شمارهٔ ۳۲ - در مدح ابوالمعمر
آمد نوروز و گشت مشگ فشان باد
ساحت باغ از نسیم باد شد آباد
چون دل تیمار دیده برگ بنفشه
چون زره زنگ خورده خوشه شمشاد
چون به رخ دوست برفتاده سر زلف
برگ بنفشه به برگ لاله برافتاد
دشت بخندد همی ز لاله سیراب
باغ بنازد همی به سوسن آزاد
دشت بخندد همی چو چهره شیرین
ابر بگرید همی چو دیده فرهاد
کوه چو خرخیز گشت و دشت چو تبّت
باغ چو فرخار گشت و راغ چو نوشاد
چرخ به کهسار هدیه کرد ستاره
دریا گوهر به باغ تحفه فرستاد
دشت شد از باد پر ظرائف عمان
باغ شد از ابر پر طرائف بغداد
لاله به صحرا شکفته چون قدح می
کبک چو مطرب نهاده دست به فریاد
جز قدح می منه به وقت چنین، پیش
جز طرب دل مکن به روز چنین، یاد
بر طرف جوی رسته تازه بنفشه
پیش در افکنده سر چو دشمن استاد
شمع بزرگان ابوالمعمر کو کرد
جان و دل ما ز بند درد و غم آزاد
پولاد آنجا که عزم اوست چو وشیّ
وشی آنجا که حزم اوست چو پولاد
رادان باشند با سخاوت او زفت
زفتان گردند با سیاست او راد
روزی در وهم او نگردد ناحق
گاهی در طبع او نگنجد بیداد
بر کس بیداد خویشتن نپسندد
کس ز تن خویشتن چنو ندهد داد
ای دل مردم به چشم عقل گشاده
چشم کریمی ز دست راد تو بگشاد
علم همیشه ز نوک کلک تو زاید
گوئی علم جهان سراسر از او زاد
صاحب میزان فضل و عقل به تو ماند
حاتم نام سخا و جود به تو داد
رادی و شادی ز طبع پاک تو خیزد
شاد مباد آن کجا به تو نبود شاد
تا نبود لاد پایدار بر برق
تا نبود کاه پایدار بر باد
هیبت تو باد باد و دشمن تو کاه
خشم تو چون برق باد و خصم تو چون لاد
شمارهٔ ۳۱ - در مدح ابونصر محمد ( مملان ): آباد بر این بر که و این طارم آبادشمارهٔ ۳۳ - در مدح ابوالحسن علی لشکری در عید اضحی: ای نگار خند خندان یک زمان با من بخند
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آمد نوروز و گشت مشگ فشان باد
ساحت باغ از نسیم باد شد آباد
هوش مصنوعی: نوروز فرا رسید و عطر خوش مشکی در فضا پخش شد و با وزش نسیم، باغ به طرز دلانگیزی سرسبز و آباد شد.
چون دل تیمار دیده برگ بنفشه
چون زره زنگ خورده خوشه شمشاد
هوش مصنوعی: دل غمگین و آسیبدیده مانند برگ بنفشه است که بر اثر گذر زمان و شرایط سخت، دچار زنگ زدگی و نقصان شده و بر جمال و زیباییاش تاثیر گذاشته است، مشابه خوشه شمشادی که در معرض هوا و زمان قرار گرفته و تغییر شکل داده است.
چون به رخ دوست برفتاده سر زلف
برگ بنفشه به برگ لاله برافتاد
هوش مصنوعی: وقتی دوست بر زمین افتاد، زلفش شبیه برگهای بنفشه شد و لاله، به خاطر زیباییاش بر زمین افتاد.
دشت بخندد همی ز لاله سیراب
باغ بنازد همی به سوسن آزاد
هوش مصنوعی: دشت به خاطر لالهها شاداب و خندان است و باغ به خاطر گلهای سوسن به خود میبالد.
دشت بخندد همی چو چهره شیرین
ابر بگرید همی چو دیده فرهاد
هوش مصنوعی: دشت با چهرهای زیبا و شاداب شاداب میشود، همانطور که ابرها به خاطر غم و اندوه، گریه میکنند، مانند چشمان فرهاد که از محبت یا غم پرآب است.
کوه چو خرخیز گشت و دشت چو تبّت
باغ چو فرخار گشت و راغ چو نوشاد
هوش مصنوعی: کوه مانند یک الاغ به جنب و جوش درآمد و دشت مانند یک زمین خشک و بی آب و علف شد. باغ مانند یک مکان خوشبو و دلانگیز تغییر شکل یافت و جویبار مانند یک شربت شیرین و گوارا شد.
