شمارهٔ ۳۱ - در مدح ابونصر محمد ( مملان )
آباد بر این بر که و این طارم آباد
وز هر دو خداوند جهان کامروا باد
این برکه افروخته چون چشمه خورشید
وین طارم آراسته چون قبله نوشاد
با آن نبرد هیچکس از ماء معین نام
با این نکند هیچکس از خلد برین یاد
از آب روان آن همه ماننده دجله
از نقش و نگار این همه چون حله بغداد
آرایش این تابان چون چهره شیرین
فواره آن باران چون دیده فرهاد
این را همه دیبا و پرند آمده پوشش
آن را همه ار زیز و رخام آمده بنیاد
پیرامن آن کاشته سرو سمن و بید
بر دامن این رسته گل و لاله و شمشاد
این طارم شاهانه و این قصر نو آئین
در برکه جهان باده به بالین ترا باد
چون رأی ملک روشن و چون طبع ملک خوش
چون دولت شه محکم و چون ملک شه آباد
خورشید همه میران بونصر محمد
کایزد همه فرهنگ و همه فضل بدو داد
هم مردی و هم رادی و همدانش و هم دین
هم بخشش و هم کوشش و هم دولت و هم داد
با هوش دل پیران با داد جوانان
هرگز نبود خلق بدین هوش و بدین داد
پیش کف کافیش چه سنگست و چه یاقوت
پیش شل هندیش چه مومست و چه پولاد
ای شاه نهاده دل شاهی به جهان کیست
کو پیش تو بر خاک به سجده سر ننهاد
بادست تو دینار بود خوارتر از خاک
با تیغ تو پولاد بود نرم تر از لاد
روی تو روان پرور و رای تو دل آرای
آباد بر این روی و برین رای تو آباد
آنکس که ترا کشت همه فر و خرد کشت
آن کس که ترا زاد همه فر و خرد زاد
گیتی چو نیام است و تواش باشی شمشیر
عالم چو عروس است و تواش باشی داماد
در هفتم مرداد بپیروزی موجود
بگذار به پیروزی سیصد مه مرداد
تا شادی و غم پیدا از نیک و بد آید
وز هر دو نباشند جدا بنده و آزاد
بی بد به زیاد آنکه دلش نیک تو خواهد
در غم بزیاد آنکه دلش نیست ز تو شاد
شمارهٔ ۳۰ - قصیده: ایا به تیغ و قلم رنج خصم و دشمن گنجشمارهٔ ۳۲ - در مدح ابوالمعمر: آمد نوروز و گشت مشگ فشان باد
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آباد بر این بر که و این طارم آباد
وز هر دو خداوند جهان کامروا باد
هوش مصنوعی: این سرزمین و این مکان پر رونق است و از هر دو، خدای جهان به خوشبختی و کامیابی برسد.
این برکه افروخته چون چشمه خورشید
وین طارم آراسته چون قبله نوشاد
هوش مصنوعی: این برکه به زیبایی و روشنی چشمهای شبیه به خورشید میدرخشد و این باغ با وقار و زیباست همچون مکان مقدسی که باعث شادابی میشود.
با آن نبرد هیچکس از ماء معین نام
با این نکند هیچکس از خلد برین یاد
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند نامی از آب زلال ببرد و هیچکس نیز از باغهای بهشتی یاد کند.
از آب روان آن همه ماننده دجله
از نقش و نگار این همه چون حله بغداد
هوش مصنوعی: از آب زلال و جاری، چقدر شبیه دجله است، و از تصویر و تزیین، چه بسیار شبیه لباسهای رنگارنگ بغداد است.
آرایش این تابان چون چهره شیرین
فواره آن باران چون دیده فرهاد
هوش مصنوعی: زیبایی این خورشید مانند چهره زیبا و دلنشینی است و باران مانند اشکهای فرهاد میباشد.
این را همه دیبا و پرند آمده پوشش
آن را همه ار زیز و رخام آمده بنیاد
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که تمام زیباییها و ظرافتها در دنیای ما به نوعی به یک پوشش یا ظاهر برمیگردد و این پوشش میتواند از مواد مختلفی مانند ابریشم یا مرمر ساخته شده باشد. به عبارت دیگر، اساس و بنیاد زیباییها میتواند در انواع و اقسام متریالها و سطوح مختلف باشد.
پیرامن آن کاشته سرو سمن و بید
بر دامن این رسته گل و لاله و شمشاد
هوش مصنوعی: در اطراف درختان سرو، سمن و بید، در کنار این باغ پر از گل و لاله و شمشاد، قرار گرفته است.
