شمارهٔ ۷ - دامان رقیب
باز چون سرو قد افراختهای یعنی چه
ریشه بر هر جگر انداختهای یعنی چه
چهره چون لاله ز می ساختهای یعنی چه
ماه من پرده برانداختهای یعنی چه
مست از خانه برون تاختهای یعنی چه
دلت از راه برون رفته ز افسان رقیب
زدهای دست ندانسته به دامان رقیب
شدی از رغم من غمزده مهمان رقیب
زلف در دست صبا گوش به فرمان رقیب
اینچنین با همه درساختهای یعنی چه
همنشین تا تو بدین پاره قبایان شدهای
چون مه نو سر انگشت نمایان شدهای
نی غلط پیرو این بیسروپایان شدهای
شاه خوبانی و منظور گدایان شدهای
قدر این طایفه نشناختهای یعنی چه
گاه پیغامی از آن نرگس مستم دادی
گاه بر خاک ره خویش نشستم دادی
اینقدر هست گناهم که شکستم دادی
نه سر زلف خود اول تو به دستم دادی
بازم از پای درانداختهای یعنی چه
گفت ابروی تو با دل سخنی چند نهان
جلوهات آمد و کرد آن سخنان جمله عیان
لبت از موج تبسم نمکی ریخت در آن
سخنت رمز دهان گفت و کمر سرّ میان
زین میان تیغ به ما آختهای یعنی چه
آنکه از خون جگر شستن دل کرد قبول
میتوان گفت که شد در ره عشقت مقبول
ما نکردیم به جز درد و غمت هیچ وصول
هرکس از مهره مهر تو به نقشی مشغول
عاقبت با همه کج باختهای یعنی چه
دوش آمد به صدا آن لب شیرینگفتار
بارها کرد به قصاب همین را تکرار
که در این خانه ره غیر بود یا اغیار
حافظا در دل تنگت چو فرود آید یار
خانه از غیر نپرداختهای یعنی چه
شمارهٔ ۶ - کوی وفا: عزیزا هیچ میدانی چهها با جان ما کردیشمارهٔ ۸ - خجلت گفتار: چندان که صبا عطرفشان است در این باغ
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: ترکیب بند
منبع اولیه: سعید محمدی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
باز چون سرو قد افراختهای یعنی چه
ریشه بر هر جگر انداختهای یعنی چه
هوش مصنوعی: از من بپرس که چرا مانند سروی با قامت راست درآمدهای؟ یعنی اینکه ریشه در وجودت عمیقتر از آن چیزی است که نشان میدهی، چه دردی بر دلها انداختهای؟
چهره چون لاله ز می ساختهای یعنی چه
ماه من پرده برانداختهای یعنی چه
هوش مصنوعی: به چه معناست که چهرهات مانند گل لاله زیبا شده است؟ و به چه معناست که ای ماه من، حجاب از چهرهات کنار زدهای؟
مست از خانه برون تاختهای یعنی چه
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که فردی که تحت تأثیر احساسات یا نشئهای است، بدون فکر یا برنامهریزی از امنیت و راحتی خانهاش خارج شده و به دنیا و چالشهای بیرونی حمله میکند. به نوعی نشاندهنده حالتی از شور و اشتیاق یا نوعی سرخوشی است که فرد را به حرکت و اقدام وادار کرده است.
دلت از راه برون رفته ز افسان رقیب
زدهای دست ندانسته به دامان رقیب
هوش مصنوعی: دل تو از مسیر خود منحرف شده و به داستان رقیب روی آورده است، و خود ناخواسته به سوی او جذب شدهای.
شدی از رغم من غمزده مهمان رقیب
زلف در دست صبا گوش به فرمان رقیب
هوش مصنوعی: تو به خاطر دلمشغولی من غمگین شدی و به خاطر زیبایی زلف محبوب، مثل مهمانی در کنار نسیم سرگردانی. تو همواره از او پیروی میکنی.