چرخ به کهسار هدیه کرد ستاره
دریا گوهر به باغ تحفه فرستاد
هوش مصنوعی: چرخش آسمان ستارهای را به دریا تقدیم کرد و گوهر را به باغ هدیه فرستاد.
دشت شد از باد پر ظرائف عمان
باغ شد از ابر پر طرائف بغداد
هوش مصنوعی: دشت به خاطر وزش بادهای لطیف عمان، با زیباییهای خاصی پر شده و باغ نیز به دلیل بارشهای ابرهای بغداد، سرشار از جذابیتها و شگفتیها گشته است.
لاله به صحرا شکفته چون قدح می
کبک چو مطرب نهاده دست به فریاد
هوش مصنوعی: لاله در صحرا شکوفه زده است، مانند جامی که پر از نوشیدنی است. کبک هم چون نوازندهای است که دست به زنگ میزند و فریاد میکند.
جز قدح می منه به وقت چنین، پیش
جز طرب دل مکن به روز چنین، یاد
هوش مصنوعی: در چنین لحظاتی جز نوشیدن شراب کاری نکن و اجازه نده که یاد تو جز شادی و سرور دل را مشغول کند.
بر طرف جوی رسته تازه بنفشه
پیش در افکنده سر چو دشمن استاد
هوش مصنوعی: در کنار جوی، گل بنفشهای تازه روییده که سرش را به جلو خم کرده است، مانند دلیلی که در برابر حریفش ایستاده است.
شمع بزرگان ابوالمعمر کو کرد
جان و دل ما ز بند درد و غم آزاد
هوش مصنوعی: شمع بزرگان، یعنی شخصیتهای بزرگ و با نفوذ، ما را از درد و غم نجات دادند و به ما جان و دل تازهای بخشیدند.
پولاد آنجا که عزم اوست چو وشیّ
وشی آنجا که حزم اوست چو پولاد
هوش مصنوعی: در جایی که اراده و عزم قوی وجود دارد، مانند پولاد مستحکم است، و در جایی که احتیاط و تدبیر حکمفرماست، مانند شخصی با تدبیر و هوشیاری عمل میکند.
رادان باشند با سخاوت او زفت
زفتان گردند با سیاست او راد
هوش مصنوعی: با سخاوت او، زیبا و نیکو عمل میکنند و به وسیله تدبیر او به فتن و مشکلات غلبه میکنند.
روزی در وهم او نگردد ناحق
گاهی در طبع او نگنجد بیداد
هوش مصنوعی: روزی در خیال او، ناحق جایی ندارد و گاهی ظلم و بیداد در طبیعت او جا نمیگیرد.
بر کس بیداد خویشتن نپسندد
کس ز تن خویشتن چنو ندهد داد
هوش مصنوعی: هیچکس نمیپسندد که به او ظلم شود و هیچکس هم به خود اجازه نمیدهد که به دیگران ظلم کند.
ای دل مردم به چشم عقل گشاده
چشم کریمی ز دست راد تو بگشاد
هوش مصنوعی: ای دل، مردم را با دید عقل ببین و به آداب کریمانه نگاه کن؛ تو از دست مرد راد و بزرگ، دستانت را باز کردهای.
علم همیشه ز نوک کلک تو زاید
گوئی علم جهان سراسر از او زاد
هوش مصنوعی: علم همیشه از نوک قلم تو سرچشمه میگیرد، انگار که تمام دانش جهان تنها از آن ناشی میشود.
صاحب میزان فضل و عقل به تو ماند
حاتم نام سخا و جود به تو داد
هوش مصنوعی: دارای معیار و اندازهای از فضیلت و عقل همانند حاتم، که به خاطر سخاوت و بخششاش شناخته شده است، به تو نیز لطف و generosity عطا کرده است.
رادی و شادی ز طبع پاک تو خیزد
شاد مباد آن کجا به تو نبود شاد
هوش مصنوعی: خوشحالی و شادابی از ذات پاک تو سرچشمه میگیرد. جایی که این خوشحالی وجود نداشته باشد، برای تو خوشحال نباشد.
تا نبود لاد پایدار بر برق
تا نبود کاه پایدار بر باد
هوش مصنوعی: تا زمانی که سرسختی و ایستادگی وجود ندارد، ناپایداری و بیثباتی نیز به چشم نمیخورد.
هیبت تو باد باد و دشمن تو کاه
خشم تو چون برق باد و خصم تو چون لاد
هوش مصنوعی: شما قدرت و عظمت زیادی دارید که مانند طوفان عمل میکنید، در حالی که دشمنان شما مانند کاه بیاهمیت و ضعیف هستند. خشم شما به شدت و سرعت برق است و حریفان شما به اندازهای ناتوان هستند که مانند پشم گوسفند بیدفاع میباشند.