این طارم شاهانه و این قصر نو آئین
در برکه جهان باده به بالین ترا باد
هوش مصنوعی: این قصر و باغ زیبا همچون سلطنت و شکوهی است که در کنار برکه دنیا قرار دارد، و در اینجا نوشیدن شراب از لذت های زندگی است.
چون رأی ملک روشن و چون طبع ملک خوش
چون دولت شه محکم و چون ملک شه آباد
هوش مصنوعی: زمانی که نظر و رأی پادشاه روشن باشد و روح و شخصیت او خوشایند، وقتی که حکومت او استوار و پابرجا باشد و سرزمین تحت فرمان او آباد و سرافراز باشد، همه چیز در مسیر درست خود قرار دارد.
خورشید همه میران بونصر محمد
کایزد همه فرهنگ و همه فضل بدو داد
هوش مصنوعی: خورشید همه انسانها، محمد است و خداوند همه دانش و فضیلتها را به او بخشیده است.
هم مردی و هم رادی و همدانش و هم دین
هم بخشش و هم کوشش و هم دولت و هم داد
هوش مصنوعی: شما هم صاحب مردانگی هستید، هم رادمردید، هم دانا و متدین، هم بخشنده و کوشا، و هم دارای قدرت و عدالت.
با هوش دل پیران با داد جوانان
هرگز نبود خلق بدین هوش و بدین داد
هوش مصنوعی: دلهای پیران همیشه با درایت و خرد همراه است، در حالی که جوانان با انگیزه و دادخواهی خود، هیچگاه خلق و خوی انسانها را به این اندازه هوشمند و دادخواه نمیسازند.
پیش کف کافیش چه سنگست و چه یاقوت
پیش شل هندیش چه مومست و چه پولاد
هوش مصنوعی: در مقایسه با ارزش سنگ و یاقوت در دست کسی که کفش بیکفایتی دارد، این ارزش بسیار ناچیز است. همچنین، در مقایسه با ویژگیهای موم و پولاد در دست شخصی که از درک لازم برخوردار نیست، این مواد نیز بیاهمیت خواهند بود. در واقع، ارزشها و ویژگیها در دستان کسانی که توانایی و شایستگی ندارند، به هیچ چیز بدل میشود.
ای شاه نهاده دل شاهی به جهان کیست
کو پیش تو بر خاک به سجده سر ننهاد
هوش مصنوعی: ای پادشاه، دل شاهانهات را در این دنیا قرار دادهای. چه کسی در برابر تو وجود دارد که بر خاک نریزد و سر به خاک نگذارد؟
بادست تو دینار بود خوارتر از خاک
با تیغ تو پولاد بود نرم تر از لاد
هوش مصنوعی: با دستان تو، دینار به اندازه خاک بیارزش است و با شمشیر تو، پولاد نرمتر از کاه به نظر میرسد.
روی تو روان پرور و رای تو دل آرای
آباد بر این روی و برین رای تو آباد
هوش مصنوعی: چهره زیبای تو باعث شادابی دلهاست و اندیشههای تو موجب شکوفایی و رونق این دنیا و زندگی است.
آنکس که ترا کشت همه فر و خرد کشت
آن کس که ترا زاد همه فر و خرد زاد
هوش مصنوعی: کسی که تو را از بین برد، تمام زیبایی و خرد تو را هم از بین برد. و آن کس که تو را به دنیا آورد، تمام زیبایی و خرد تو را به دنیا آورد.
گیتی چو نیام است و تواش باشی شمشیر
عالم چو عروس است و تواش باشی داماد
هوش مصنوعی: دنیا مانند عروسی است و تو باید به عنوان داماد در آن حضور داشته باشی، در حالی که دنیا به مانند عروسی به تو ارائه شده است و تو باید آماده و هوشیار باشی.
در هفتم مرداد بپیروزی موجود
بگذار به پیروزی سیصد مه مرداد
هوش مصنوعی: در هفتم مرداد، روزی درخشان و پیروزی را جشن بگیر و یادآور سهصد مرداد دیگر نیز باش.
تا شادی و غم پیدا از نیک و بد آید
وز هر دو نباشند جدا بنده و آزاد
هوش مصنوعی: شادی و غم از خوب و بد به وجود میآید و این دو از هم جدا نیستند؛ زیرا انسان همواره بین احساسات مختلف در نوسان است، چه آزاد باشد و چه در بند.
بی بد به زیاد آنکه دلش نیک تو خواهد
در غم بزیاد آنکه دلش نیست ز تو شاد
هوش مصنوعی: اگر کسی برای تو خوب دل دارد، در غم و سختیهای زندگی نباید او را زیاد ناراحت کنی. اما اگر کسی از تو دلخوش نیست، نباید نگران ناراحتی او باشی.