اینچنین با همه درساختهای یعنی چه
هوش مصنوعی: اینطور که همه چیز را با هم هماهنگ کردهای یعنی چه؟
همنشین تا تو بدین پاره قبایان شدهای
چون مه نو سر انگشت نمایان شدهای
هوش مصنوعی: دوست من، تو به خاطر همنشینی با این افراد، مانند ماه نو به شبهای تار تبدیل شدهای و بر زیباییات افزوده شده است.
نی غلط پیرو این بیسروپایان شدهای
شاه خوبانی و منظور گدایان شدهای
هوش مصنوعی: تو به خاطر پیروی از این بیخودان و بیهدفان، خودت را از جا و مقام اصلیات پایین آوردهای و به یک وسیله برای بهرهبرداری دیگران تبدیل شدهای.
قدر این طایفه نشناختهای یعنی چه
هوش مصنوعی: این عبارت به این معناست که تو ارزش و اهمیت این گروه را درک نکردهای یا به آنها توجهی نکردهای.
گاه پیغامی از آن نرگس مستم دادی
گاه بر خاک ره خویش نشستم دادی
هوش مصنوعی: گاهی برای من پیغامی از آن معشوق زیبا و مست ارسال کردی و گاهی بر خاک راه تو نشستم و به یاد تو فکر کردم.
اینقدر هست گناهم که شکستم دادی
نه سر زلف خود اول تو به دستم دادی
هوش مصنوعی: من به اندازهای گناهکارم که تو مرا ناامید کردی، اما این را هم بدان که تو ابتدا موهایت را به دست من سپردی.
بازم از پای درانداختهای یعنی چه
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که دوباره توانستهای کسی را تحت تأثیر قرار دهی یا او را به حالت تسلیم درآوری.
گفت ابروی تو با دل سخنی چند نهان
جلوهات آمد و کرد آن سخنان جمله عیان
هوش مصنوعی: ابروی تو رازهایی را با دل من در میان گذاشت و زیباییات باعث شد آن رازها به روشنی بیان شوند.
لبت از موج تبسم نمکی ریخت در آن
سخنت رمز دهان گفت و کمر سرّ میان
هوش مصنوعی: لبت با لبخندش مانند موجی نمکین، سخنانی را بیان کرد که راز و رمزهایش را فاش میکرد و در دل آن، رازی نهفته بود.
زین میان تیغ به ما آختهای یعنی چه
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که در میان این شرایط و وضعیتها، تیغی برای ما تیز شده و آماده است. به نوعی به خطر یا تهدیدی اشاره دارد که در کنار ما وجود دارد و ما باید درباره آن هوشیار باشیم.
آنکه از خون جگر شستن دل کرد قبول
میتوان گفت که شد در ره عشقت مقبول
هوش مصنوعی: کسی که با تمام وجود و از عمق دل خود برای عشقش تلاش کند و به خاطر آن از سختیها و رنجها گذشت کند، میتوان گفت که در این راه مورد قبول واقع شده است.
ما نکردیم به جز درد و غمت هیچ وصول
هرکس از مهره مهر تو به نقشی مشغول
هوش مصنوعی: ما هیچ کاری جز تحمل درد و غم تو نکردیم، هرکس به نوعی درگیر عشق و محبت تو است.
عاقبت با همه کج باختهای یعنی چه
هوش مصنوعی: در نهایت، تو همش با همه به نوعی در تضاد و اختلاف هستی؛ این یعنی چه؟
دوش آمد به صدا آن لب شیرینگفتار
بارها کرد به قصاب همین را تکرار
هوش مصنوعی: دیروز یک شخص خوشزبان و خوشگفتار به ما آمد و بارها همان حرف را به قصاب تکرار کرد.
که در این خانه ره غیر بود یا اغیار
حافظا در دل تنگت چو فرود آید یار
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به این است که اگر کسی به این خانه بیاید، آن فرد نباید از دیگران باشد. حافظ در دل تنگش آرزو دارد که یار محبوبش به او نزدیک شود.
خانه از غیر نپرداختهای یعنی چه
هوش مصنوعی: خانهای که ساختهای، از خودت خالی است و آن را به دیگران واگذار نکردهای؛ به عبارتی، نداشتههای واقعی و ارزشمند را در آن پیدا نمیکنی.