد آفرید
چرخ هفت و نجم هفت و بحر هفت اقلیم هفت
فضل تو بر هر یکی افزون ز هفتاد آفرید
خاد چون باشد بپیش باز هنگام شکار
مر تو را باز آفرید و خصمر اخاد آفرید
شاید از شاهان همه پیش تو شاگردی کنند
کایزد اندر هر هنر طبع تو استاد آفرید
گاه کوشیدن تن سخت تو از پولاد کرد
گاه بخشیدن دل نرم تو از لاد آفرید
آفرین باد ابر آن شاهی که گاه مهر و کین
ایزد اندر خلقت اولاد و پولاد آفرید
خسروا غمگین پسندی هرگزت جان کسی
کایزدش نزد همه خلق جهان شاد آفرید
نزد من هر ساعتی خار مغیلان پرورد
آن زمینی کایزدش گلنار و شمشاد آفرید
طبع پاکم چون کشد بی داد از آنکس کش خدا
بیش طبع و بیش چشم و بیش بنیاد آفرید
مفسدان شهر از بهر سگی کردند قهر
کش خدای از فتنه و آشوب و بی داد آفرید
بنده را فریادرس شاها ز خصمی آنچنان
کایزد از خصمان ترا بیداد فریاد آفرید
من بفرمان تو قصری ساختم نو شادوار
از پی باغی کش اجدادم مر اولاد آفرید
گر نیابم داد بگذارم بجای آن قصر زود
ورچه ایزد قصر من خوشتر ز نوشاد آفرید
خدمت تو هم به شهر اندر کنم بر جان غم
گرچه ایزد جان من در شادی آباد آفرید
شمارهٔ ۳۳ - در مدح ابوالحسن علی لشکری در عید اضحی: ای نگار خند خندان یک زمان با من بخندشمارهٔ ۳۵ - در مدح میر ابونصر مملان: بابروان چو کمانی بزلفگان چو کمند
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای خداوندی که یزدان خاصت از داد آفرید
وز همه عیبی تن پاک تو آزاد آفرید
هوش مصنوعی: ای پروردگاری که برای خودت از محبت و دادگری انسان را آفریدی و از هر نقص و عیبی، وجود تو را پاک و بیعیب ساختی.
روی تو نیکو سرشت و رأی تو نیکو نهاد
دولت تو تیز کرد و دست تو راد آفرید
هوش مصنوعی: شما دارای ویژگیهای خوب و فکری درست و شایسته هستید. موفقیت شما را به سرعت پیش میبرد و دست شما به کارهای نیکو مشغول است.
گرچه شد گیتی همه ویران ز بی داد ددان
نعمت تو یکسر از داد تو آباد آفرید
هوش مصنوعی: هرچند دنیا به خاطر ظلم و ستم ستمگران به ویرانی کشیده شده است، اما نعمت تو بهطور کامل از عدل و داد تو پدید آمده و باعث آبادانی شده است.
دوستانت را نشاط و نازش پرویز باد
دشمنانت را بلا و رنج فرهاد آفرید
هوش مصنوعی: برای دوستانت خوشی و آرامش آرزو میکنم و برای دشمنانت، سختی و رنج را طلب میکنم.
کوشش تو کرد از آتش بخشش تو کرد از آب
حلمت از خاک آفرید و طیبت از باد آفرید
هوش مصنوعی: تلاش تو موجب شد که از آتش، عطوفت و محبت تو پدید آید. از آب، صبر و بردباری تو به وجود آمد، از خاک، شخصیت و وجود آدمی شکل گرفت و از باد، طراوت و طیبتی که در وجود توست خلق شد.
گرچه از گودرز و گشوادت گهر یکموی تو
بهتر از هفتاد گودرز وز گشواد آفرید
هوش مصنوعی: هرچند که نسل گودرز و گشواد بسیار برجسته و با ارزش است، اما یک موی تو ارزشش بیشتر از هفتاد قهرمان از آن دودمان است.
بخشش هارونت داد و دانش مأمونت داد
وز پی تو او ز می مانند بغداد آفرید
هوش مصنوعی: هارون به خاطر بخششهایش و مأمون به خاطر دانش و علمش شناخته شدهاند. و پس از تو، بغداد به خاطر عشق به تو به وجود آمد.
چرخ هفت و نجم هفت و بحر هفت اقلیم هفت
فضل تو بر هر یکی افزون ز هفتاد آفرید
هوش مصنوعی: چرخ و ستارههای هفتگانه و دریاها و هفت اقلیم، همه نشاندهندهی بزرگی و فضیلت تو هستند که هرکدام از آنها به تنهایی بالاتر از هفتاد آفریده دیگر از نعمتهای تو محسوب میشود.
