شمارهٔ ۲۴ - فی المدیحه
تا ملک با شاه جستان یار و هم دیدار گشت
گوهری کآن خفته بود از کان کین بیدار گشت
دوستانش را ز نعمت دست گوهر بار شد
دشمنانش را ز محنت دیده گوهر بار گشت
گرچه از یک گوهرند و در خور یکدیگرند
در خوری و مهر گوهرشان درست این بار گشت
گر گهی اندر میانشان کینه و آزار بود
هر دو را از کینه و آزار دل بیزار گشت
وانکه شان آزار جستی از پی بازار خویش
از خوشی بیزار گشت و جانش پرآزار گشت
بس کسا کز جنگ ایشان روزگار آسان گذشت
روزگارش تلخ شد آرامشش دشوار گشت
چند گاه از خلق بدشان در میان آزار بود
از میان رفت آن بدی وین هر دو بی آزار گشت
در میان از تیغ ایشان هرکسی زنهار یافت
باز شد زینهار خواه آنکس که بی زینهار گشت
دوستی بسیار باشد دشمنی بسیار را
دشمنی بسیار بود و دوستی بسیار گشت
از نشاط عهد ایشان وز نگار زر و سیم
بوستان بزاز گشت و آسمان عطار گشت
ماه گردون از پی آن گشت همچون آفتاب
ماه کانون از پی این چون مه آزار گشت
راستی بیمار بود از عهد ایشان شد درست
کاستی از وصل ایشان خسته و بیمار گشت
هر دوانرا دل ز روی یکدیگر پر نور شد
دشمنان و حاسدان را جان و دل پر نار گشت
هرکه مصلح بود این بشنید بی تیمار شد
هرکه مفسد بود این بشنید و با تیمار گشت
هر دو اندر چرخ دولت همچو خورشیدند و ماه
میر مملان در میانشان مشتری کردار گشت
طالع او مشتری و روی او چون مشتری
مشتری ویرا ز دل دو شاه گیتی دار گشت
بس کسا کو پست بود از دست این بالا گرفت
بس کسا کوبنده بود از فر آن سالار گشت
هرکه بود از خواب غفلت خفته زین بیدار شد
هرکه بود از باده خم مست از آن هشیار گشت
هرکجا دیدند جنگ و هرکجا بینند خیل
نام خیل از جنگ ایشان یکسره با عار گشت؟
از سخاشان دوستان را جامه پر دینار شد
وز وغاشان دشمنان را روی چون دینار گشت
لؤلؤ شهوار بر خصمانشان چون سنگ شد
سنگ بر یارانشان چون لؤلؤ شهوار گشت
بس کسا کش کار ایشان تازه کردن بود کام
مهر ایشان تازه گشت و کام او بی کار گشت
فتنه ها را در ببست و فرها را در گشاد
جورها پوشیده گشت و عدلها دیدار گشت
یار خصمان رنج گشت و رنج یاران باز شد
عار خویشان فخر گشت وفخر خصمان عار گشت
گرگ مردم خوار شد با میش سوی آبخور
از پی دیدار ایشان گرگ مردم خوار گشت
شیر جفت میش گشت و مار جفت مرغ شد
مفسدان را از پی این موی بر تن مار گشت
از سخای هر دوان هم با کهان و هم با مهان
سیم بی قیمت نمود و زر بی مقدار گشت
داده ده گشتند هر دو ایزد دادار را
داد دهشان از پی این ایزد دادار گشت
از پی دیدار ایشان در میان کوه و دشت
سنک چون یاقوت گشت و خاک چون گلنار گشت
آنکسی را کش نیامد خوش بباغ و راغ او
سرو شد همچون گیاه و لاله همچون خار گشت
شمارهٔ ۲۳ - در مدح شاه ابوالخلیل جعفر: تا دیده سوی دوست دلم را دلیل گشتشمارهٔ ۲۵ - در مدیحه: خدایگانا جان منا بجان و سرت
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا ملک با شاه جستان یار و هم دیدار گشت
گوهری کآن خفته بود از کان کین بیدار گشت
هوش مصنوعی: زمانی که شاه با یاران و دوستانش دیدار و در کنار هم بودند، گوهری که قبل از این در دل زمین پنهان مانده بود، اکنون به خاطر این دیدار بیدار و نمایان شد.
دوستانش را ز نعمت دست گوهر بار شد
دشمنانش را ز محنت دیده گوهر بار گشت
هوش مصنوعی: دوستانش به دلیل فیض و نعمتهایی که از او دریافت کردند، با خوشحالی و شادابی درخشان شدند؛ اما دشمنانش به خاطر زجرها و رنجهایی که کشیدند، دچار ناامیدی و تلخی شدند و به نوعی سختیهای زندگی آنها را نیز از درون دگرگون کرد.
گرچه از یک گوهرند و در خور یکدیگرند
در خوری و مهر گوهرشان درست این بار گشت
هوش مصنوعی: هرچند که آنها از یک اصل هستند و با یکدیگر سازگاری دارند، اما باید در کنار همدیگر با محبت و احترام رفتار کنند تا ارتباطشان درست شکل بگیرد.
