شمارهٔ ۲۶ - در مدح ابوالیسر سپهدار اران
سرشگ ابر بکردار لؤلؤ لالاست
نسیم باد بکردار عنبر ساراست
سپاه برف رمید و سپاه لاله رسید
خروش زاغ نشست و خروش فاخته خاست
بهر کجا نگری پیش چشم تو گهر است
بهر کجا گذری زیر پای تو دیباست
سما شبانگه گوئی که پر شکوفه ز می است
زمین سحرگه گوئی که پر ستاره سماست
اگر نسیم صبا بشنوی ندانی کان
نسیم عنبر ساراست یا نسیم صباست
ز لاله های دگر گونه باغ چون مینوست
ز سبزه های دگرگونه راغ چون میناست
هزار گونه نگار است هرکجا وادی است
هراز گونه بهار است هرکجا صحراست
کسی که یافت کنون بوستان بهشت نجست
کسی که دید کنون گلستان سپهر نخواست
شکفته لاله بکردار آتش است ز دور
که دود او ناپیدا و نور او پیداست
شمال روی زمین را همه بمشگ اندود
سحاب روی چمن را همه بدر آراست
هزار گوئی از یار خویش مهجور است
که همچو عاشق مهجور با هزار نواست
سپید روز چو بخت موافقانش فزود
شب سیاه چو بخت مخالفانش بکاست
یمین دولت شاه جهان ابوالیسر آن
که بر یمین و یسارش همیشه علم و سخاست
نه دولتست و چو دولت ستوده و زیباست
نه ایزد است و چو ایزد بزرک و بی همتاست
ز مار بهر عدو زهر و بهر او مهره است
ز نار سهم عدو دود و سهم میر ضیاست
فریشته سیر است و فریشته هنر است
فریشته نظر است و فریشته سیماست
چنو جواد کجا و چنو سوار کدام
چنو کریم کجا و چنو رحیم کجاست
مظفریرا آهنگ سال و ماه بدوست
اگر سزا را آهنگ سال و مه بسزاست
روان او ز هزیمت بروز رزم بریست
زبان او ز توانی بروز بزم جداست
هرگز وعده بفردا نکرد بخشش را
مگر نداند کامروز را ز پی فرداست
ثبات خلق بدریا و کوه باشد و او
بحلم چون کوه است و بجود چون دریاست
اگر بمردی و رادیش بر گوا خواهی
بر آنش تیغ نشان و بر اینش دست گواست
ایا براست سنان کرده پشت دشمن کژ
ایا بکژ کان کرده کار ملکت راست
جهانیان بتو خواهند نیکی از یزدان
مگر که نام تو بر خلق مستجاب دعاست
بروز بخشش کف تو آفتاب سخا
بروز کوشش تیغ تو اژدهای بلاست
چراغ رادی از کف راد تو افروخت
درخت مردی از تیغ تو پیراست
چنانکه کام زمانه رواست بر همه کس
همیشه کام و هوای تو بر زمانه رواست
کجاست ناموراندر جهان چنانکه توئی
که راست نیکوئی اندر جهان چنانکه تراست
گریبختن نتواند عدو زنیزه تو
مگر عدو قدر و نوک نیزه تو قضاست
همیشه تا ز پس هر امید بهیست
همیشه تا ز پس هر عذا امید و فاست
مخالفان ترا بر بهی نوید بدی است
موافقان ترا بر جفا امید وفاست
شمارهٔ ۲۵ - در مدیحه: خدایگانا جان منا بجان و سرتشمارهٔ ۲۷ - در مدح شاه ابوالخلیل: کاخ ملک خوبتر ز خلد برین است
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سرشگ ابر بکردار لؤلؤ لالاست
نسیم باد بکردار عنبر ساراست
هوش مصنوعی: بارش باران مانند اشکهای مروارید است و نسیم باد همانند بوی خوش عطر چوب عود به مشام میرسد.
سپاه برف رمید و سپاه لاله رسید
خروش زاغ نشست و خروش فاخته خاست
هوش مصنوعی: برفها از جا کنده شدند و گلهای لاله به صحنه آمدند. زاغها به خاموشی گراییدند و فاختهها شروع به آواز خواندن کردند.
بهر کجا نگری پیش چشم تو گهر است
بهر کجا گذری زیر پای تو دیباست
هوش مصنوعی: هر جا که نگاه کنی، در برابر تو جواهرها وجود دارد و هر کجا که قدم بگذاری، فرشهای زیبایی زیر پای تو گسترده شده است.
