گنجور

شمارهٔ ۳۰ - قصیده

ایا به تیغ و قلم رنج خصم و دشمن گنج
تن عدوی ترا داده روزگار شکنج
بناز دست ولی کرده یار با بگماز
برنج روی عدو کرده جفت با آرنج
ز دیده خون دل افتاده بر رخان عدوت
چو نار دانه نشانده بقصد در نارنج
بسان موسی عمران ز دست فرعونان
همه جهان بگرفتی به تیغ تو بی رنج
هر آنچه زان نیاکانت بود بگرفتی
وز آنچه بود طمعشان خدای دادت خنج
بروز بخشش نوک قلمت جان پرورد
بروز کوشش نوک سنانت جان آهنج
مخالفان ترا قول هست و نیست عمل
چنانکه خورد نشان تا خلنج کاسه خلنج
بسا کسا که بر کس به نیم ذره نجست
شد از عطای تو دینار پاش و گوهرسنج
چنانکه تازی سوی و غا بروز مصاف
بروز صید نتازد عقاب زی سارنج
ز نیکی آید نیکی چنانکه عادت تست
همیشه نیک سکال و همیشه نیک الفنج
خدا یکانا گنجور تو چه دیده ز من
که تو بگویی پنجاه ده نیارد پنج
به من برنج دل و جان رسید رنج سخن
چو گنج مال به گنجور تو رسیده به گنج
ترا جواهر گنج سخن فرستم من
مرا فرستد گنجور تو سوانح رنج
بقات بادا چندانکه کام تست بکام
که چون تو کس ندهد داد زین سرای سپنج

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ایا به تیغ و قلم رنج خصم و دشمن گنج
تن عدوی ترا داده روزگار شکنج
هوش مصنوعی: آیا با شمشیر و قلم، رنج و زحمت دشمن را تحمل خواهی کرد؟ آیا روزگار، تن تو را در سختی و شکنجه قرار داده است؟
بناز دست ولی کرده یار با بگماز
برنج روی عدو کرده جفت با آرنج
هوش مصنوعی: دست محبوبی که به محبت می‌دهد، همچون برنجی است که از روی دشمن به زیبایی و نرمی برمی‌خیزد.
ز دیده خون دل افتاده بر رخان عدوت
چو نار دانه نشانده بقصد در نارنج
هوش مصنوعی: از چشمانم اشکِ دل به صورت دشمن افتاده است، مانند میوه‌ی نار که با هدف درخت نارنج روییده.
بسان موسی عمران ز دست فرعونان
همه جهان بگرفتی به تیغ تو بی رنج
هوش مصنوعی: مانند موسی که به خاطر ظلم فرعونان، به مبارزه برخاست و همه دنیا را به آزادی رسانید، تو نیز با شمشیری که به دست داری، بدون زحمت و مشقت، گردنکشانی را نابود کردی.
هر آنچه زان نیاکانت بود بگرفتی
وز آنچه بود طمعشان خدای دادت خنج
هوش مصنوعی: هر چیزی را که از نیاکانت به ارث برده‌ای، دریافت کرده‌ای و آنچه که آرزویش را داشتند، خداوند به تو عطا کرده است.
بروز بخشش نوک قلمت جان پرورد
بروز کوشش نوک سنانت جان آهنج
هوش مصنوعی: با استعداد و خلاقیت تو، نوشته‌هایت جان تازه‌ای به زندگی می‌بخشند، و تلاش و اراده‌ات مانند تیری است که به سوی هدف می‌رود و روح آهن را تقویت می‌کند.
مخالفان ترا قول هست و نیست عمل
چنانکه خورد نشان تا خلنج کاسه خلنج
هوش مصنوعی: مخالفان تو فقط به گفتار و وعده‌ها بسنده می‌کنند و هیچ عمل واقعی ندارند، درست مانند کسی که فقط نشان و نشانه‌ای بیفتد، اما در نهایت هیچ substance ای نداشته باشد.
بسا کسا که بر کس به نیم ذره نجست
شد از عطای تو دینار پاش و گوهرسنج
هوش مصنوعی: بسیاری از افراد هستند که به خاطر یک چیز کوچک و ناچیز از تو به دست آوردند، اما تو با کرامت و بخشش خود بر آن‌ها تاثیر گذاشته‌ای و ارزشمند شده‌اند.
چنانکه تازی سوی و غا بروز مصاف
بروز صید نتازد عقاب زی سارنج
هوش مصنوعی: چنانکه گرگ به سمت شکار می‌رود، عقاب نیز به سمت زندگی و هدفش در پرواز است.
ز نیکی آید نیکی چنانکه عادت تست
همیشه نیک سکال و همیشه نیک الفنج
هوش مصنوعی: نیکی و خوبی به نیکی برمی‌گردد، همان‌طور که در طبیعت توست که همیشه خوب رفتار کنی و همیشه کارهایت نیکو باشد.
خدا یکانا گنجور تو چه دیده ز من
که تو بگویی پنجاه ده نیارد پنج
هوش مصنوعی: خدا تنها و بی‌همتاست. تو چه چیزی از من دیده‌ای که چنین بگویی؟ چرا می‌گویی به پنجاه دست نخواهد یافت؟
به من برنج دل و جان رسید رنج سخن
چو گنج مال به گنجور تو رسیده به گنج
هوش مصنوعی: به من عشق و زندگی دیجید، اما رنج و درد گفتن مانند گنجی است که به خزانه‌ات رسیده.
ترا جواهر گنج سخن فرستم من
مرا فرستد گنجور تو سوانح رنج
هوش مصنوعی: من برای تو ارزشمندترین کلمات و صحبت‌هایم را می‌فرستم و تو نیز برای من از دردها و سختی‌هایت می‌گویی.
بقات بادا چندانکه کام تست بکام
که چون تو کس ندهد داد زین سرای سپنج
هوش مصنوعی: به اندازه‌ای که خواسته‌های تو برآورده شود، زندگی کن، زیرا هیچ‌کس غیر از تو نمی‌تواند از این دنیای فانی، حق و حقوق تو را بگیرد.