گر گهی اندر میانشان کینه و آزار بود
هر دو را از کینه و آزار دل بیزار گشت
هوش مصنوعی: اگر در بین آنها گاهی کینه و آزار وجود داشته باشد، هر دو طرف از کینه و آزار دل زده میشوند.
وانکه شان آزار جستی از پی بازار خویش
از خوشی بیزار گشت و جانش پرآزار گشت
هوش مصنوعی: کسی که به دنبال آزار دیگران است، به خاطر منافع خود از خوشی دور میشود و زندگیاش مملو از رنج و درد میگردد.
بس کسا کز جنگ ایشان روزگار آسان گذشت
روزگارش تلخ شد آرامشش دشوار گشت
هوش مصنوعی: بسیاری از مردم به خاطر جنگ و دعواهای آنها، راحت زندگی کردند، ولی خودشان در زندگیشان دچار تلخی و اضطراب شدند.
چند گاه از خلق بدشان در میان آزار بود
از میان رفت آن بدی وین هر دو بی آزار گشت
هوش مصنوعی: مدتی بود که مردم به یکدیگر بدی میکردند و از آزار و اذیت همدیگر خسته شده بودند. اما حالا آن رفتارهای بد از بین رفته و هر دو طرف با آرامش و بدون آزار زندگی میکنند.
در میان از تیغ ایشان هرکسی زنهار یافت
باز شد زینهار خواه آنکس که بی زینهار گشت
هوش مصنوعی: هر کسی که از تیغ دشمنان خود نجات یافته، حالا میتواند خود را در امان بداند. اما به یاد داشته باشید که آن کسی که هیچ حمایتی ندارد، در خطر بیشتری قرار دارد.
دوستی بسیار باشد دشمنی بسیار را
دشمنی بسیار بود و دوستی بسیار گشت
هوش مصنوعی: دوستی و دشمنی در زندگی انسانها به هم وابستهاند. اگر دوستیهای زیادی وجود داشته باشد، ممکن است دشمنیهای زیادی نیز به وجود بیاید. از این رو، روابط انسانی پیچیده است و هرگونه رابطه میتواند تأثیرات مثبت و منفی را در پی داشته باشد.
از نشاط عهد ایشان وز نگار زر و سیم
بوستان بزاز گشت و آسمان عطار گشت
هوش مصنوعی: در دوران شادابی و لذت آنها، دنیا به رنگ و luminosity زیبایی درآمد. باغها و طبیعت پر زرق و برق شدند و آسمان نیز به تازگی و خوشبویی گلاب عطرآگین گردید.
ماه گردون از پی آن گشت همچون آفتاب
ماه کانون از پی این چون مه آزار گشت
هوش مصنوعی: ماه در حال حرکت است و به دور خود میچرخد، مانند خورشید که نورش را میپراکند. اما با شروع دردسرها و مشکلات، آن ماه زیبا نیز به زحمت میافتد و به ما آزار میرساند.
راستی بیمار بود از عهد ایشان شد درست
کاستی از وصل ایشان خسته و بیمار گشت
هوش مصنوعی: واقعاً بیمار بودم و از زمان آنها، حال من خوب شد. اما از پیوند با آنان، خسته و آسیبدیده گردیدم.
هر دوانرا دل ز روی یکدیگر پر نور شد
دشمنان و حاسدان را جان و دل پر نار گشت
هوش مصنوعی: هر دو از روی محبت و عشق به یکدیگر، قلبشان پر از نور شد، اما دشمنان و حسودان از این خوشبختی ناراحت و دلخور شدند.
هرکه مصلح بود این بشنید بی تیمار شد
هرکه مفسد بود این بشنید و با تیمار گشت
هوش مصنوعی: هر کسی که در مسیر اصلاح و بهبود گام برمیداشت، از این سخنان متاثر شد و بیپروا ادامه داد. اما هر کس که در مسیر فساد و گمراهی بود، با شنیدن این سخنان به خود آمد و دچار اضطراب و نگرانی شد.
هر دو اندر چرخ دولت همچو خورشیدند و ماه
میر مملان در میانشان مشتری کردار گشت
هوش مصنوعی: دو نفر در چرخ سرنوشت مانند خورشید و ماه در کنار هم هستند و در میان آنها مشتری به عنوان نشانگر رفتار و کردار قرار دارد.
طالع او مشتری و روی او چون مشتری
مشتری ویرا ز دل دو شاه گیتی دار گشت
هوش مصنوعی: سرنوشت او مانند ستاره مشتری است و چهرهاش نیز به زیبایی آن میماند. بهطور کلی، عشق او سبب شده که دل دو پادشاه جهان به او ملحق شود.
بس کسا کو پست بود از دست این بالا گرفت
بس کسا کوبنده بود از فر آن سالار گشت
هوش مصنوعی: بسیاری از افرادی که در رده پایین قرار داشتند، به واسطهی این مقام بلند، به مقامهای بالا رسیدند. و افرادی که در گذشته قوی و سرسخت بودند، اکنون به خاطر آن سردار به تباهی و ذلت افتادند.