سما شبانگه گوئی که پر شکوفه ز می است
زمین سحرگه گوئی که پر ستاره سماست
هوش مصنوعی: در شب، آسمان را مانند دامانی پر از گلهای زیبا و رنگارنگ تصور کن که زمین در طلوع صبح همچون آسمانی پر از ستاره میدرخشد.
اگر نسیم صبا بشنوی ندانی کان
نسیم عنبر ساراست یا نسیم صباست
هوش مصنوعی: اگر نسیم دلانگیزی را بشنوی، نمیتوانی تشخیص دهی که آیا این نسیم خوشبویی از عطر عود و عنبر است یا تنها نسیم خنک و دلچسبی است.
ز لاله های دگر گونه باغ چون مینوست
ز سبزه های دگرگونه راغ چون میناست
هوش مصنوعی: مانند گلهای مختلفی که در باغ وجود دارند، زیبایی هر یک از آنها به گونهای خاص است. همچنین، مانند چمنزارهایی که پر از گیاهان متفاوتاند، زیبایی آنها نیز به نحوی ویژه و دلانگیز است.
هزار گونه نگار است هرکجا وادی است
هراز گونه بهار است هرکجا صحراست
هوش مصنوعی: در هر مکان زیباییهای متفاوتی وجود دارد و هر جا که بیابانی باشد، بهار و زندگی خاص خود را دارد.
کسی که یافت کنون بوستان بهشت نجست
کسی که دید کنون گلستان سپهر نخواست
هوش مصنوعی: کسی که اکنون به باغ بهشت دست یافته، دیگر به دنبال آن نیست و کسی که اکنون زیباییهای آسمان را دیده، دیگر گلستان زمین را نمیخواهد.
شکفته لاله بکردار آتش است ز دور
که دود او ناپیدا و نور او پیداست
هوش مصنوعی: گل لاله به خاطر رفتار آتش میروید؛ از دور به نظر میرسد که دودی از آن دیده نمیشود، اما روشناییاش آشکار است.
شمال روی زمین را همه بمشگ اندود
سحاب روی چمن را همه بدر آراست
هوش مصنوعی: شمال زمین به رنگ مشکی درآمده و ابرها چمن را زیبا کردهاند.
هزار گوئی از یار خویش مهجور است
که همچو عاشق مهجور با هزار نواست
هوش مصنوعی: هزاران بار از معشوق خود سخن گفته میشود، اما او از دوری و جدایی رنج میبرد، همچنان که یک عاشق دور از محبوبش با غم و نالههای بسیار احساسش را بیان میکند.
سپید روز چو بخت موافقانش فزود
شب سیاه چو بخت مخالفانش بکاست
هوش مصنوعی: در روزهایی که بخت و اقبال همراهی میکند، همه چیز روشن و خوب است، اما در شبهایی که بخت و اقبال برعکس است، همه چیز تاریک و ناامیدکننده میشود.
یمین دولت شاه جهان ابوالیسر آن
که بر یمین و یسارش همیشه علم و سخاست
هوش مصنوعی: دولت و حکومت شاه جهانی که ابوالیسر نام دارد، همیشه بر دست راست و چپ او علم و آگاهی برقرار است.
نه دولتست و چو دولت ستوده و زیباست
نه ایزد است و چو ایزد بزرک و بی همتاست
هوش مصنوعی: نه قدرتی است و وقتی که قدرت باشد، ستایش شده و زیباست، نه خدایی است و وقتی که خدا باشد، بزرگ و بینظیر است.
ز مار بهر عدو زهر و بهر او مهره است
ز نار سهم عدو دود و سهم میر ضیاست
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که برای دشمن از مار زهر خواهد بود و برای او نیز مهرهای وجود دارد. از آتش برای دشمن دود و برای خودشان نوری خواهد بود که میدرخشد.
فریشته سیر است و فریشته هنر است
فریشته نظر است و فریشته سیماست
هوش مصنوعی: فرشته به مانند یک موجود زیبا و کامل است؛ او هم در حرکت و سیر خود زیباست و هم در هنر و مهارتهایش. او دارای نگاهی عمیق و پرمعناست و چهرهاش نیز از زیبایی خاصی برخوردار است.
