گنجور

شمارهٔ ۶۵

اگر داغ جنون خون بر دل ما می‌کند مرد است
اگر این باده را ساقی به مینا می‌کند مرد است
به زلفش نقد دل را وام کردم از ره همت
به این جمع پریشان هرکه سودا می‌کند مرد است
مشو چون غنچه، همچون گل به روی خلق خندان شو
گره هرکس که از کار کسی وا می‌کند مرد است
ندانم هر که زر دارد چرا گم می‌کند خود را
کسی کامروز یک دینار پیدا می‌کند مرد است
چرا قصاب می‌گیرد سر دست رقیبان را
اگر داغش دل ما را تسلی می‌کند مرد است

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سعید محمدی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اگر داغ جنون خون بر دل ما می‌کند مرد است
اگر این باده را ساقی به مینا می‌کند مرد است
هوش مصنوعی: اگر عشق و جنون زخم عمیقی بر دل ما بگذارد، مرد واقعی کسی است که این شراب را در مینا بریزد.
به زلفش نقد دل را وام کردم از ره همت
به این جمع پریشان هرکه سودا می‌کند مرد است
هوش مصنوعی: به خاطر زلف او، دل و احساساتم را به درستی وقف کردم. از راه تلاش و اراده، در این جمع آشفته، هر کسی که به عشق و آرزو مشغول است، مرد و باارزشی است.
مشو چون غنچه، همچون گل به روی خلق خندان شو
گره هرکس که از کار کسی وا می‌کند مرد است
هوش مصنوعی: به مانند غنچه نباش و خود را مانند گل به دیگران نشان بده و با شادی و خوشرویی با آنها برخورد کن. هر کسی که به دیگران کمک کند و در کارهایشان تداخل نکند، انسان بزرگی است.
ندانم هر که زر دارد چرا گم می‌کند خود را
کسی کامروز یک دینار پیدا می‌کند مرد است
هوش مصنوعی: نمی‌دانم چرا کسی که پول دارد، خود را گم می‌کند. اما فردی که امروز یک دینار پیدا می‌کند، واقعاً مردانگی نشان می‌دهد.
چرا قصاب می‌گیرد سر دست رقیبان را
اگر داغش دل ما را تسلی می‌کند مرد است
هوش مصنوعی: چرا قصاب سر رقیبان را به دست می‌گیرد اگر این کار باعث آرامش دل ما می‌شود، او شخصیتی است که ارزشمند است.