هرکه بود از خواب غفلت خفته زین بیدار شد
هرکه بود از باده خم مست از آن هشیار گشت
هوش مصنوعی: هر کسی که در خواب غفلت بود، به واسطه این بیداری بیدار شد و هر کسی که از مستی شراب خم غافل بود، از این حالت هوشیار شد.
هرکجا دیدند جنگ و هرکجا بینند خیل
نام خیل از جنگ ایشان یکسره با عار گشت؟
هوش مصنوعی: هر جا که جنگی دیده شود و گروهی در حال نبرد باشند، نام آن گروه به خاطر جنگهایشان به یک بار عار و ننگ آلوده میشود.
از سخاشان دوستان را جامه پر دینار شد
وز وغاشان دشمنان را روی چون دینار گشت
هوش مصنوعی: دوستان با سخاوت و generosity خود، دیگران را ثروتمند و خوش لباس کردهاند، در حالی که دشمنان به واسطه چهرههای زشت و ناراحتکنندهشان، شبیه به سکههای بیارزش شدهاند.
لؤلؤ شهوار بر خصمانشان چون سنگ شد
سنگ بر یارانشان چون لؤلؤ شهوار گشت
هوش مصنوعی: مرواریدهای زیبا بر دشمنانشان مانند سنگ است و سنگ بر دوستانشان مانند مرواریدهای زیبا شد.
بس کسا کش کار ایشان تازه کردن بود کام
مهر ایشان تازه گشت و کام او بی کار گشت
هوش مصنوعی: بسیاری از افرادی که به کار و تلاش مشغولند، با ایجاد تغییرات و نوآوریها احوالشان تازه میشود. در حالی که محبت و عشق این افراد روز به روز قوت میگیرد، اما در عین حال، کار و جهود آنها بدون نتیجه باقی میماند.
فتنه ها را در ببست و فرها را در گشاد
جورها پوشیده گشت و عدلها دیدار گشت
هوش مصنوعی: در نتیجهی رویدادهای ناگوار، مشکلات و فتنهها پایان یافت و درهای امید و فرار از سختیها باز شد. حالا به این دلیل که ناعدلیها و بیعدالتیها به چشم میآید، اوضاع به سمتی بهتر و عادلانهتر پیش میرود.
یار خصمان رنج گشت و رنج یاران باز شد
عار خویشان فخر گشت وفخر خصمان عار گشت
هوش مصنوعی: دوستان به خاطر مشکلاتی که بین خود و دشمنانشان دارند، رنج میبرند و این رنج، به نوعی به یاران فضیلت میبخشد. در عوض، افتخار و بزرگواری که دشمنان به آن میبالند، به عیب تبدیل میشود.
گرگ مردم خوار شد با میش سوی آبخور
از پی دیدار ایشان گرگ مردم خوار گشت
هوش مصنوعی: زمانی که گرگ به خاطر گرسنگی و نیاز به غذا به سمت آبشخور میشها رفت، در واقع به علتی دیگر، یعنی دیدار با آنها، توجهش جلب شد. به نوعی میتوان گفت که شرایط او را وادار به نزدیک شدن به میشها کرد.
شیر جفت میش گشت و مار جفت مرغ شد
مفسدان را از پی این موی بر تن مار گشت
هوش مصنوعی: شیر و میش به هم آمیخته شدند و حالا مار با مرغ جفت شده است. این تغییرات باعث شد تا فاسدان به دنبال دلیلی بر این وضعیت غیرطبیعی بروند.
از سخای هر دوان هم با کهان و هم با مهان
سیم بی قیمت نمود و زر بی مقدار گشت
هوش مصنوعی: در این بیت بیان میشود که از بخشش و generosity افراد نیکوکار، حتی افراد بزرگ و کهنسال نیز به خاطر بیارزشی طلا و نقره به اندازهای توجه نمیکنند که این مواد گرانبها در نظرشان بیاهمیت میشود. به عبارت دیگر، وقتی سخاوت و بخشش در میان باشد، ارزش این مواد ارزشمند کاهش مییابد.
داده ده گشتند هر دو ایزد دادار را
داد دهشان از پی این ایزد دادار گشت
هوش مصنوعی: هر دو خداوند برای برقرار کردن عدالت و انصاف تلاش کردند و بر این اساس، نعمت و برکت به دستان آنها رسید.
از پی دیدار ایشان در میان کوه و دشت
سنک چون یاقوت گشت و خاک چون گلنار گشت
هوش مصنوعی: به خاطر دیدار آنها، کوهها مانند یاقوت سرخ شدند و خاکها به زیبایی گل نارنگی تغییر شکل یافتند.
آنکسی را کش نیامد خوش بباغ و راغ او
سرو شد همچون گیاه و لاله همچون خار گشت
هوش مصنوعی: کسی که نتوانست خوشی و لذت را در باغ و دشت درک کند، مانند درخت سرو زیبا شد، اما مانند خار به تلخی تبدیل گشت.