خاد چون باشد بپیش باز هنگام شکار
مر تو را باز آفرید و خصمر اخاد آفرید
هوش مصنوعی: آنگاه که خدمتگزار تو در برابر تو قرار گیرد، در زمان شکار دوباره تو را خلق میکند و دشمن را نیز میآفریند.
شاید از شاهان همه پیش تو شاگردی کنند
کایزد اندر هر هنر طبع تو استاد آفرید
هوش مصنوعی: شاید همه پادشاهان برای یادگیری به تو بیایند، چون خداوند در هر هنری تو را به عنوان استاد آفریده است.
گاه کوشیدن تن سخت تو از پولاد کرد
گاه بخشیدن دل نرم تو از لاد آفرید
هوش مصنوعی: گاهی انسان باید تلاش کند و همچون فولاد محکم باشد، و گاهی هم باید دلش را ببخشد و نرمhearted باشد.
آفرین باد ابر آن شاهی که گاه مهر و کین
ایزد اندر خلقت اولاد و پولاد آفرید
هوش مصنوعی: بادها بر آبروداری ابر میوزند، همان ابرِ بزرگی که در دنیای آفرینش، مهر و کین را به شکل فرزندان و فلزات پدید آورد.
خسروا غمگین پسندی هرگزت جان کسی
کایزدش نزد همه خلق جهان شاد آفرید
هوش مصنوعی: هرگز کسی را غمگین نکن، زیرا افرادی که به تو وابستهاند و در دنیا به یاری تو آمدهاند، شاد و خوشبخت هستند و تو مسئول شادی آنها هستی.
نزد من هر ساعتی خار مغیلان پرورد
آن زمینی کایزدش گلنار و شمشاد آفرید
هوش مصنوعی: من هر لحظه و هر ساعت با خارهای مغیلان رشد میکنم، در حالی که آن سرزمین، گلهای زیبا و شمشادهای خوش رنگ را به وجود آورده است.
طبع پاکم چون کشد بی داد از آنکس کش خدا
بیش طبع و بیش چشم و بیش بنیاد آفرید
هوش مصنوعی: روح و دل من پاک است و اگر بیعدالتی از کسی برآید، نمیتوانم این بیعدالتی را تحمل کنم؛ زیرا خداوند خود از همه چیز بیشتر عدل و انصاف را در وجود و آفرینش قرار داده است.
مفسدان شهر از بهر سگی کردند قهر
کش خدای از فتنه و آشوب و بی داد آفرید
هوش مصنوعی: بتوجه به این بیت، مفسدان شهر به خاطر یک سگ، دچار خشم و قهر شدند و خدایان به دلیل جلوگیری از فتنه، آشوب و بیعدالتی، جهان را آفریدند.
بنده را فریادرس شاها ز خصمی آنچنان
کایزد از خصمان ترا بیداد فریاد آفرید
هوش مصنوعی: من به یاری شاه نیاز دارم تا از دشمنانی که به من ستم میکنند، نجات یابم.
من بفرمان تو قصری ساختم نو شادوار
از پی باغی کش اجدادم مر اولاد آفرید
هوش مصنوعی: من به خاطر تو قصر جدیدی بنا کردم، خوشحال از اینکه به دنبال باغی هستم که اجدادم ساختهاند تا برای نسل آیندهام داشتی باشم.
گر نیابم داد بگذارم بجای آن قصر زود
ورچه ایزد قصر من خوشتر ز نوشاد آفرید
هوش مصنوعی: اگر نتوانم حقم را بگیرم، قصر من را به جایی دیگر میگذارم، زیرا قصر من از آنچه که خداوند آفریده، زیباتر است.
خدمت تو هم به شهر اندر کنم بر جان غم
گرچه ایزد جان من در شادی آباد آفرید
هوش مصنوعی: من حتی اگر در دل غم باشم، با افتخار در شهر تو خدمت میکنم، هرچند که خداوند زندگیام را برای شادی خلق کرده است.
حاشیه ها
1400/08/18 09:11
جهن یزداد
شاهکاره
1400/08/18 10:11
رضا از کرمان
سلام
در بیت ۱۵ و۱۶ چرا قافیه ووزن شعر عوض شده ایا این از صناعات ادبی است یا اشتباه چاپی است ممنون از توجه دوستان
1400/08/18 10:11
همیرضا
با سپاس، توضیحات اضافی نسخه چاپی بوده که اشتباها در متن شعر وارد شده. ویرایش و حذف شد.