شمارهٔ ۶۳
یک نفس بی یاد جانان زندگانی مشکل است
بی حدیث لعل او شیرین بیانی مشکل است
غیر شرح عشق گنجایش ندارد زندگی
بی غمش در هر دو عالم زندگانی مشکل است
اهل دل بی شورش مطرب نیاید در سماع
بی تلاطم بحر را رقص روانی مشکل است
گفتمش ای دیده سودایی چنین کار تو نیست
بر فراز قلعه دل دیدبانی مشکل است
در کمینگاه است دشمن از پی تاراج دل
در هجوم خواب غفلت پاسبانی مشکل است
وصل ممکن نیست ای غافل چه میخواهی ز دهر
گشتن آگه از نشان بی نشانی مشکل است
تا تو از سر نگذری نتوان تو را سردار کرد
تا نبازی دل در این ره دلستانی مشکل است
رد مکن از گلّه قربانیان قصاب را
جان من بیسگ در این صحرا شبانی مشکل است
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سعید محمدی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یک نفس بی یاد جانان زندگانی مشکل است
بی حدیث لعل او شیرین بیانی مشکل است
هوش مصنوعی: زندگی بدون یاد محبوب سخت و دشوار است و سخن گفتن از او که لبانش مانند لعل (جواهر قرمز) شیرین است، به آسانی میسر نیست.
غیر شرح عشق گنجایش ندارد زندگی
بی غمش در هر دو عالم زندگانی مشکل است
هوش مصنوعی: زندگی بدون عشق معنا ندارد و در هر دو جهان، زندگی بدون غم و اندوه بسیار دشوار است.
اهل دل بی شورش مطرب نیاید در سماع
بی تلاطم بحر را رقص روانی مشکل است
هوش مصنوعی: در این دنیا افرادی که به عمق احساسات و دل مشغولیها پی بردهاند، به راحتی نمیتوانند از جهان اطراف خود جدا شوند. مانند این که در حالتی از شادی و شور، موسیقی و رقص نمیتواند به خوبی اجرا شود. همچنین، مانند دریا که بدون تلاطم و موج نمیتواند برقصید، بلکه نیاز به حرکتی دارد تا زیبایی خود را نشان دهد.
گفتمش ای دیده سودایی چنین کار تو نیست
بر فراز قلعه دل دیدبانی مشکل است
هوش مصنوعی: به او گفتم، ای چشم دیوانه، چنین کاری برای تو مناسب نیست؛ زیرا نگهبانی از قلعه دل کار دشواری است.
در کمینگاه است دشمن از پی تاراج دل
در هجوم خواب غفلت پاسبانی مشکل است
هوش مصنوعی: دشمن در کمین نشسته و به دنبال تاراج دل است، در حالی که خواب غفلت ما را در معرض خطر قرار داده و محافظت از خود در چنین شرایطی دشوار است.
وصل ممکن نیست ای غافل چه میخواهی ز دهر
گشتن آگه از نشان بی نشانی مشکل است
هوش مصنوعی: اتصال به حقیقت ممکن نیست، ای بیخبر. چه انتظاری از دنیا داری؟ آگاه باش که شناختنش، در حالی که خود را گم کردهای، کار دشواری است.
تا تو از سر نگذری نتوان تو را سردار کرد
تا نبازی دل در این ره دلستانی مشکل است
هوش مصنوعی: تا زمانی که از خودت و موانع عبور نکنی، نمیتوانی در رهبری موفق باشی. فروختن دل در این مسیر عاشقانه کار دشواری است.
رد مکن از گلّه قربانیان قصاب را
جان من بیسگ در این صحرا شبانی مشکل است
هوش مصنوعی: خواهش میکنم از گروه قربانیان قصاب دور نکن، زیرا جان من بیهمراه در این بیابان، شبانی کار دشواری است.

قصاب کاشانی