چنو جواد کجا و چنو سوار کدام
چنو کریم کجا و چنو رحیم کجاست
هوش مصنوعی: این بیت به جستجوی فضیلتها و ویژگیهای خوب اشاره دارد، جایی که شخصی به دنبال فضائل چون بخشندگی، کریمی و رحمت در خود و دیگران است. در واقع، فرد در حال بررسی و مقایسه خصایص و رفتارهای نیکوست و این سؤالها او را بر آن میدارد که به دنبال معانی عمیقتری در زندگی باشد.
مظفریرا آهنگ سال و ماه بدوست
اگر سزا را آهنگ سال و مه بسزاست
هوش مصنوعی: اگر مظفری را دوست داشته باشی، باید برای سال و ماه به آن توجه کنی، زیرا هر چیزی در زمان و مکان خودش معنا دارد.
روان او ز هزیمت بروز رزم بریست
زبان او ز توانی بروز بزم جداست
هوش مصنوعی: روح او از شکستها و نبردها بر میخیزد و زبان او از قدرت و توان برگزاری جشن و شادی جداست.
هرگز وعده بفردا نکرد بخشش را
مگر نداند کامروز را ز پی فرداست
هوش مصنوعی: هرگز بخشش را به فردا حواله نکن، مگر اینکه امروز را به خاطر آینده فراموش کرده باشی.
ثبات خلق بدریا و کوه باشد و او
بحلم چون کوه است و بجود چون دریاست
هوش مصنوعی: صافی بودن خلق و روح انسان همچون ثبات دریا و کوه است؛ صبر و حوصله او مانند استقامت کوه و بخشندگیاش مانند وسعت دریا میباشد.
اگر بمردی و رادیش بر گوا خواهی
بر آنش تیغ نشان و بر اینش دست گواست
هوش مصنوعی: اگر بمیری و شاهدی از تو خواسته شود، برای آن اتهام میتوان نشان تیغ بران را به عنوان گواهی ارائه کرد و برای این اتهام نیز میتوان دست شاهد را گواه قرار داد.
ایا براست سنان کرده پشت دشمن کژ
ایا بکژ کان کرده کار ملکت راست
هوش مصنوعی: آیا برای تو به درستی پشت دشمن ایستادهای یا اینکه با نادرستی کارهای کشور را سامان دادهای؟
جهانیان بتو خواهند نیکی از یزدان
مگر که نام تو بر خلق مستجاب دعاست
هوش مصنوعی: مردم دنیا از جانب خداوند به تو نیکی خواهند کرد، به شرطی که نام تو در میان مردم دعاها را مستجاب کند.
بروز بخشش کف تو آفتاب سخا
بروز کوشش تیغ تو اژدهای بلاست
هوش مصنوعی: بخشش تو مانند آفتاب درخشان است که تمام مشکلات را روشن میکند و تلاش تو همچون تیغی است که بر موانع و خطرات پیروز میشود.
چراغ رادی از کف راد تو افروخت
درخت مردی از تیغ تو پیراست
هوش مصنوعی: چراغی که روشناییاش از دست تو میتابد، درختی که از درد تو بهبود یافته.
چنانکه کام زمانه رواست بر همه کس
همیشه کام و هوای تو بر زمانه رواست
هوش مصنوعی: همانطور که زمانی که به همه افراد اجازه داده شده، همیشه خواستهها و آرزوهای تو نیز برای زمانه مجاز و قابل قبول است.
کجاست ناموراندر جهان چنانکه توئی
که راست نیکوئی اندر جهان چنانکه تراست
هوش مصنوعی: در جهان افرادی همانند تو وجود ندارند، زیرا تو در نیکی و خوبی بینظیری.
گریبختن نتواند عدو زنیزه تو
مگر عدو قدر و نوک نیزه تو قضاست
هوش مصنوعی: بدبختی و دشمنی نمیتواند به تو آسیب برساند مگر آنکه خود تقدیر و سرنوشت چنین بخواهد.
همیشه تا ز پس هر امید بهیست
همیشه تا ز پس هر عذا امید و فاست
هوش مصنوعی: همیشه بعد از هر سختی، امیدی وجود دارد و پس از هر ناامیدی، خوشحالی و بهبودی خواهد آمد.
مخالفان ترا بر بهی نوید بدی است
موافقان ترا بر جفا امید وفاست
هوش مصنوعی: خلافکاران برای تو، خبرهای بدی دارند و دوستانت برای تو، امید وفاداری را به ارمغان میآورند.